ضربان قلبهایی در دل خاک!

یحیی سکوت نکرد اولین ساخته کاوه ابراهیمپور است. فیلمی که به واقع بار دیگر ثابت کرد، ساختن فیلمی شایستهی تماشا نیاز به لوکیشنها و تکنیکهای عجیب و غریب آنچنانی ندارد و میتوان تنها با تکیه بر قصهای گیرا و بازیهایی زیبا تماشاچی را تا انتهای فیلم بر روی صندلی سینما میخکوب کرد.
قبل از ورود به سالن، با نگاه کردن به پوستری که پدرام حربی به خوبی از عهدهی طراحی آن برآمده است میتوان پی به حال و هوای فیلم برد. کودکی تکیه زده بر دیوار آجری سیاهرنگ که تصویر پر کنتراست زنی بر آن نقش بسته با آن عنوانبندی درشت و خشن تقریبا به ما میفهماند قرار است شاهد آن باشیم که آن کودک وارد دنیای تاریک و پر رمز و رازی خواهد شد و همین حس وقتی کامل میشود که شروع به تماشای فیلم میکنیم. اما به واقع این کل داستان نیست!
دنیای قصهی یحیی تا وقتی برای وی دوستداشتنی و زیباست که میخواهد آن را از داخل تیلههای شیشهای و پر از باریکههای نورانی ببیند. او همچنین علاقهمند است صدای زندگی را از داخل گوشی پزشکیای که خود با کنجکاوی پیدا کرده است بشنود و تمامی اینها تا وقتی برایش لذتبخش است که هنوز در دنیای کودکانه خود زندگی میکند. یحیی شخصیت بسیار کنجکاویست و این را به راحتی میتوان از المانهایی که در طول فیلم با آن سروکار دارد دریافت کرد. اما یحیی هشت ساله با همین کنجکاویهایش به یکباره از دنیای کودکی خود بیرون کشیده میشود و در سن نه سالگی پا به دنیای بزرگترها میگذارد و درست در آن لحظه تمام آن لذتها رنگ میبازد و خود را در محیطی مییابد که برایش مخوف و سنگین است.
نریشن قوی انتهای فیلم نیز با سردی تمام توسط یحیی بیان میشود و مو به تن تماشاچی راست میکند و بسیار ظریف و هوشمندانه بار دیگر ما را آگاه میسازد که حفر گذشته و خاطراتی که دفن کردهایم چگونه به راحتی میتواند باعث فروپاشی اطراف و دنیایمان شود. یادمان میآورد که گاهی نیاز است نبینیم و نشنویم؛ بگذاریم و بگذریم و حتی پیاش را هم نگیریم تا اینکه کار از کار بگذرد و بعد به دنبال دکمهی برگشتی برای آن بگردیم.
ماهان نصیریندا بازیگر خردسالی است که ایفای نقش یحیی را از میان حدود دویست بازیگر خردسال دیگر از آن خود کرد و آنقدر این نقش را خوب بازی میکند که گویی قرار است شاهد ظهور بازیگری آیندهدار و مطمئن باشیم.
فاطمه معتمداریا، چهرهی شناخته شدهی سینما نیز بار دیگر با بازی درخشان خود در نقش عمهی یحیی تماشاچی را تحت تاثیر قرار میدهد. عمهای که قصد دارد برای یحیی مادری کند و برای وی چیزی کم نگذارد. عمهای که زندگی دردناکی را در خانهای که به زعم بچههای محل خانهی مرموز و ترسناکیست سپری میکند.
اهالی محل نیز بخوبی به خدمت داستان درآمدهاند و هیچ کدامشان داستان را بیدلیل کش نمیآورند و درست زمانی که باید بروند میروند!
شاید فیلم ضعفهای کوچکی در شخصیتپردازی داشته باشد اما به عنوان یک فیلم اولی انقدرها هم به چشم نمیاید.
اما میتوان بزرگترین ضعف اثر را نیز در فیلمنامهی آن بیابیم. فیلمنامهای که بعد از گذشت تقریبا یک سوم فیلم دستش برای تماشاچی رو میشود اما تا انتهای قصه سعی به مخفی کردن آن دارد و این مشکل، آن رازآلودگی اثر را در پیشگاه تماشاچی از بین میبرد. همینطور فیلم گاهی سعی بر آن دارد علاوه بر روایت داستان، گریزی نیز به ژانرهای دیگر از جمله سینمای وحشت بزند که البته صحنهها دم دستیاند و خوب از کار در نیامدهاند.
از محتوای اثر که بگذریم، ساختار این فیلم نیز قابل قبول است و چیزی از اثر یک کارگردان فیلم اولی کم ندارد. قابها و تصویرهایی فکر شده است. طراحی لباس و صحنههای خوبی که همگی در خدمت فیلم برآمدهاند. نورپردازی نسبتا متناسب و موسیقی مناسب با فضای فیلم کار شده است.
یحیی سکوت نکرد را باید دید و نباید به راحتی از آن گذشت. این فیلم سعی بر آن دارد با داستان و خرده داستانهای اندک خود مسائل اجتماعی ریز و درشتی را به تصویر بکشد و اینکه آیا در این امر موفق بوده را باید از چهرهی تماشاچیانی که بعد از اتمام فیلم از سالن خارج میشوند دریافت. یحیی سکوت نکرد فیلمیست کلاسیک، ساختارمند و آبرومند که در سینمای هنر و تجربه به اکران در آمده و این باعث خورسندی است زیرا از اینگونه فیلمهای اکران شده در این سینمای مستقل میتوان دریافت که گویی قرار است یک تنه بار ارتقای فرهنگ مردم را بر دوش بکشد. به امید توجه مسئولان و استقبال روزافزون مردم از این سینما.