جستجو در سایت

1400/09/03 00:00

ویرانه ها

ویرانه ها

«دوئت»فیلمی است که در الگوی روایی خود بر ساختار روایتهای مجزا از زندگیهای چهار شخصیت خود مبتنی شده است و یک مرکز ثقل روایی متمرکز، این چهار آدم را به هم ربط میدهد. درام شروع بدی ندارد. در سکانس آغازین فیلم حامد و مینو (مرتضی فرشباف/ هدیه تهرانی) به مخاطب معرفی میشوندو بعد سکانس مذکور کات میخورد به سکانس کتابفروشی و مواجههیبرنامهریزیشدهی حامد با سپیده (نگار جواهریان). اینکه نسبت کاراکترها در گذشته و رابطهی حال حاضر آنها بهواسطهی این شیوه از انتخاب رمزگشایی میشود علاوه بر غافلگیری پیش آمده برای سپیده برای مخاطب نیز تاحدودی غافلگیرکننده است. دوربین از آنجا به بعد با سپیده همراه میشود تا به واکاوی درونیات و تغییر و تحولات روحی او پس از آن اتفاق بپردازد و خوب هم پیش میرود اما پس از درگیر شدن مسعود(علی مصفا) همسر سپیده با ماجرا دیگر فیلم به ورطه تکرار و سکون میافتد. درام دچار کشآمدگی میشود و بدتر آنکه دیگر موقعیتهای فیلمنامه به قصه تبدیل نمیشوند و فیلم مدام درجا میزند و ریتمی ایستا پیدا میکند.
فیلمنامه ی «دوئت» پتانسیل آن را داشته است که واقعههای مهمی را شکل دهد یا دستکم همین وقایع را به شکل هوشمندانهتری جلو ببرد اما این اتفاق نیفتاده است؛ مثلاً اولین رویارویی مسعود با مینو میتوانست بسیار پختهتر از شکل فعلیاش باشد، دیالوگهای بهتری میتوانستندبین آنها شکل بگیرند و شاهد واکنشهای غافلگیرکنندهتری از سوی مینو باشیم اما این سکانس در شکل فعلیاش هدر رفته است. ضمن آنکه برخی عناصر و المانهای فیلم، نقش کاربردی در درام ندارند. خانهی قدیمیِ درحالِ نوسازیِ زوج اول، گرچه به لحاظ سمبلیک میتواند دلالتگر رابطهی قدیمی و ویرانشدهی مرد و نوسازی آن نمادی از آغاز یک رابطهی نو باشد اما بهطور کلی این حجم از تمرکز روی "خانه" کارکردی در درامندارد و تنها به از ریتم افتادن فیلم منتهی میشود. ضمن آنکه فیلم از طولانی بودن بعضی سکانسهایش لطمه خورده است.
«دوئت» شاید ایدهی اولیهی بکر و دستنخوردهای داشته باشد اما همین ایده برای شکلگیری یک فیلمنامه ی بلند لاغر به نظر میرسد و آثار کمملاتیاش را بر پیکرهی کلی فیلم میتوان دید. درواقع بزنگاههای اخلاقی و احساسیای که آدمهای قصه در آنها قرار میگیرند پتانسیل چندانی برای خلق کنشها و واکنشهای مختلف و پرشاخ و برگ کاراکترها ندارد و همین کم مایگی درام را دچار رکود کرده و امتیازهای خوب اجرایی فیلم را زیر سایه منطق دراماتیکش مخدوش میکند.
«دوئت» اما اجرای تمیز و شستهرفتهای دارد. دکوپاژهای آن به نسبت فیلم اولی بودنِ کارگردانش دقیق و سنجیدهاند و فیلمساز به فرم تصویری قابل اعتنایی دست یافته است.
از دیگر امتیازهای فیلم حفظ وحدت و یکدستی لحن آن است به این معنا که لحن فیلم چندپاره نمیشود و فضای درام نیز در طول روند پیشرفت آن دچار ازهمگسختگی نمیگردد با این حال رفتهرفته فیلمنامه نقصانهای خود را آشکار میکند و فقدان درامپردازی و قصهگویی در فیلم به چشم میآید.
سکون و سردی حاکم بر فضای فیلم موجب آن شده است تا بازیهای درونی بازیگران آن بسیار باورپذیر از آب درآیند. ضمن آنکه دانش در هدایت بازیگران خود کاملاً مسلط عمل کرده است. علی مصفا شبیه مصفای بسیاری از فیلمهای دیگرش است؛ مصمم، متفکر و مملو از سکوتی که در پس آن حرفهای بسیاری نهفته است. هدیه تهرانی یک دگردیسی ظریف درونی را در بازی خود به نمایش میگذارد که بهجا و بهاندازه است و نگار جواهریان این بار بازی درونی موجهی دارد که توداری و سکوتِ پرمعنایِ سپیده را خوب درآورده و از بازیهای بیرونی او متمایز است.