جستجو در سایت

1399/08/04 00:00

وحشت عهد کرونا

وحشت عهد کرونا

 از کنتراست‌های شدید دوران اکسپرسیونیسم دهه‌ی بیست آلمان و بعد وحشت حاصل از انسان خلق‌کردن‌های جمیز ویل تا زامبی‌بازی‌های بعدیش که بدعت‌گذارش شاید به بهترین شکل جرج رومرو با فیلم "شب مردگان زنده" باشد تا وحشت‌های روانشناختی آثاری چون روانی هیچکاک، درخشش کوبریک و خواهران دیپالما و همین طور وحشت‌های کشور ژاپن از موج نو تا امروزش با آن جن و جن‌بازی‌ها و هیجانات مخصوص سنتی خودشان؛ همه و همه فارغ از جذابیت نزد مخاطب و فارغ از تفاوت در کیفیت‌هایشان، به نوعی واکنشی به دوره و زمانه‌ی خودشان و ملتشان و مردمشان بودند. با گذشت زمان و ساخته شدن آثاری با کیفیت‌های متفاوت در ژانر وحشت با مضامین مختلف، رفته رفته شکلی تجربه‌گرایانه از این ژانر هم به روی پرده‌های سینما رفت. آثاری عمدتا کم خرج با تعداد محدودی دوربین در لوکیشنی ثابت. از مهمترین این آثار می توان از "[Rec]" و "پارانورمال اکتیویتی" نام برد که با بودجه‌ی کم، درآمد بسیار خوبی برای سازندگان‌شان به ارمغان آوردند. 

حال امروز با فیلمی مواجهیم که هم بداعت آثار اکسپریمنتال این ژانر را دارد و از طرفی هم واکنشی به وضع موجود حال حاضر جهان است. فیلم در سوژه و موضوع جدید نیست. پیش‌تر در سال‌های 2014 و 2018 دو سری از فیلم های "بی دوست" با همین جمع دوستانه به شکل اینترنتی و اسکایپی کار کرده بود. "میزبان" درباره‌ی چند رفیق است در دوران امروز کرونا که در شبی با هم پیام تصویری برقرار می‌کنند و از فردی هم دعوت می‌کنند که به جمع‌شان بپیوندد تا کارهای احضار روح انجام دهد. اولا همین که فیلمی دقیقا با حال و هوای امروز جهان ساخته شده و در همین دوران می‌گذرد، نکته‌ی مثبتی‌ست. لحظات پایانی فیلم، زمانی که یکی از دخترها به خانه‌ی دیگری می‌رود، با آرنج به یکدیگر دست می‌دهند تا ما کاملا متوجه شویم که حقیقتا اثر دارد در امروز می‌گذرد و از این‌رو کلیت اثر بسیار باورپذیر است. ثانیا فیلم الکی کش نمی‌دهد. پنجاه و هفت دقیقه سرپاست و الکی با کارهای اضافی و وقت تلف کردن‌های بی‌مورد وقت ما را تلف نمی‌کند. حد می‌شناسد و حرفش را بی کم و زیاد می‌گوید. ثالثا فیلم به خاطر فرم و ساختارش و بخش اعظمی از زمان فیلم که با تماشای مانیتور و دیدن همزمان همه‌ی افراد می‌گذرد، باید به خوبی از عمق میدان بهره ببرد که می‌برد. درواقع فیلمساز به خوبی و بدون ادا پس‌زمینه‌ی هر کدام از کارکترها را که به نوعی تبدیل به یک نوع وحشت درونی سوبژکتیویته برای هر شخص شده است را برای ما عینی‌سازی و تبدیل به ابژکتیویته می‌کند. فرم خاص فیلم به گونه‌ای است که ما گمان می‌کنیم روایت بر پایه‌ی دانای کل بنا شده، درحالی که واقعا این‌گونه نیست. چراکه هر شخص فقط پشت سر خودش را نمی‌بیند ولی پشت سر تمام افراد دیگر را مشاهده می‌کند، درواقع در هر لحظه آن چیزی که احیانا از المان های ژانر وحشت دارد در عمق میدان و در پشت سر هر نفر اتفاق می‌افتد به غیر از خودش تمام افراد متصل به نرم افزار "زوم" به همراه ما تماشاگران فیلم شاهد آن لحظه است. ما با هرکدام از آدم های فیلم نسبتی محدود داریم و دانای کل نیستیم و این شکل تعاملی در عین سادگی، کم نظیر است و ما را به شدت به اثر نزدیک می‌کند و وحشتش را هم به ما.

"میزبان" وحشت عهد کروناست. در حقیقت ترسناک بودن شرایطی که اپیدمی ویروس کرونا در سرتاسر جهان ایجاد کرده‌است، در این اثر شکل عینی پیدا می‌کند و در قالب تصویر دگرگون ساز عرضه می‌شود. اضطراب حاصل از کرونا در قالب داستانی نه چندان تازه اما با فرمی موازی با شرایط امروز و نحوه‌ی ارتباطات این دوران، حس می‌شود و فهمانده. چراکه اصلا این شکل ارتباط در این دوران و در این اثر صرفا به خاطر دوری نیست بلکه به علت اپیدمی حتی با نزدیکان هم باید از دور ارتباط گرفت. "میزبان" کاری را که باید می‌کند و چه هراسناک است عصر کرونا و چه خوب است "میزبان".