ذهن را روشن و قلب را تسخیر میکند

ترجمه اختصاصی سلام سینما
آیا «روح» عاشقانهای دربارهی موسیقی است؟بله. آیا «روح» یک فیلم رفاقتی غیرمعمولی است؟ بله. آیا «روح» داستان یک مربی و شاگرد است که از یکدیگر میآموزند؟ بله. آیا «روح» جستاری در حقیقت است که وجودگرایی در آن به شکل انسانی برای فهم بهتر تقلیل یافته است؟ بار دیگر بله. در بیانی کوتاه باید گفت «روح» اِلِمانهایی را به خدمت گرفته است که باعث محبوب شدن آثار پیکسار در طی سالیان اخیر شده بود.
برخلاف بسیاری از عناوین دیگر دیزنی و پیکسار که در زمینهی تجاری موفق بودهاند و نام آنها اعتباری برای کمپانیهای سازنده بوده است، دربارهی «روح» این مسئله برای سازندگان اهمیتی نداشته است که چقدر این انیمیشن میتواند عروسک بفروشد یا میتوان دنبالهای برای آن ساخت. «روح» ساخته شده است تا ذهنها را روشن کند و قلبها را به تسخیر خود درآوَرَد. قطعاً حذف شدن اکران عمومی و انتشار «روح» در دیزنی پلاس باعث شده است تا نگرانی کمتری در مورد فروش گیشهای برای سازندگان آن وجود داشته باشد.
عنوان فیلم معنایی دوگانه دارد. کاراکتر اصلی داستان «جو» یک موزیسین سبک بلوز است که در گمنامی به سر میبرد. یک روز پس از ملاقات با موزیسین زن مشهور به نام «دوروثیا ویلیامز»، شانس در خانهاش را میزند و او تصمیم میگیرد تا قید آموزش موسیقی به بچههای بیانگیزهی مدرسه را بزند و به گروه «دوروثیا ویلیامز» بپیوندد. او سرخوش از با بیخیالی در حال بازگشت به خانه است که در یک چالهی عمیق سقوط میکند. «جو» چشم باز میکند و خود را در مسیری به سوی «جهان پسین» میبیند و در جهان پسین کلوب شبانهای وجود ندارد.
«جو» در عین ناامیدی سعی میکند تا از خود هوشمندی نشان دهد و راهی برای بازگشت به زمین پیدا کند. او متوجه میشود که بازگشت به زمین غیرممکن نیست اما نیاز به تلاش بسیار زیادی دارد. او نیاز به یک همراه دارد. «22» روحی جوان است تا هنوز در قالب یک بدن فیزیکی به دنیا نیامده است. برخلاف سایر روحهای جوان، «22» اصرار دارد تا در «جهان پیشین» بماند. «جو» با او معاملهای میکند. در ازای اینکه «22» بلیط زمینش را به «جو» ببخشد، «جو» نیز قول میدهد کاری کند که «22» در جهان پیشین باقی بماند.
آنها تصمیم میگیرند تا برای این هدف تلاش کنند اما اوضاع مطابق میل آنها پیش نمیرود. یک اشتباه در لحظهی آخر باعث میشود که «22» وارد بدن «جو» و «جو» وارد بدن یک گربه شوند. در همین حال در جهان پسین یک روحشمار به نام «تری» درمییابد که شمارشهای او باهم جور درمیآید و یک روح گم شده است. آثار انیمیشن خوب همواره آن آثاری هستند که چند لایه باشند. اغلب این مسئله شکلی به خود میگیرد که در وهلهی اول بتواند مخاطبان جوان با جذب کند و در مرحلهی بعد مقداری شوخی و ارجاعات مخصوص بزرگسالان نیز به آن اضافه میشود.
«روح» برخلاف بسیاری از آثار بهتر پیکسار، پا را از این هم فراتر میگذارد و مسیری در جهت ایجاد درکی بهتر برای کودکان و نوجوانان از ایدههای پیچیده و متافیزیکی ارائه میدهد. بدون اینکه فیلسوف بازی دربیاورد یا باور مذهبی خاصی را تبلیغ کند، «روح» نگاهی جدید و متفاوت از مفهوم مرگ و زندگی در دنیای پس از مرگ را به تصویر میکشد. «روح» این کار را با حفظ یک لحن روایی سبک و بدون گیر افتادن در تلههای روایی انجام میدهد. هرچقدر که «پشت و رو» به احساسات و شخصیتها زندگی میبخشد، «روح» این کار را برای یک انسان انجام میدهد.
معمولیترین انیمیشنها نیز دارای یک کاراکتر ضدقهرمان مثل «اورسولا»، «گاستون» و «اسکار» هستند. بسیاری از نوآورانهترین آثار پیکسار نیز از این شاخصه برای بخشیدن پویایی به داستان استفاده کردهاند. «روح» دارای بنیان یک فیلم رفاقتی است که تعقیب(آمیخته با مسابقهای بر علیه زمان)نیز به آن اضافه شده است اما هیچ آدم بدی در آن وجود ندارد. حتی «تری» نیز که ویژگی شرورانهای در کاراکتر او وجود دارد، زمان بسیار کمی را از فیلم به خود اختصاص داده است و تقریباً تأثیری در روند پیشبرد داستان ندارد. «روح» بیش از هر چیزی دربارهی پیوندی است که بین «جو» و «22» وجود دارد و چیزهایی است که این دو از یکدیگر در طول این فرآیند یاد میگیرند.
همانطور که «کوکو» شدیداً تحت تأثیر موسیقی مکزیکی بود، «روح» نیاز به میزان زیادی از موسیقی R&B تأثیر میگیرد. تم آبی موجود در سکانسهای فیلم، تأثیرگذاری «روح» را غیرقابل تصور میکند. صداپیشگی تحسینبرانگیز هنرمندان با استعدادی مثل «جیمی فاکس»، «فیلیسیا رشاد» و «انجلا باست» در کنار صداپیشگان باتجربهای مثل «تینا فی» و «گراهام نورتون» از نقاط قوت «روح» است.
دو لوکیشن فیلم یعنی شهر نیویورک معاصر و جهان پسین به انیماتورها این فرصت را داده است تا همزمان مکانی آشنا بسازند و جهانی خالص و رویایی خلق کنند. شباهتهای میان آثار پیکسار و «هایو میازاکی» همواره محل بحث بوده است ولی در هیچکدام از موارد قبلی، این شباهت به اندازهی آنچه که در «روح» میبینیم، به چشم نمیآید. «روح» بخش عمدهای از ذات خود را مدیون میراث این استاد بزرگ ژاپنی است.
اگر ملاحظات گیشهای را که نتیجهی عواملی فراتر از کنترل استودیوها بود کنار بگذاریم، 2020 سالی غیرعادی برای پیکسار بود. به جای اینکه دنبالههای جدیدی از فرنچایزهای قبلی توسط پیکسار تولید شوند، شاهد پخش دو محصول غیرفرنچایزی بودیم. «روح» به ما هشدار میدهد که باید بین نیاز به مرور خاطرات و اتفاقات جدید، تعادل برقرار کنیم. جدا از نیاز به متکی بودن به گذشته برای ساختن آینده، همواره اجازه دادن به کهنهکاری مثل «پیتر داکتر» برای مصور کردن داستانهایش و اجازه دادن به ما برای تجربه کردن آنها، شگفتانگیز است.
منبع: ریل ویوز
مترجم: وحید فیض خواه