جستجو در سایت

1397/08/09 00:00

افشاگری رزمند پایک از مرگ ماری کالوین

افشاگری رزمند پایک از مرگ ماری کالوین

اختصاصی سلام سینما-  رزمند پایک در اوج نقش آفرینی اش افشا کرد که در مستندی با روایت شگفت انگیزی از متیو هاینمن کارگردان چه چیزی منجر به آسیب و در نهایت مرگ خبرنگار جنگ، ماری کالوین شد.

  

عمدتا سالها طول می کشد تا دیدگاه مناسبی درباره مناقشات سیاسی مدرن به وجود آید اما هالیوود همواره تلاش کرده است تا از جنگ ویتنام گرفته تا جنگ عراق، با روش مناسبی جریانات جنگ را به تصویر بکشد. در درگیری هایی مانند بهار عربی و جنگ داخلی سوریه- این درگیری ها با دخالت نیروهای غربی تشدید شد، بااینکه این موضوع در فیلم نشان داده نمی شود اما کار را برای فیلمساز امریکایی که سعی کرده تا یک قهرمان امریکایی پیدا کند که بتواند در قلب این تاریکی بدرخشد، سخت کرده است.

در نشان دادن بحران داخلی سوریه متیو هاینمن، کارگردان فیلم "شهر ارواح "از روش منطقی استفاده می کند تا فیلمی کاملا پیچیده و روانشناسانه را حول زندگی جنگی ماری کالوین به تصویر بکشد. از شخصیت کالوین که گزارشگر روزنامه ساندی تایمز بود در ابتدای امسال و در" فیلم دختران خورشید" استفاده شد، در" جنگ خصوصی" نیز به خوبی به وسیله رزمند پایک بازی می شود. شخصیت جامعه ستیز رزمند پایک در فیلم "دختر گمشده" کاملا شناخته شد، پایک تاکنون در فیلم های تاثیر گذار بسیاری نقش آفرینی کرده است: در فیلم "متخاصمان" که سال پیش اکران شد نقش یک مادر آسیب دیده را داشت، در درام تروریسمی مبتنی به واقعیت" هفت روز در انتبه" و" بیروت" بعنوان نقش مکمل ظاهر شد، و در این جا تماما خودش را وقف کرده است تا کالوین را همان گونه که بود، زنی در جستجوی نشان دادن تصویر واقعی جنگ به مخاطب، نشان دهد. 

  چنین روزنامه نگار شرکت کننده در جنگ های صلیبی را در فیلم "میدان های کشتار "از رونالد جف دیده بودیم اما چیزی که جنگ خصوصی را از این فیلم متمایز می کند ملموس بودن آن است( کالوین در طی بمباران شهر حمص در سال 2012 کشته شد )و البته که در این جا این قهرمان شجاع یک زن است. در فیلم "ویسکی تانگو فاکسترات" نیز شاهد یک قهرمان زن بوده ایم، اما در اینجا هایمن با جدیتی که شایسته است به این موضوع پرداخته است، اگرچه کمتر کسی از فیلمنامه خوب آرش عامل تقدیر کرده است، او فضای کافی هم به شوخی و خنده اختصاص داده است و نگاه شوخ طبعانه ای به دیده های کالوین ندارد. 

  جنگ خصوصی نشان می دهد که چطور وحشتی که کالوین شاهد آن بود بر روح و روانش خدشه وارد کرد، و برای اینکار هم از خیالپردازی های کالوین- فشاری که بر وی وارد می شود تا هرآنچه در جنگ دیده است با دنیا به اشتراک بگذارد- و هم بدگمانی استفاده می کند، همچنان که وی به این نتیجه می رسد که تمام غربی ها باید به سوی دیگر جنگ هم توجه کنند. یکی از سخت ترین چیزهایی که در کار او وجود دارد این است" ایمان داشته باشی که تعداد کافی از افراد به داستانی که منتشر می کنی اهمیت بدهند"- تلاش می شود تا چنین چالشی در فیلم نشان داده شود، باتوجه به اینکه مخاطب معمولا از واقعیت فرار می کند و تلاش می کند تا فیلم هایی را که رویدادهای سخت و دشواری را روایت می کنند به فراموشی بسپارد. 

  خوشبختانه هاینمن فیلمی ارائه می دهد که به نظر می رسد به خوبی از پارادوکس سن آگاهی دارد و براساس نظر تروفو کارگردان، فیلم ضدجنگ وجود ندارد( همان طور که تروفو کارگردان انگلیسی عقیده داشت: نشان دادن چیزی در فیلم به معنای مقام دادن به آن است ). جنگ خصوصی تلاش می کند تا به کمک بحران انسانی که نشان می دهد تاثیر گذار باشد. برای این کار به تماشای ببرهای تامیل در سریلانکا می رود، جایی که کالوین بعد از اخراج شدن از ارتش به آنجا رفت و چشمش را از دست داد، گوردسته جمعی پناهندگان کویتی در عراق را نبش قبر کرد، جایی که کالوین در آن جا با عکاس غیروابسته پائول کنروی( جمی دورنان ) آشنا شد، و گزارشات دسته اولی از مارجه در افغانستان، مصراته در لیبی، و در آخرحومص در سوریه به دست آورد.

 به نظر می رسد که هاینمن به طور منحصر بفردی مناسب این پروژه بود، در فیلم نامزد اسکار" سرزمین کارتل" با گروه مکزیکی که برای مبارزه با کالای قاچاق تلاش می کردند همکاری کرد( درفیلم" سرزمین ارواح" از آثار و دست نوشته های شهروندان خبرنگار استفاده کرد اما هیچوقت خودش را در تماس مستقیم با یک خبرنگار قرار نداده بود ). در این فیلم بعنوان یک مستند به خوبی از ویژگی های سینمایی استفاده شده است. با اینکه امروزه فیلمسازی از حالت غیرداستانی به روایی تغییر پیدا کرده است اما هاینمن از عکس این حالت استفاده می کند، با به کارگیری تکنیک های مستند استقامت را نشان دهد و منجر می شود که به فیلمنامه قوی و مصمم عامل احساس نزدیکی بیشتری کنید.   

"جنگ خصوصی" ترکیبی پیچیده و مدرن از فیلم کاترین بیگلو" سی دقیقه پس از نیمه شب" است( که در آن جسیکا چستن از شخصیت زن سی آی ای که هویتش مخفی بوده الهام گرفته است ). هردو این فیلم ها این ایده را که جنگ کاری مردانه است زیرسوال می برند، اگرچه در این یکی از آرمانی کردن شخصیت اصلی پرهیز می شود. جنگ خصوصی از این هم بهتر است، به کالوین این اجازه را می دهد تا شخصیتی سرکش، استدلالی و با آزادگی های جنسی داشته باشد و در هالیوودی که مدت زیادی است تنها مردان بر چنین صفحه ای نقش می بندد ضدیت ایجاد می کند.   

چه به نظر برسد که ترسیده است یا تظاهر به ترس می کند تا از وی تقدیر شود، پایک زنی قوی است که بیننده را به ذهن کالوین دعوت می کند. در طی داستان فلش بک هایی از بدترین اتفاق هایی که در حین فعالیت اش شاهد بوده است نشان داده می شود- دختر جوانی در خیابان در حال مرگ است، خانه ای که در اثر خمپاره آتش می گیرد- اگرچه این صحنه ها خوشایند نیست اما به هاینمن این اجازه را می دهد تا بتواند نشان دهد که چطور این تجربیات حتی بعد از بازگشت پایک به خانه ذهنش را مشغول می کنند، وی را مجبور می کنند تا با ادیتور( تام هولندر ) و معشوقه جدیدش( استنلی توچی ) ارتباط برقرار کند. با اینکه در فیلم تصاویر فوق العاده ای وجود دارد،" جنگ خصوصی" نشان دهنده چیزی بیشتر از آسیب جنگ و وقایعی است که کالوین شاهد آن ها بوده است. 

  زمانی که کالوین و کونروی به سوریه می روند، جایی که تنها تعداد کمی از روزنامه نگاران غربی جرات رفتن پیدا می کنند، ادیتور به کالوین می گوید " تو دیوانه ای و تاحالا کسی همچین کاری نکرده است". کالوین و کونروی چند ساعت قبل از مرگشان اطلاعات مهمی را به سی ان ان می دهند، و هاینمن به دنیا نشان می دهد که زنان و کودکان بی گناهی به وسیله رژیم سوریه در حال کشته شدن هستند. هاینمن همچنین آنچه تاکنون سی ان ان گزارش داده است را به تصویر می کشد: کالوین هم هدف این حملات بود. اما کالوین این خطرات را می دانست و تمام آن را به جان خرید و تلاش کرد تا تمرکز ما را به داستان هایی که سعی در بیان آنها داشت سوق دهد. 

منبع: ورایتی

مترجم: مهتاب عیوضی