فیلمی با طراحی صحنهی چشمنواز و معانی عمیق

ترجمه اختصاصی سلام سینما
«مقاومت» فیلمی با طراحی صحنهی چشمنواز و معانی عمیق دربارهی جنبش سیاسی در خلال جنگ جهانی دوم به رهبری اسطورهای به نام «مارسل مارکو» است که توسط کلیشههای فراوان ارزش خود را از دست داده است. «مارسل مارکو» فردی بود که به هزاران کودک و بزرگسال یهودی کمک کرد تا از فرانسه که به اشغال نیروهای نازی درآمده بود، بگریزند. این داستان بسیار ناب است اما «مقاومت» از آن دسته فیلمهای درجه دوم دربارهی جنگ جهانی است که بنظر میرسد بازارشان این روزها حسابی داغ است.
داستان قرار است در یک سری از فلشبکها از دید «ژنرال پتون»(اد هریس) روایت شود. او بناست تا دربارهی لشگر نظامیان آمریکایی که فرانسه را آزاد کردند، توضیح دهد که در خلال این توضیحات داستان یک قهرمان شگفتانگیز به نام «مارسل مارکو» را نیز تعریف میکند. «جسی آیزنبرگ» ایفای نقش «مارسل مارکو» را بر عهده دارد. «مارسل» که از طرفداران پروپاقرص «چارلی چاپلین» بود، با تواناییاش در اجرای کمدی قلب هزاران کودک یتیم یهودی را قبل از حملهی نازیها به فرانسه به دست آورده بود. حالا بعد از حملهی نازیها او مجبور است تا همان کودکان یتیم را از مرگ نجات دهد.
افعال قهرمانانهی زیادی دربارهی مقاومت در فیلم وجود دارد. فیلمساز براساس تصورات حود سکانسی را خلق کرده است که در آن، «مارسل» در نقش رهبر ارکستر به همراه کودکان به عنوان گروه کُر در یک قطار برای پنهان کردن هویت یهودی خود از نازیها و رئیس بدنام گشتاپو «کلاوس باربی»(ماتیاس شوایگهوفر)، ترانهی «آوه ماریا» را اجرا میکنند. «آیزنبرگ» در ایفای نقش «مارکو» صادقانه عمل کرده است اما نقشآقرینی او کم هیجان از آب درآمده است. تا پیش از حملهی نازیها به فرانسه، «مارکو» فردی ناخوشایند و اجتماعگریز نشان داده میشود اما درست پس از حملهی نازیها یعنی جایی که فیلمساز میخواهد قهرمان مآبی «مارکو» را روایت کند، «آیزنبرگ» او را در نقش یک ناجی به تصویر میکشد. نتیجهی آن یک نقشآفرینی است که میتوانست توسط هر فرد دیگری نیز انجام شود.
منبع : گاردین
مترجم : وحید فیض خواه