جستجو در سایت

1396/03/12 00:00

: "ناصر را دریابید، خسرو تکلیفش مشخص است"

:

  

امروز(جمعه 05 / 03/ 1396) به تماشای فیلم سینمایی "برادرم خسرو" ساخته­ ی احسان بیگلری رفتم. از پیش می­دانستم که فیلم دارای موضوعی روانشناسانه و حول موضوع " اختلال دو قطبی" می­چرخد. از آنجا که به موضوعات روانشناسی علاقه دارم، با میل فراوان به تماشای فیلم نشستم. 

پیشداوری­ ام در خصوص فیلم _شاید قصاص ِ قبل از جنایت_ این بود که به احتمال زیاد کل فیلم ، حول ِاختلال دوقطبی ِ خسرو(با بازیِ شهاب حسینی) بچرخد. اما پس از پایان فیلم ، شرمنده و خجل از پیشداوری­ ام ، در پیِ نوشتنِ این یادداشت برآمدم. 

آنچه مرا به تحسینِ فیلم وا می­دارد ، این است که در فیلم علاوه بر آنکه به موضوع اختلال دوقطبی ِ خسرو می پردازد، به موضوعاتِ روانشناسی ِ دیگری با نام "زندگی ِ زیست نشده " و "سایه"  با محوریتِ شخصیت برادرِ خسرو ،  ناصر (با بازی ِ ناصر هاشمی) می­پردازد. 

زندگیِ زیست نشده ، موضوع مهمی است که خیلی از آدم ها درگیر آن هستند. 

پدری به دلیل گرفتار شدن در پیچیدگی­های پیشبردِ زندگی ِ خانواده­ اش و سر و سامان دادنِ  فرزندانش، دست از علایق و کارهایی که دوست دارد ، میکشد و در غمِ  نان ِ خانواده فرو میرود و راز موفقیت را در کار بیشتر می­بیند، و پس از سرو سامان گرفتنِ فرزندانش در سال های دور ِ بعد، به خود می­آید و درگیر غم ِ از دست دادنِ زندگی ِ زیست نشده­ اش می­شود. 

مادری به دلیل آنکه دل در گروی تربیت فرزندان و همراهی ِ همسرش دارد، از علایق و آن چه در دل برای خود می­پندارد دست میکشد و پس از به سروسامان بخشیدنِ فرزندانش به خود می­ آید و در حسرت آنچه که دوست داشته و انجام نداده می ماند. 

اما فرزندی که پدر و مادری با زندگی ِ زیست نشده دارد، اگر در جبر ِ زندگی ِ زیست نشده ی والدینش گرفتار آید، یا اینکه والدین به کودک خود اجازه ­ی زندگی کردن ، آنطوری که دوست دارد،  ندهند، میشود کسی که در فیلم "برادرم خسرو" با شخصیت ناصر (با بازی ناصر هاشمی ) می­بینیم. که خود در جایی از فیلم اعتراف می کند که اجازه نداده است که کسی بفهمد که در ذهن خودش چه خبر است و چه میخواهد و همیشه خواهان این بوده که خواسته ی پدرش را به نهایت آنکه که در ذهن پدرش بوده _آدم حسابی شدن_ اجابت کند. 

خسرو تکلیفش مشخص است، به دلیل تضاد ِ آنچه خودش میخواسته و آنچه که  پدر و خانواده­ اش از او می خواسته اند، مورد بی مهری­ های پدر و شاید هم خانواده قرار گرفته ، و اگرهم این بیماری در او به صورت ژنتیک وجود داشته _ آنطور که برادرش ناصر می گوید_ با رفتار خانواده ­اش به اوج خود رسیده و به این وضع افتاده است. 

آنچه که می گویم خسرو تکلیفش مشخص است، از آن جهت است که او زندگی­ ای که خود دوست داشته انجام داده_علی رغم بی مهری­ های پدر و خانواده_ نقابی به صورت ندارد و خودش است، در جمع آواز می­خواند و با بقیه به راحتی رفتار می­کند و خودش است _ بر خلاف ناصر که نمی تواند در جمع دوستانه آوازی برای تفریحِ خاطرِ خود و همراهانش بخواند_ در بیرون گیتار می نوازد و پول جمع می کند و آن را آنطور که دوست دارد هزینه می کند. به راحتی با برادرزاده اش که در دوره ی ابتدایی ِ تحصیلی است بازی میکند و ...

خسرو از این منظر در برابر ناصر خوشبخت تر است. و همین زندگی ِ زیست شده­ ی خسرو آنطور که دوست داشته ، ناصر را تحریک می کند و او را وادار به رفتارهایی می­کند که در فیلم میبینیم. ( مفهموم سایه در روانشناسی عمق نگر به روش پروفسور کارل گوستاو یونگ) 

و تکمیل ِ زیبایی فیلم به نظرم ، همین پرداختن به شخصیت ناصر است. شخصیتی که زندگی ِ زیست نشده دارد_ زندگی کردن به خواست پدر و برآوردن آرزوهای او و نه خودش، که به نظر میرسد خودش نیز همین رفتار را با فرزندش دارد _ و زندگی ِ آزادانه و به میل خودِ ، برادرش خسرو ، سایه­ ی او را تحریک می­کند و به رفتارهایی که در فیلم میبینیم منجر می شود. 

یادداشت بالا برداشتی شخصی پس از اولین تماشای فیلم است که ممکن است پس از تماشاهای بعدی کاملتر گردد یا اینکه بالکل تغیر نماید. 

علی حاجی زاده 

جمعه، پنجمِ خردادماه یکهزار و سیصد و نود و شش خورشیدی 

دو ساعتی پس از اولین تماشای فیلم