جستجو در سایت

1398/05/26 00:00

بازنگری یک شخصیت

بازنگری یک شخصیت

"آرمسترانگ" (2019) فیلمی در ژانر مستند پرتره به کارگردانی دیوید فیرهد است که به مناسبت پنجاهمین سالگرد گام نهادن انسان بر روی کره ماه ساخته شده است. این مستند به بیوگرافی نیل آرمسترانگ میپردازد که نخستین انسانی بود که بر کره ماه قدم نهاد. کارگردان این فیلم را با استفاده از تصاویر آرشیوی و مصاحبه با نزدیکان و اعضای خانواده و همچنین خاطرات شخصی آرمسترانگ ساخته است، علاوه بر این برای نخستین بار تصاویری از زندگی شخصی آرمسترانگ نشان داده میشود که پیش از این در جای دیگری پخش نشده است.

نیل در سال 1930 و در ایالت اوهایو آمریکا چشم به جهان گشود. خانواده اش تبار ایرلندی آلمانی داشتند. مادرش در کودکی هواپیمایی بیست سنتی برایش خرید که سبب شد به پرواز علاقه مند شود، تا جائیکه گواهینامه پرواز خود را پیش از گواهینامه رانندگی اش گرفت! در هفده سالگی با بورسیه نیروی دریایی به کالج رفت و پس از دو سال درس خواندن و آموزش دوره خلبانی در 1950 به عنوان خلبان جت جنگنده به شبه جزیره کره اعزام میشود. نیل در جریان جنگ کره با مخاطرات فراوانی مواجه میگردد، از جمله زمانیکه در یک ناو هواپیمابر بوده سانحه ای رخ میدهد و شماری از همرزمانش کشته میشوند. همچنین در جریان یک عملیات شناسایی هواپیمایش هدف پدافند ضد هوایی دشمن قرار میگیرد و آرمسترانگ پس از کنترل و هدایت ماهرانه هواپیما به منطقه خودی با چتر نجات به پایین میپرد. به زعم فیلم همین وقایع سبب میشود تا آرمسترانگ نسبت به سایرین به راحتی با مخاطرات کنار بیاید و توانایی اش در پرواز و مدیریت حوادث شناخته میشود.

آرمسترانگ پس از جنگ کره به دانشگاه پردو باز میگردد تا تحصیلاتش را به اتمام برساند، در همین دوران با ژانت آشنا میشود و با او ازدواج میکند. در 1955 به پایگاه هوایی ادواردز در صحرای موهاوی کالیفرنیا میرود و به حرفه پرخطر آزمایش هواپیما مشغول میشود. نیل و ژانت صاحب دو فرزند پسر و یک دختر به نام‌های اریک، کارن و مارک میشوند اما کارن در کودکی به سرطان مبتلا میشود و در دو سالگی فوت میکند. مرگ دختر خردسالش حادثه ای دردناک برای آرمسترانگ محسوب میشود اما میکوشد تا با این ضایعه کنار بیاید و در خاطراتش مینویسد: " تنها اقدامی که میتوانم انجام دهم اینست که کارم را به بهترین نحو انجام دهم." پس از آن به هوستون تگزاس میرود و به همکاری با پروژه های فضایی ناسا میپردازد.

به اعتقاد دوستان و همکارانش نیل شخصیتی آرام و پرتلاش داشت که به حرف دیگران گوش میکرد و کمتر عادت به سخن گفتن داشت. در همین دوران به عنوان خلبان سفینه جیمنای 8 انتخاب میشود و در 1966 با موفقیت به فضا میرود و در ادامه به برنامه آپولو میپیوندد، پروژه ای بی نظیر که حدود سی میلیارد دلار هزینه داشت و سیصد هزار تکنسین در آن مشارکت میکردند. این برنامه نه تنها از نظر علمی بلکه به لحاظ سیاسی نیز حائز اهمیت بسیاری بود: در گرماگرم جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی یوری گاگارین نخستین فضانورد تاریخ را به مدار زمین میفرستند و به این ترتیب روسها در کاوشهای فضایی از ایالات متحده پیشی میگیرند. به همین دلیل جان اف کندی اصرار داشت تا آمریکا نخستین کشوری باشد که انسان به کره ماه میفرستد. از میان سی نفر آرمسترانگ به عنوان فرمانده فضاپیمای آپولو 11 انتخاب می شود و به تعبیر یکی از همکارانش یک تیم تلاش میکند تا نیل گل را بزند! در حالیکه سه نفر در حین آزمایش آپولو بر روی زمین و بر اثر احتراق اکسیژن داخل کابین کشته میشوند، آرمسترانگ به همراه آلدرین تمرینات دشواری را پشت سر می گذارند تا به سفری هیجان انگیز و پر مخاطره بروند.

سرانجام در 16 جولای 1969 روزیکه تمامی نگاه ها به مرکز فضایی کندی در فلوریدا دوخته شده است، سفینه آپولو 11 با موفقیت به فضا پرتاب میشود. در 20 جولای و در شرایطی که فضاپیما برای فرود به دلیل سنگلاخی بودن سطح ماه با مشکل مواجه میشود آرمسترانگ بار دیگر از نبوغ خود استفاده میکند و پس از یافتن مکانی مناسب در شرایطی که به شدت با کمبود سوخت مواجه است به گونه ای دراماتیک بر سطح ماه فرود می آید. روز بعد نام نیل آرمسترانگ به عنوان نخستین انسانی که قدم بر کره ماه نهاد در تاریخ ثبت میشود و درحالیکه تصاویرش به صورت زنده از تلوزیون برای میلیونها نفر در سرتاسر دنیا پخش میشود جمله مشهورش را بیان میکند:" این گامی کوچک برای یک انسان و جهشی عظیم برای کل بشریت است!" در ادامه آرمسترانگ پرچم آمریکا را بر روی کره ماه نصب میکند و با ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت ایالات متحده تلفنی گفتگو میکند. نیل ایستادن روی سطح ماه و نگریستن به زمین را تجربه ای بی نظیر میداند و زمین را جزیره کوچکی توصیف میکند که میبایست نه از دشمنان خارجی و یا طبیعتش بلکه از دست مردمانش مراقبت شود!

آرمسترانگ و آلدرین پس از حدود دو ساعت و نیم کاوش در سطح ماه با موفقیت به زمین باز میگردند و مورد استقبال مردم آمریکا قرار می گیرند. آرمسترانگ همچنین به نقاط مختلف جهان سفر میکند و در جمع مردم سخنرانی میکند، درحالیکه چنان مشهور است که حتی روسای جمهور هم میخواهند با او عکس یادگاری بگیرند! سپس به تدریس در دانشگاه و عضویت در هیئت مدیره چند شرکت مشغول می شود. در 1986 پس از انفجار فضاپیمای چلنجر و کشته شدن هفت سرنشین آن بلافاصله پس از پرتاب، توسط ریگان به عنوان عضو کمیته تحقیق حادثه منصوب می شود. در 1994 از همسرش ژانت جدا میشود و با کارول نایت ازدواج میکند. سرانجام نیل آرمسترانگ در 25 آگوست 2012 یک روز پس از تولد هشتاد و دو سالگی اش در اثر بیماری قلبی درگذشت تا جهان علم یکی از پیشتازانش را از دست بدهد.

"آرمسترانگ" مستندی صد دقیقه ای است که روند غیرخطی آن به خوبی پیش میرود و مخاطب برای فهم مضمون فیلم مشکلی ندارد. کارگردان در جریان فیلم میکوشد تا به حریم شخصی آرمسترانگ وارد نشود، از جمله در شرح علت جدایی اش به توضیحات ژانت بسنده میشود که علت طلاق را مشغله کاری و سفر های زیاد نیل میداند، در حالیکه در جریان فیلم ژانت همواره از فعالیتهای همسرش ستایش میکرد و ذکر چنین دلیلی آنهم در آن سن و سال عجیب به نظر میرسد.

"آرمسترانگ" در مجموع مستند جالبی است که با پخش تصاویر پر هیجان و نوستالژیک مخاطب را به حال و هوای کاوش های فضایی آن دوران می برد.