جستجو در سایت

1398/12/13 00:00

جنگ داخلی

جنگ داخلی

  

عوامل فیلم

نویسنده: جیسون کلر

کارگردان: جیمز منگولد

تهیه‌کننده: پیتر چرنین، لوکاس فاستر، الکس یانگ، کوین هالوران، جیمز منگولد

بازیگران: مت دیمون، کریستین بیل، جان برنثال، نوآ جوپ، جاش لوکاس، کیتریونا بالفی و...

خلاصه داستان: شرکت فورد دچار افت فروش شدیدی شده است و هنری فورد دوم به دنبال راهی برای بازگشت به دوران موفقیت با پیشنهاد یکی از مدیران ارشدش می خواهد در مسابقات اتومبیل رانی شرکت و با شکست دادن فراری جایگاه فورد را تثبیت کند...

فورد علیه فراری

هنری فورد بنیانگذار شرکت خودروسازی فورد، اگر به طور مختصر بخواهیم بگوییم نماینده ی نگاه اقتصادی کیک بزرگ تر بود نگاهی که در آن هرکس می تواند به اندازه ای که می خواهد از کیک اقتصاد بخورد چون قرار نیست این کیک کوچک باشد و به کسی نرسد یا کم برسد؛ نگاهی که با فروش وسیع تر، حقوق بیشتری برای کارگران به ارمغان می آورد و خودروسازی را به یک صنعت بزرگ مونتاژ تبدیل می کرد و در مقابل شرکتی هرچند کوچک مثل فراری با بلندپروازی های انزو فراری خودروهایی دست ساز، سریع و دوست داشتنی تولید می کرد؛ خودروهایی که قهرمان بلامنازع مسابقات جاده ای بودند و به همین خاطر پسربچه ها عکس هایش را به دیوار اتاق خوابشان می چسباندند و هرکس از خودرو سر در می آورد (یا حتی سر در نمی آورد!) دلش می خواست یک فراری داشته باشد. 

در دهه ی پنجاه زمانی که هنری فورد دوم به صندلی شرکت فورد تکیه داد رکود اقتصادی و مشکل فروش صدمه ی هنگفتی به شرکت زده بود و مدیران فروش او به دنبال چاره ای برای موفقیت، متوجه علت موفقیت شرکتی هرچند کوچک مثل فراری شدند یعنی فرمول موفقیت در مسابقات جاده ای و تضمین شدن فروش بالای تولیدات شرکت.

اما شرکت فورد با سیاست تولید انبوهش فاقد دانش تولید چنین خودروهایی بود و غولی مثل فورد در چنین شرایطی نمی ساخت بلکه می خرید!

شرکت فورد به پیشنهاد مدیران فروشش سعی کرد خط تولید خودروهای فراری به انضمام خودروهای مسابقه ایش را بخرد.

در نظر بگیرید انزو فراری کسی است که برخلاف شرکت فورد که می خواست با پیروزی در پیست مسابقه، فروش محصولات معمولیش را تضمین کند ساخت خط تولید خودروهای شهریش را فقط و فقط به منظور درآوردن پول توسعه ی خودروهای مسابقه ای آغاز کرده و عملا خود را وقف سرعت و مسابقه کرده بود.

انزو فراری با زیرکی از حضور نمایندگان فورد در ایتالیا استفاده می کند تا قیمت فروشش را در ایتالیا بالا ببرد و در مقابل وقتی که پول مورد نیازش را به دست آورد به فورد که جرأت کرده بود به دنبال خرید خط تولید خودروهای مسابقه ایش باشد به شدت توهین می کند توهینی که توسط نمایندگان شرکت فورد به شخص هنری فورد دوم مخابره می شود تا هنری فورد دوم که پیروزی در مسابقات جاده ای برایش تنها یک استراتژی فروش بود آن را از منظری دیگر به عنوان یک چالش شخصی و حیثیتی برای شکست دادن انزو فراری و شرکتش در نظر بگیرد.

دورانی که فیلم در آن جریان دارد دورانی است که تصور شکست دادن فراری به وسیله ی فورد چیزی مثل پیروز شدن سرنیزه در مقابل گلوله است اصلا انزو فراری یعنی سرعت و سرعت ضامن پیروزی در مسابقات جاده ای است. 

با این وجود فورد علیه فراری بیش از آنکه راوی داستان انزو فراری و هنری فورد دوم باشد روایتگر تلاش های کارول شلبی با بازی مت دیمون و کنی مایلز با بازی کریستین بیل در مسیر تولید خودرویی برای رقابت با فراری است.

داستان های کلنجار رفتن کارول شلبی با استانداردهای آمریکایی فورد و بوروکراسی ویرانگرش که این نکته را به ما می رساند آنچه می بینیم بیشتر فورد علیه فورد است تا فورد علیه فراری!

کارول شلبی آخرین آمریکایی است که در مسابقات جاده ای له مانس قهرمان شده و به علت ناراحتی قلبی دیگر مسابقه نمی دهد و به تعمیر و توسعه و فروش خودرو در شرکت کوچکش مشغول است حالا فورد با چک سفید امضایش به سراغ او رفته تا قهرمانی را بخرد و کارول شلبی خوب می داند قهرمانی در چنین مسابقاتی خریدنی نیست پس به سراغ بهترین کسی که برای این کار می شناسد می رود یعنی کنی مایلز...

کنی مایلز مکانیک، طراح و راننده ی انگلیسی که پس از جنگ جهانی به امریکا مهاجرت کرده است خوب می داند که شرکتی مثل فورد فاقد بینش درستی نسبت به سرعت، مسابقات و حتی تولید خودرو است!

کنی مایلز از روابط عمومی خوبی برخوردار نیست زود عصبانی می شود و از کوره در می رود ولی برای چنین کار جاه طلبانه ای بهترین گزینه ی ممکن است و کارول شلبی این را خوب می داند.

جیمز منگولد تفاوت روابط عمومی کارول شلبی و کنی مایلز را به زیبایی تصویر می کند در صحنه های آغازین ما کنی مایلز را می بینیم که ماشینی را تعمیر کرده اما با صحبت های تند و بی پروایش صاحب ماشین را به حدی آزرده می کند که او حتی حاضر نمی شود به کنی پولی پرداخت کند و از طرفی در صحنه ای دیگر شلبی را می بینیم که یک ماشین را در یک هفته به چهار نفر از جمله استیو مک کویین! فروخته است.

این تفاوت ها تنها به شخصیت شلبی و مایلز محدود نمی شود آنها حتی در شکل ظاهری و پوشش و شیوه ی ظاهر شدن در انظار عمومی تفاوت های جدی دارند تفاوت هایی که از چشمان لی بیبی با بازی جاش لوکاس که نزدیک ترین فرد به هنری فورد دوم نیز هست دور نمی ماند.

منگولد در حین نمایش این تفاوت های چالش برانگیز بین کن مایلز و کارول شلبی به زیبایی احترام پنهانی را که کارول شلبی برای مایلز قائل است نشان می دهد او آچاری را که کن مایلز تندخو پس از مجادله به سمتش پرتاب می کند و سپس با ماشینی نه چندان مجهز در مسابقه پیروز می شود از روی تحسین قاب می کند و در محل کارش نگه می دارد!

فیلم در نمایش نقاط اتصال شخصیت ها بسیار موفق عمل می می کند ما در ابتدای فیلم کارول شلبی را می بینیم که با وجود آتش گرفتن خودش و ماشینش از ادامه دادن در مسابقات له مانس منصرف نشد؛ زمانی که لی بیبی تلفنی از شلبی می خواهد مجددا کن مایلز را کنار بگذارد و درست در مقابل چشمان او ماشین در حال توسعه ی کن مایلز منفجر می شود و او به سلامت پیاده می شود؛ در حالی که شلبی نگران سلامت کن مایلز است کن قصد ادامه دادن کار توسعه ی خودرو را دارد که باعث می شود رفتارهای بعدی کارول شلبی به جهت تجربه اش در له مانس برایمان منطقی باشد. 

کارول شلبی در واقع همواره با دشمنی به مراتب بزرگتر از انزو فراری مواجه است دشمن اصلی او در واقع لی بیبی است که به آرمان ها و میثاق هایی نانوشته اعتقاد دارد و آن را پرستیژ فورد می داند!

او با مایلز مخالف است نه چون او را فاقد توانایی لازم می داند بلکه چون او را یک انگلیسی شلخته می بیند که به برند فورد لطمه می زند و قطعا چنین فردی نمی تواند از فیلتر لی بیبی عبور کند پس مخالفت او ریشه در تفاوت او در نگاهش دارد نه صرفا چاپلوسی و قدرت طلبی...

منگولد از دل فیلمنامه ی جیسون کلر که به خوبی به پرورش شخصیت متعهد شده اثری با ضرباهنگ خوب که شخصیت ها را فدای ماشینها نکرده است بیرون کشیده است که سخت است آن را تحسین نکنیم!

یک فیلم اکشن مسابقه ای صحنه های خوبی مثل صحنه ی تحسین برانگیز دعوای بچه گانه ی مایلز و شلبی دارد در حالی که مالی مایلز همسر کن با بازی کیتریونا بالفی نشسته است و دعوای بچه گانه ی آن دو را نظاره می کند سپس وقتی آرام می شوند مالی برایشان نوشابه می آورد و آنها دوباره همکاریشان را شروع می کنند! 

یا صحنه ای که کارول شلبی با دست به سر کردن لی بیبی، هنری فورد دوم را سوار ماشین مسابقه می کند تا دستاوردشان را به او نشان دهد و او را تحت تاثیر قرار دهد و در نمایی زیبا هنری فورد دوم که ابتدا به نظر رسیده از ترس گریه می کند می گوید کاش پدرم بود و می دید ما چنین خودرویی ساخته ایم.

ما فشاری را که کارول شلبی بدون گفتن ماجرای توافقش با هنری فورد به مایلز در روز مسابقه تحمل می کند تا او آرامش داشته باشد حس می کنیم و به خوبی می بینیم دیگر از یک فیلم خوب چه انتظاری دارید؟

بازی کریستین بیل مرا یاد صحبت های واکین فینیکس درباره ی او می اندازد "او هیچوقت بازی بدی ندارد!" هیچوقت! او حتی در یک فیلم متوسط هم نمایش خوبی دارد آنقدر خوب که شما را درباره ی متوسط بودن فیلم به اشتباه بیاندازد چه برسد به فورد علیه فراری که فیلم خوبی است.

روابط او با ماشین چه در حین مسابقه چه در حین ساخت و طراحی بعد عمیق تری به نقش منتقل می کند. 

فیلم پایان بندی خوبی هم دارد اگر فیلم را به سه بخش تقسیم کنیم کارول شلبی در برخورد با دشمن اصلیش که برخلاف نام فیلم لی بیبی است بار اول تسلیم شد و شکست خورد بار دوم مبارزه کرد و پیروز شد و بار سوم انتخاب را به عهده ی مایلز گذاشت.

بیبی پس از قطعی شدن پیروزی مایلز و حذف فراری از کارول می خواهد مایلز که در آستانه ی اول شدن و شکستن رکورد است سرعتش را کم کند و با دو خودروی دیگر فراری هم زمان از خط پایان رد شود که مایلز پس از کلنجار رفتن با خودش در حالی که کارول تصمیم را به عهده ی خودش گذاشته بود سرعت را کم می کند تا مثلا همه صاحب جایگاه برابر شوند اما کمیته اعلام می کند مایلز چون جلوتر از خودروی دیگر این شرکت بوده در رتبه ی دوم قرار می گیرد.

واکنش انزو فراری به نمایش حیرت انگیز مایلز فقط و فقط تحسین است او که نماینده ی خودروهایی دست ساز و غیرصنعتی است او که نماینده ی سرعت است به احترام مایلز کلاه از سر بر می دارد و مایلز ناباورانه اتفاقات را می پذیرد.

مایلز نهایتا به شکلی تراژیک در حین توسعه ی خودرویی جدید جان خود را از دست می دهد و شلبی آچاری را که از او به یادگار نگه داشته بود در صحنه ای تاثیرگذار به پسرش می دهد.

فیلم فورد علیه فراری با جذابیت و گیراییش شما را تا انتهای اثر میخکوب می کند و با پایان بندی در خور اثر پایان می گیرد.

فیلم فورد علیه فراری با صحنه های نفسگیر، تدوین های به جا، پرورش مناسب شخصیت ها در فیلمنامه ای قوی با کارگردانی مناسب و البته بازی عالی بازیگرانش فیلم خوبی از آب درآمده است

شاید هیچوقت نتوان در این ژانر با فیلمی بدون اشکال برخورد کرد اما بدون حتم فیلم فورد علیه فراری فیلم کم اشکالی است که ایراداتش ریشه در ضعف عوامل ندارد و به طبیعت ژانرش باز می گردد ژانری که با صحنه های بی نهایت اکشن در دل جاده ها پا گرفته است و سخت است در آن روابط انسانی و اتمسفر اطراف آن را به صورت بی نقص تعریف کرد اگر از بی نقص بودن و فرصت های کم کار شده و هدر رفته در روابط خانوادگی مایلز و زندگی شخصی شلبی که در اثر مفقود شده و اشکالاتی از این دست بگذریم در کلیت اثر پاشنه ی آشیلی دیده نمی شود و فیلم فورد علیه فراری از اکشن هایی است که جزو فیلم های خوب سال طبقه بندی می شود.