مرثیه ای برای پایان یک عصر هنری و ادای احترام به نسلی از نویسندگان ، هنرمندان ، موسیقیدان ها و فیلمسازان که در حال ترک صحنه ها هستند

ترجمه اختصاصی سلام سینما
حکایت دریا ، مرثیه ای برای پایان یک عصر هنری و ادای احترام به نسلی از نویسندگان ، هنرمندان ، موسیقیدان ها و فیلمسازان است که در حال ترک صحنه ها هستند. عباس کیارستمی که سال گذشته از میان ما رفت ، نامی است که بسیاری از تماشاگران در سرتاسر دنیا با آن آشنا هستند ، اما در این فیلم نام بسیاری دیگر از هنرمندان ایرانی علاوه بر کیارستمی آورده شده است. مانند " بوی کافور عطر یاس " ، این فیلم نیز یک اثر شخصی از بهمن فرمان آرا است که دارای همان اشتیاق و سودازدگی است و می توان آن را شخصی ترین اثر او دانست زیرا فیلم نامه ، کارگردانی و تهیه فیلم بر عهده ی خود اوست. فیلم دارای گروه بازیگری درخشانی است. فاطمه معتمد آریا ( گیلانه ) ، لیلا حاتمی ( جدایی نادر از سیمین ) و علی مصفا ( گذشته ) برای گسترده تر دیده شدن این اثر توسط مخاطبان به کمک بهمن فرمان آرا آمده اند. این فیلم در بازار جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد.
خوشبختانه نماد گرایی بیش از حد در آثار قبلی این کارگردان مانند ترک کردن اتاق بعنوان یک واکنش احساسی ، کاهش پیدا کرده است. سبک فیلمبرداری به شدت ساده و بی تکلف فیلم به خوبی با قصه ی سرراست آن جور درآمده است. بنظر می رسد هدف فرمان آرا ایجاد یک فضای وسیع برای نقد ایران معاصر بوده است.
بازیگر اصلی فیلم خود فرمان آرا است که در نقش یک نویسنده ی ناخوش بنام طاهر محبی که سه سال در یک موسسه روان درمانی بستری و در آستانه ابتلا به شیزوفرنی بوده ، ظاهر می شود. پزشک معالج او (مصفا) می خواهد او را ترخیص کند تا به منزل خودش برود و همسرش ژاله (معمتد آریا) از او پرستاری کند اما وقتی می شنود که همسرش درخواست طلاق داده ، در تصمیم خود تردید می کند. ظاهرا افسردگی باعث شده تا زندگی با او غیرقابل تحمل باشد.اما به سفارش پزشک معالج طاهر ، ژاله از اعلام تصمیمش برای طلاق به او منصرف می شود و آنها با حالت موذبی در خانه ی ساحلی شان مستقر می شوند.
هنگام قدم زدن های طولانی طاهر در ساحل ، او با افرادی که در گذشته با آنها سروکار داشته برخورد می کند بطور مثال یک فعال سیاسی ناامید جوان (صابر ابر ، درباره الی) که در گذشته شاگردش بوده یا یک دوست قدیمی خرافاتی (علی نصیریان) که همواره حامی و باعث تسلی خاطر او بوده است.
عناصر تئاتر در فیلم نامه به وفور بکار گرفته شده و این در دیالوگ های دقیق و با هدف فیلم خودنمایی می کند. با ورود ناگهانی پروانه (حاتمی) به فیلم ، او بعنوان دختر طاهر معرفی می شود که از خارج از کشور آمده است و طاهر را از این حقیقت مطلع می کند. مادرش که بطور پنهانی با طاهر ازدواج کرده بود ، هنگام ترک ایران او را از باردار بودن خویش مطلع نکرده بود و دخترش به تازگی فهمیده بود که پدرش کیست. طاهر دخترش را به خانه دعوت می کند تا یک الی دو هفته آنجا اقامت داشته باشد و این آخرین لحظات حضور ژاله در خانه ی طاهر است که با هوشمندی و متانت ویژه ای توسط معتمد آریا نقش آفرینی شده است.
قطعه ی موسیقی متن فیلم که توسط پیمان یزدانیان ساخته شده در خلق فضای پر از غصه ی داستان که شنیدن آن همراه صحنه های رویایی که توسط کیوان مقدم طراحی شده و نماهای دریای غرق در مه توسط فیلمبردار اثر فرشاد محمدی گرفته شده ، بسیار تاثیر گذار است.
منبع : هالیوود ریپورتر