جستجو در سایت

1396/11/05 00:33

قهرمان باورپذیر ماجرای نیمروز، ستاره به وقت شام

قهرمان باورپذیر ماجرای نیمروز، ستاره به وقت شام
نخستین‌ صحنه‌ ورودش به دنیای بازیگری فیلم «ایستاده در غبار» است؛ اگرچه سال‌ها خاک صحنه تئاتر را خورده است. این بازی و این فیلم به طور درهم‌تنیده‌ای به هم آمیخته شد و از هم جداشدنی نیست. یک اثر...

 یکی از عوامل موفقیت انسان‌های تاثیرگذار در این است که می‌دانند قصدشان از  حضور در کاری که انجام می‌دهند، چیست. جدیت در کار و خستگی‌ناپذیری از  ویژگی‌های اساسی این افراد است. در میان بازیگران سینما و تلویزیون، نفراتی  هستند که فقط برای دیده شدن و شهرت پا به این عرصه می‌گذارند. این دسته  بعد از اینکه در دو، سه تجربه اول به این هدف می‌رسند، دیگر هیچ هدف مشخصی  برای ادامه روند بازیگری‌شان ندارند. شاید به همین دلیل است که خیل عظیمی  از بازیگرانی را داریم که می‌آیند، دو، سه سال هستند و بعد هم غیب‌شان  می‌زند اما بازیگرانی هم داریم که از روز اول می‌دانند به دنبال چه هستند،  هدف‌شان از بازیگری چیست و به چه چیزهایی در این مسیر نیاز دارند. هادی  حجازی‌فر یکی از همین بازیگران است.


 او با اینکه خیلی دیر پا به عرصه  بازیگری سینما گذاشت اما بسیار پرقدرت و تاثیرگذار ظاهر شد. اگر بازی  کوتاهش در فیلم مزرعه پدری رسول ملاقلی‌پور را در نظر نگیریم، چرا که به  گفته خودش در آن مقطع اصلا  قصد ورود به عرصه بازیگری را نداشت، نخستین‌  صحنه‌ ورودش به دنیای بازیگری فیلم «ایستاده در غبار» است؛ اگرچه سال‌ها  خاک صحنه تئاتر را خورده است. این بازی و این فیلم به طور درهم‌تنیده‌ای به  هم آمیخته شد و از هم جداشدنی نیست. یک اثر کاملا متفاوت در سینمای ایران  که با وجود اینکه یک کارگردان فیلم‌اولی پشت آن ایستاده اما بشدت مولفانه  است. متاسفانه در سینمای ایران رسم است که به بازیگران و سازندگان فیلم‌های  ارزشی به سرعت برچسب‌های تخریب‌کننده بزنند و این موضوع بر کسی پوشیده  نیست اما«ایستاده در غبار» به قدری در فرم و محتوا قدرتمند است که حتی سرسخت‌ترین  مخالفان سینمای ارزشی را به تحسین وامی‌دارد و حجازی‌فر از دل چنین اثری  بیرون می‌آید و به سینما به عنوان یک بازیگر توانا معرفی می‌شود.  خود  حجازی‌فر در همان مقطع زمانی اینگونه از ماجرا می‌گوید: «ایستاده در غبار  برایم اتفاق خوبی بود. الان برایم اتفاقات عجیبی می‌افتد، هنرپیشه‌‌ها زنگ  می‌زنند، پیام می‌‌دهند، تلاش کردم شبیه نابازیگر باشم ولی خوشبختانه دیده  شد.» و این در نوع خودش بسیار جالب توجه است. 


حجازی‌فر اما بعد از این شروع  خوب انتخاب‌های بسیار سختگیرانه‌ای انجام می‌دهد تا از هدف‌گذاری خود دور  نشود. «ماجرای نیمروز»، تجربه بعدی حجازی‌فر باز هم با مهدویان رقم  می‌خورد. این دو نفر پیوند قوی با هم خورده‌اند که انگار لازم و ملزوم  همدیگرند؛ همان اتفاق به طور مضاعفی با ماجرای نیمروز تکرار می‌شود، یک  موضوع کاملا حساس سیاسی و باز هم از سوی طیف قابل توجهی از سینما بایکوت  می‌شود! اما درخشش دوباره این تیم تازه‌نفس و خلاق هیچ راهی را برای  بهانه‌جویی و انتقاد باز نمی‌گذارد. این تاثیرگذاری لاجرم بر پایه  علاقه‌مندی به این نوع فضا بنا شده است و غیر از توانایی‌های فنی که یک  هنرمند به خرج می‌دهد، علاقه‌ بازیگر به محتوای آنچه اجرا می‌کند در خروجی  کار کاملا موثر است. حجازی‌فر در مصاحبه‌هایش نیز به این موضوع اشاره کرده  که هرگز دوست ندارد کاری را برخلاف علاقه‌‌اش انجام دهد. این موضوع کاملا  در آثار او مشهود است و احتمالا از پس‌زمینه‌ خانواده مذهبی و انقلابی‌اش  سرچشمه می‌گیرد. خودش پیوستن به گروه مهدویان و علت مانوس شدنش با فضای  فیلم‌های او را در گرو تاثیرپذیری از 2 عموی شهیدش، پدری که 8 سال در جبهه  بوده و دلبستگی به فضایی که در مجموعه «آخرین روزهای زمستان» پیدا کرده،  می‌داند. 


بعد از این دو تجربه متفاوت و موفق، حجازی‌فر در تلویزیون نیز با  مجموعه «نفس» جلیل سامان حضور پیدا کرد. حضور در این تیم هم از عملکرد خوب  دوساله او در سینما ناشی می‌شد. سریالی که با بررسی روند فراز و نشیب‌های  عملکرد سازمان مجاهدین خلق در دهه 50 در دل یک درام عاشقانه، در ادامه‌ 2  سریال قبلی‌اش هم افق‌های جدیدی در مجموعه‌های نمایشی تلویزیون ایجاد کرد و  هم کم‌کاری صداوسیما را در زمینه بازخوانی حوادث سیاسی سال‌های اول انقلاب  تا حدودی جبران کرد. فضایی که سامان در نفس خلق کرد، شباهت‌هایی با ماجرای  نیمروز پیدا می‌کرد و حجازی‌فر اینجا نیز در نقش یک مبارز انقلابی به  ایفای نقش می‌پردازد.  این بازیگر در ادامه همکاری مستمری که با مهدویان  داشته، امسال نیز با اثر متفاوت و جنجالی «لاتاری» در جشنواره‌ سی‌و‌ششم  فجر حضور پیدا کرده ‌است. اثری که خیلی‌ها تلاش کردند آن را بموقع به  جشنواره برسانند و خوشبختانه این اتفاق افتاد تا برای سومین سال متوالی تیم  مهدویان و حجازی‌فر که وزنه‌ای برای جشنواره 2 سال قبل به حساب می‌آمدند،  به این جشنواره نیز شور و حرارت دیگری ببخشند. 


«قهرمان باورپذیر» 2 فیلم  مهدویان حالا علاوه بر اینکه در این دو، سه ساله از جشنواره‌های مختلف  داخلی مورد تقدیر قرار گرفته ‌است، از چشمان تیزبین حاتمی‌کیا، ابراهیم  سینمای انقلاب نیز دور نماند و در آخرین ساخته او یعنی «به وقت شام» که  تنها 2 بازیگر ایرانی دارد، نقش پررنگی ایفا می‌کند. از طرف دیگر، بهروز  شعیبی کارگردان جوان و خلاق این روزهای سینمای ایران نیز در اثر اجتماعی  جدید خود، از توانمندی‌های حجازی‌فر بهره گرفته است. علاوه بر این با در  نظر گرفتن اینکه او بازی در هر فیلمی را نمی‌پذیرد، حضورش در این 3 فیلم  می‌تواند نوید یک جشنواره خوب و باطراوت باشد. باید دید حجازی‌فر که امسال  با 3 فیلم مدعی در جشنواره فجر حضور یافته می‌تواند حق خود را از سیمرغ  جشنواره فجر انقلاب اسلامی بگیرد یا خیر؟! 


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط