مفهوم گیشه در سینمای ایران
به نام خدا
در سینما، هر وقت مبحث فروش فیلمها و باکس آفیس مطرح میشود، در واقع مبحث سلیقه عمومی اقشار جامعه مطرح میشود. فروش فیلمها که یکی از مهم ترین عوامل بازگشت سرمایه و سوددهی فیلمساز یا استودیو است، در کشور های متفاوت و با در نظر گرفتن مبانی مختلف، متفاوت است.
سینما در کنار بعد هنری، صنعتی است که امروزه یا خود و یا زیرشاخه های خودش در سراسر جهان رسوخ کرده اند.این مبانی به شدتی متغیر و متفاوت اند که حتی با نگاه دقیق به پرفروش ترین و فیلمهای تمام ادوار که همگی متعلق به آمریکا اند، نمیتوان تصمیم قطعی گرفت که عامل اصلی فروختن یا نفروختن یک اثر هنری چیست. تازه اگر آن اثر هنری باشد نه صرفا سرگرمی.
وقتی به فروش فیلمهای دیوید لینچ و فیلمهای جاستین لین(مجموعه سریع و خشن) نگاهی بیندازیم، میتوانیم به سادگی بفهمیم که دغدغه امروز مردم، همچون گذشته، هنر نیست. دغدغه آنان نان شب یا سرگرمی کوتاه است نه هنر.
در مِقیاس جهانی این نظریه به چشم میخورد و به جز بن هور یا تایتانیک، بقیه فیلمهای سلطان باکس آفیس جنبه ی فانتزی (با میزان استفاده کم از بُعد هنری) دارند. معلوم هم نیست دغدغه ی کدام، هنر است!
ثبت این نظریه در مقیاس محلی، همان پاسخ جهانی را میدهد. بگذارید مسئله را ساده تر کنیم. هدف از این مقدمه چینی، نگاهی به پرفروش ترین های سینمای ایران در دهه های 80 و 90، یعنی دو دهه اخیر است.
پاسخ، همان مقیاس جهانی است. اما با یک تفاوت مهم. در هیچ کجای جهان، پرفروش ترین فیلمهای سینمای محلی فیلمهای کمدی نیستند به جز ایران.
این مسئله در هند نیز به چشم میخورد اما با یک تفاوت که فیلمهای سینمای هند علی رغم مشکلاتشان، از لحاظ بصری بسیار پربار تر از فیلمهای سینمای ایران اند. به عبارتی ژانر ترکیبی کمدی/رمانتیک/موزیکال/اکشن و... (یعنی همان ژانر معروف هند، ماسالا) که وظیفه اش سرگرم کردن مردمی است که به دلیل فقر مالی و اختلاف شدید طبقاتی، زندگی روزمره رو به روالی ندارند، فروش فیلمهای ژانر خود را تضمین میکند.
پس با یک حساب سرانگشتی به سادگی میتوان فهمید که دلیل فروش بیش از حد کمدی در ایران مشکلات معیشتی مردم است. البته اگر واژه کمدی برازنده این آثار باشد.
به غیر از این مورد عوامل دیگری نیز در این فروش بیمارگونه نقش دارند. از مهم ترین این عوامل میتوان به قهر بودن مردم با سینمای ایران نام برد. وقتی فروش فیلمهای ارزشی و لااقل غیرمبتذل خود را با فیلمهای به اصطلاح کمدی مقایسه میکنیم به نتایج فاجعه باری میرسیم. رکورد فروش فیلم در ایران دو دهه اخیر متعلق به این ژانر بوده. پس مرض سینما از بالا گرفته تا جامعه های کوچک مردمی و خانواده ها به همه سرایت کرده و چون ویروسی در حال پخش و گسترش است.
این دست مشکلات نه تنها در ایران، بلکه در سینمای جهان قابل رؤیت اند. الان نزدیک دو دهه است که سینما در اروپایی که خود زمانی مهد سینما بود مُرده است. برزیل..مجارستان..افریقا و تمامی کشور هایی که سینما داشتند به دام مدرنیته افتاده و همه چیز خود را باختند. نه اینکه مدرنیته بد باشد، اما موجب سلب مبحث فرم از سینمای امروز شده و سینمایی با ابعاد صرفاً تجاری ساخته. کجا رفت آن روزگارانی که چاپلین با کیتون فقید اوج هنر کمدی را به نمایش گذاشته و مزد مردانه و حقیقی خود را میگرفتند.!
رکورد فروش فیلمهای مبتذل ایران که نام کمدی را به یدک میکشند، میگوید که این سینما تا وقتی سینما را به عنوان هنر قبول نکرده و به خاطر رسیدن به پخش و کنداکتور در تلوزیون، حاضر است فیلم یک ساعت فیلم هاکس را بیهوده زیر تیغ سانسور ببرد، درست نمیشود. همان طور که قبلاً گفتم مشکلات سینما بی حد وحصر و بیشماراند. برخی درست میشوند و برخی تا ابد محکوم به چپ گرایی و شکست اند.!
نویسنده بیانیه :رضا ظفری