یک رمان تربیتی و یک مطالعه دربارهی قدرت

ترجمه اختصاصی سلام سینما
حتی اگر رمان زیبای «سالی رونی» را نخوانده باشید، بلافاصله پس از تماشای سریال اقتباس شده از آن متوجه میشود که اثر سالی رونی یک داستان عاشقانهی جوان است. حتی اگر قطعهی موسیقی این سریال شما را غمزده نکند، کافی است فقط چند لحظه حضور «ماریان»(دیزی ادگار-جونز) و «کانل»(پائول مسکال) در کنار یکدیگر و شیمی فوقالعادهی بین آنها را تماشا کنید. همانطور که با پیشرفت داستان سریال به آسانی میتوان متوجه شد، نیاز جنسی و تغییرات هورمونی بخش مهمی از ویژگیهای کاراکترهای سریال است.
اما جدا از تمام این احساسات و نفسهای سنگین، این سریال جذاب و غمانگیز که توسط Hulu پخش میشود دربارهی موضوعی مهم و اساسی به نام «بزرگ شدن» است. بزرگ شدن یک فرآیند اجباری است که شخصی را که در مسیر تبدیل شدن به آن قرار دارید، درهم میشکند و شخصی دیگر از شما میسازد. داستان «مردم عادی» در ایرلند سال 2010 میگذرد. «ماریان» و «کانل» دو همکلاسی هستند که اولی از خانوادهای ثروتمند و مرفه میآید و دیگری با پول مادرش که از کارگری در خانهی پدری «ماریان» به دست میآورد، تحصیل میکند.
«ماریان» عجیب، خوشطبع و اهل مطالعه است و «کانل» پسری خوشچهره، ورزشکار و خوشبرخورد است. رابطهی پویایی که میان دو کاراکتر وجود دارد باعث شده است تا کلیشههای قدیمی عاشقانههای یک دختر ثروتمند و یک پسر فقیر در سریال شکل نگیرد. چیزی که هر دوی آنها در آن مشترک هستند، جذابیت و هوش بالا است. اولی کار آنها را به تخت خواب میکشاند و دومی باعث میشود که بفهمند آنطور که میتوانند با یکدیگر گفتگو کنند، با هیچ شخص دیگری نمیتوانند. اولین باری که در مقابل یکدیگر برهنه میشوند، همزمان با یک حقیقت مواجه میشوند. این اولین بار است که با کسی به غیر اعضای خانوادهی خود تنها میشوند.
در بسیاری از سریالهای نوجوانپسند، مسئلهی رابطهی جنسی پایان کار است اما در «مردم عادی» این رابطهی جنسی است که باعث میشود کاراکترها با هویت خود و ارتباطشان با دیگران در موضع قدرت یا ضعف آشنا شوند. رابطهی جنسی و عشق باعث میشود تا «کانل» با وجود محبوبیتی که بین سایر دختران دارد، احساس ناامنی کند. «ماریان» که حس عزت نفسش به شدت توسط خانوادهی نامهربانش پایمال شده است، به سمت رفتارهای خودآزاری گرایش پیدا میکند.
«رونی» که به کمک «آلیس بیرک» و «مارک اورو» این سریال را از کتاب خودش اقتباس کرده است، یک مطالعهی جامع و پیچیده دربارهی «قدرت» در قالب یک سریال عامهپسند انجام داده است. وقتی «ماریان» پیشنهاد میدهد که رابطهی آنها مخفی بماند، «کانل» با وجود اینکه از مسخره شدن توسط دوستانش واهمه دارد اما پیشنهاد او را میپذیرد و این تصمیمی است که تا سالها روی رابطهی آنها تأثیر میگذارد.
«مردم عادی» داستانش را هیجان و شوق خاصی تعریف میکند. سکانسها روی تصویر نقش میبندد و محو میشوند و سپس سکانس دیگر روی تصویر میآید. این سبک روایت باعث میشود تا حس قدم زدن درون خاطرات دیگران را داشته باشیم. این واقعا کاری است که انجام میدهیم. به نظر میرسد «مردم عادی» یک ملودرام نوجوانپسند دربارهی عاشق شدن و زندگی کردن با آن است. اما بیشتر از آن، یک رمان تربیتی و یک مطالعه دربارهی دو جوان است که در کنار هم بزرگ میشوند.
منبع: نیویورک تایمز
مترجم: وحید فیض خواه