جستجو در سایت

1395/06/03 00:00

پرسه در خیال

پرسه در خیال

فیلم های شهرام مکری بیشتر شبیۀ معادلات ریاضی است. ما در فیلم های مکری بیشتر از اینکه در داستان غرق شویم و با شخصیت های فیلم همذات پندار شویم پیگیر یک معادلۀ ریاضی هستیم. ذوق شهرام مکری به این نوع سینما که هوشمندانه هم هست از اولین فیلم کوتاهش یعنی (طوفان سنجاقک) شکل گرفته. به هر حال علاقه مکری را به موریس اشر نقاش هلندی را نمی شود نادیده گرفت، حتی در تیتراژ فیلم کوتاهش یعنی محدوده دایره از اشر هم نام برده شده. اشر نقاش سورئال هم علاقۀ شدیدی به ریاضیات داشته است دایره محدوده را می شود برداشتی از نقاشی پله اشر دانست.

ماهی و گربه دومین فیلم بلند مکری هم به دنبال فیلم کوتاه دایره محدوده همین رویه را پیش گرفته است. مکری به یک فیلمساز فرمال تبدیل شده است، ما برای این فیلم های کوتاه و ماهی و گربه وی را دوست داریم، چرا که قرار نیست فیلمی بسازد که تماشاگرش را تحت تاثیر ملودرام خانوادگی قرار بدهد، ماهی و گربه تنها مختص پرده نیست وقتی فیلم تمام می شود تازه باید دربارۀ آن فکر کرد تازه شخصیت ها و فضاها شکل می گیرند، ماهی و گربه به ذهن تماشاگرش شکل و فرم می دهد تا بتواند وارد دنیای فیلم شود. ماهی و گربه حدیث نفس از سوی کارگردان نیست بیشتر شبیه به یک تجربه گرایی است مکری این فیلم را مهندسی کرده است .

ماهی و گربه شباهت بسیاری هم به خواب دارد. ما در بیداری نمی توانیم از زمان عبور کنیم، یعنی اینکه خیلی جالب می شد واقعا می توانستیم در یک زمان چند جای مختلف باشیم، اما این شکست زمان در ماهی و گربه و کلیۀ فیلم های مکری ما را وارد خواب و خلسه می کند، اما ماهی و گربه نقبی هم به سینمای وحشت زده است. شروع و فضای فیلم ما را کمی یاد سینمای وحشت هالیوود می اندازد. تعدادی جوان دانشجو برای بادبادک هوا کردن به جنگل می روند و کنار یک دریاچه کمپ برپا می کنند آن سوی جنگل رستورانی در یک کلبه هست که همان طور اول فیلم توضیح داده می شود از گوشت انسان غذا درست می کند.

صاحبان این رستوران بابک کریمی و سعید ابراهیمی فر هستند که مرموز ترین و جذاب ترین شخصیت فیلم اند. شروع ماهی و گربه با این دوشخصیت است که چهره شان و کارهایی که می کنند شبیه به قاتل هاست. یکی از آنان گالن نفت به دست دارد و دیگری یک پلاستیگ گوشت فاسد شده حمل می کند. بعد از این که این دو شخصیت در جنگل به راه می افتند و دیالوگ های عجیب و غریب می گویند، ما همچنان پیگیر هستیم که قرار است وارد چه فضایی بشویم. با اینکه بابک و سعید فقط در جنگل راه می روند و دیالوگ می گویند و گاهی سکوت می کنند و موسیقی پخش می شود، ولی هیچ گاه ریتم فیلم کند نمی شود و از دیدن راه رفتن بابک و سعید خسته نمی شویم ،چون منتظر شروع داستان هستیم بعد از این به پدر و پسری می رسیم که پسر قصد دارد به کمپ ملحق شود. در ادامه فیلم ، دوربین به شخصیت های دیگری می رسد. همۀ شخصیت ها به کارهای خودشان مشغول هستند. این دوربین جستجوگر مکری است که هر بار سراغ یک شحصیت می رود و داستانک های کوتاهی را به تصویر می کشد، اما جذابیت ماهی و گربه و شکل گرفتن فرم فیلم از جایی شروع می شود که پدرام ماجرای چشمان عسل را دوبار برای پرویز تعریف می کند. از اینجای فیلم زمان شکسته و جذابیت فیلم دوچندان می شود و می فهمیم که روایت این فیلم هم درست مثل فیلم کوتاه مکری یعنی دایره محدوده است. ما چندین بار با یک کارکتر همراه می شویم.   ماهی و گربه اگر چه در یک سکانس پلان 130 دقیقه یی روایت می شود، اما شامل دیالوگ های دونفره شخصیت ها و اتفاقاتی ست که مخاطب را به فکر فرو می برد. گاهی فیلم  با نریشن هایی همراه هست که یکی از کارکترها توضیحات فرامتنی اما مربوط به آنچه که در صحنه اتفاق می افتد را به ما می دهد.دوربین می کوشد که ما را به شخصیت ها نزدیک کند. اینجا تماشاگر است همانند دوربین دائما در حال جستجوست. هر چقدر فیلم جلو می رود این معادله ی ریاضی شیرین تر می شود و می توانیم در خلا زمان به شناخت شخصیت ها و فرم فیلم برسیم پایان فیلم هم جواب همۀ سوال هایمان را می گیریم شاید مارال و حمید پاسخ این معادلۀ ریاضی هستند. مکری فیلمش را هوشمندانه به پایان رسانده است. اگر نریشن هایی که مارال در سکانس آخر می گوید را ما در تصویر می دیدیم هیچ گاه برای ما اینقدر جذاب نبود. این برای ما بشدت ملموس است که مارال نتوانست اجرای گروه موسیقی که به آن علاقه دارد را نگاه کند، اما ما به عنوان تماشاگر همان گروه را می بینیم که برای ما همان قطعه را که مارال دوست داشته است را می نوازند.

شهرام مکری به سینمای دلخواهش رسیده است. هرچند این سبک فیلم از  هالیوود تکرار شده است، اما این تجربه مکری در سینمای ایران می درخشد.مکری هیچ ترسی از این ندارد که بگوید فرم فیلمش تکراری است نوشتن همچین فیلمنامه یی و به فرم رسیدن در یک سکانس پلان 130 دقیقه یی یک ریسک به حساب می آید و نه اداست و نه پز روشنفکری، اگر در یک نما دیالوگی به اشتباه گفته می شد همۀ فیلم مجدد تکرار می شد، دقیقا ماهی و گربه یک تاتر است که تعدادی از بازیگرانش اگر چه  در سینما شناخته شده نیستند اما ماهی و گربه را تبدیل به یک فیلم بکر کرده اند چه خوب بود اگر این فیلم اکران گسترده می شد و مخاطب عادی سینما هم این فیلم را روی پرده سینما در تاریکی  تماشا می کرد مطمئنا ماهی و گربه برای مخاطب عام هم جذابیت های خودش را دارد. زیرا که چارچوب ساختاری ماهی و گربه از نظر عناصر روایی و بصری و حتی موسیقی یک جریان سینمایی جدید است که هر سلیقۀ می تواند با آن ارتباط برقرار کند. با ورود سینماگران جوانی مثل شهرام مکری که فرم در سینما برایش اهمیت بسیاری دارد می توان به سینمای ایران امیدوار بود.