هیجان انگیز و دلخراش

ترجمه اختصاصی سلام سینما
با اینکه اصلا مصرانه نیست، اما رُمان «آرواره ها» به قلم پیتر بنچلی به ما یاد می دهد تا از کوسهها بترسیم. این داستان باعث برانگیختگی ما، یا فیلمها یا رمان های برجسته، نمی شود تا از تمساحها وحشت داشته باشیم. این موضوعی بسیار قدیمی و در نوع خود نخستین مبحث محسوب می شود. این نکته را فیلم «خزیدن»، دنیایی از عمق 47 متری یا عمق کم بهمراه تمساح ها، به ما آموزد. فقط دو نفر در خانه ای به دام افتاده اند، دچار طوفان شده و تمساحها آنها را محاصره کردند. اصلاً اهمیتی ندارد که فلوریداییها به رادار جوی نگاه کنند و ببینند که طوفان وِندی از خلیج مکزیک به سمت آنها می آید، در حالیکه مردمان درون فیلم راجع به سمت هجوم طوفان از غرب صحبت می کنند.
درست مثل زمانی که شما فیلمی را در فلوریدا تنظیم می کنید، در صربستان بهمراه کارگردان فرانسوی فیلمبرداری می کنید، و در استرالیا به نمایش می گذارید. این داستان وحشتناک، تولید شده توسط سم ریمی همچنان بازگشتی جهت شکل گیری برای الکساندر آجاست، که فیلم دلخراشی با عنوان کاملاً صریح «تنش بالا» را ساخته است. وقتی گیر این مردم و سگ هایشان می افتید، با تمام اتفاقاتی که زیرزمین فلوریدا رقم می خورد و منتظر رادیویی هستید تا از واژگان خوفناک «موج طوفان»، «تمساحها اینجا هستند»، استفاده کند- فیلم «تنش» فقط نیمی از این وحشت را با خود دارد.
هالی بازیگر بریتانیایی بخاطر نقش آفرینی در فیلم «دونده هزارتو» شناخته می شود، و در فیلم «کایا اسکودلاریو» بازی کرده، شناگر دانشگاه فلوریداست. اصلاً خوشایند نیست که لوگو و واژه «تمساح» روی کلاه او درج شده است. نه اصلا! او به دل طوفان می زند تا پدرش که تنها زندگی می کند را نجات دهد (بری پپر در فیلم «شهامت واقعی» و «نجات سرباز رایان»)، و وقتی طوفان به شهر می رسد او در خانه قدیمی خانوادگی گیر می افتد و صدمه می بیند.
پیشگفتار و پیش آگاهی سی دقیقه ای مشخص می کند که: پدر کسی بود که کمکش کرد تا به شناگر بزرگ، یک «شکارچی بزرگ» در آب تبدیل شود، ب) از زمانی که پدر و مادرش از هم جدا شده بودند او با پدرش حرف نمی زد، ت) با توجه به طوفان «درجه پنجم»، هیچ کمکی برای او وجود نداشت و در راه نبود، د) او با سویشرت کلاهدار که به تن داشت به زحمت حرکت می کرد و تلپ تولوپ می خورد. ه) وقتی او و سگش سوگار وارد شدند تا پدر را بیابند، درب را قفل کرده بود. کشمکش برای خروج در آن شرایط که زمین داشت پر از آب می شد، حیواناتی که به اطراف می آمدند و بروی زمین کند هستند اما دیگر زمینی باقی نمانده و آنها مثل دریا سریع حرکت می کنند، شصت دقیقه زمان می خواست. حالا دیگر زمین را آب گرفته و جانوران طبیعی دریا در آن دیده می شوند.
تنها راه فرار این بود که خود را متعهد به جنگیدن در هنگام مواجهه با بدترین شرایط می کردند تا دچار مرگ قابل تصور نشوند. همین کار را کردند. می توان فراز و فرود اقدامات آنها را حدس زد، داستان حتی با توجه به بدترین مرگ هایی که در خود دیده، پیروز می شود.
ارزش سرگرم کننده در تصویری با ژانر به این مستقیمی این است که تلاش برای مواجه با خطرات و مدیریت آنها در هر گوشه ای از زندگی مان به چه ترتیبی می تواند باشد. زندگی مملو از شرایط این چنینی است. خود کارگردان آجا و بازیگرانش به چنین احساس واقعی رسیدند. کسی چه اهمیتی می دهد که دنیای بیرون کاملاً شبیه به فلوریدای فیلم نباشد؟ این فیلم باید در مناطق مستعد طوفان در جنوب شرق از طریق تلوزیون به نمایش گذاشته و دیده شود. آنوقت شاید دوست نداشته باشید دیگر از خانه بیرون بروید.
منبع : مووی نیشن
مترجم : وحید فیض خواه