جستجو در سایت

1404/08/02 20:11

آزادی ژانری در فیلم کوتاه؛ آن‌چه سینمای بلند سال‌هاست از دست داده است

آزادی ژانری در فیلم کوتاه؛ آن‌چه سینمای بلند سال‌هاست از دست داده است
فیلم کوتاه در ایران به آخرین سنگر تجربه و آزادی ژانری بدل شده است؛ جایی که فیلم‌سازان جوان هنوز می‌توانند جسارت کنند و از مرزهای سانسور بگذرند. اما هم‌زمان با ورود بودجه‌های کلان و نهادهای سفارش‌محور به این حوزه، خطر تکرار فاجعه‌ی سینمای بلند در راه است؛ تکراری که ممکن است همین آزادی کوچک را هم از سینمای کوتاه بگیرد.

اختصاصی سلام سینما؛ مهلا رنجبران: فیلم کوتاه در ایران دارد از مرزهای تکرار عبور می‌کند؛ همان‌جایی که سینمای بلند سال‌هاست در آن گیر کرده—در چرخه‌ای از کمدی‌ها و درام‌های امن، بی‌آنکه جرأت تجربه ژانرهای تازه را داشته باشد.


بیشتر بخوانید:

فیلم کوتاه؛ قلمروی آزاد در سایه محدودیت‌های سینمای بلند


با پایان یافتن چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، یک موضوع مهم روشن‌تر از همیشه به چشم آمد: فیلم کوتاه دیگر فقط تمرینی برای ورود به سینمای بلند نیست، بلکه به میدان اصلی تجربه‌گری، تنوع ژانری و آزادی بیان تبدیل شده است — درست همان چیزهایی که در سینمای بلند سال‌هاست گم شده‌اند.

بخش‌هایی که سینمای بلند از آن‌ها عقب ماند

امسال جشنواره فیلم کوتاه تهران در پنج بخش برگزار شد: داستانی، مستند، پویانمایی، تجربی و بخش ویژه‌ی «کتاب و سینما» (اقتباس ادبی).

نگاهی گذرا به آثار هر بخش کافی‌ست تا بفهمیم فیلم کوتاه امروز، گستره‌ای از ژانرها را تجربه می‌کند که سینمای بلند ما سال‌هاست از آن فاصله گرفته: از وحشت و فانتزی سورئال گرفته تا درام‌های اجتماعی رادیکال، مستندهای نئورئالیستی، سایکودراما و روایت‌های اقتباسی.

در جشنواره امسال، فیلم‌هایی دیدیم که بدون ترس از شکست تجاری یا عبور از خط قرمزهای بازار، خودشان را در فرم و محتوا آزاد کرده بودند؛ در حالی‌که در گیشه‌های سینمای ایران هنوز همان چند ژانر تکراری در صف نمایش ایستاده‌اند.

فقر ژانری در سینمای ایران؛ بیماری مزمن یک سیستم

اگر نگاهی دقیق‌تر به ویترین سینمای بلند بیندازیم، تکرار آزاردهنده‌ای از ژانرهای بی‌خطر به چشم می‌خورد: کمدی‌های عامه‌پسند، درام‌های اجتماعی با فرمول آشنا، و ملودرام‌هایی که تنها بازیگرانشان عوض می‌شوند، نه جهانشان.

این چرخه‌ی بسته نتیجه‌ی مستقیم دو عامل است:
۱. وابستگی ساختاری به نهادهای سفارش‌محور
۲. ترس تولیدکنندگان از ریسک ژانری و شکست اقتصادی

وقتی نهادهایی چون اوج، حوزه هنری (سوره)، انجمن سینمای جوانان، بنیاد فارابی و مؤسسه تصویر شهر، نقش سیاست‌گذار و سرمایه‌گذار اصلی تولید را ایفا می‌کنند، طبیعی است که سینما به سمت ژانرهایی حرکت کند که قابل‌مدیریت و قابل‌پیش‌بینی‌اند.

نتیجه، سینمایی است هم‌شکل و بی‌تفاوت؛ تا جایی که حتی مخاطب عام هم دیگر نمی‌داند فیلمی از امسال را می‌بیند یا نسخه‌ی بازتولیدشده‌ای از ده سال قبل.

سرمایه‌گذاری امن؛ خلاقیت قربانیِ سود

در سینمای بلند، سرمایه‌گذاری دیگر تصمیمی هنری نیست؛ تصمیمی حسابگرانه است.

تهیه‌کننده می‌خواهد بداند فیلم چقدر می‌فروشد، نه اینکه چه چیزی به سینما اضافه می‌کند. به همین دلیل، بیشتر سرمایه‌ها به سمت ژانرهای تضمین‌شده می‌رود: کمدی، خانوادگی و درام اجتماعی.

اما همین منطقِ امنیت اقتصادی، خلاقیت را قربانی کرده.

فیلم‌ساز جوانی که می‌خواهد فیلمی در ژانر وحشت، علمی–تخیلی یا نئو–نوآر بسازد، از ابتدا شکست‌خورده است، چون سرمایه‌گذار نمی‌خواهد خطر کند. در نتیجه، ما با سینمایی روبه‌روییم که فقط در محدوده‌ی مجاز تولید می‌کند، نه در محدوده‌ی تخیل.

سوی دیگر میدان؛ آزادی فیلم کوتاه

فیلم کوتاه اما تا امروز مسیر متفاوتی را پیموده است. بودجه‌ی کمتر، سانسور کمتر و وابستگی کمتر به ساختارهای رسمی، باعث شده این مدیوم به پناهگاه خلاقیت و جسارت تبدیل شود.

فیلم‌سازان کوتاه معمولاً با سرمایه‌ی شخصی یا حمایت‌های حداقلی آثارشان را می‌سازند و همین آزادی مالی به آن‌ها اجازه می‌دهد هر ژانری را که بخواهند تجربه کنند.

به همین دلیل، در فیلم‌های کوتاه سال‌های اخیر شاهد ژانرهایی هستیم که در سینمای بلند سال‌هاست منقرض شده‌اند: فیلم‌های وحشت روان‌شناختی، روایت‌های سورئال و فلسفی، کمدی‌های سیاه، روایت‌های زن‌محور با زبانی بی‌پرده و حتی آثار سایبر–پانک و آینده‌نگر.

فیلم کوتاه امروز، در حال آزمایش مرزهای سینمای ایران است؛ همان مرزهایی که سینمای بلند از ترس عبور، پشت‌شان پنهان مانده.

اما خطر در کمین است…

این رهایی، مطلق نیست. فیلم کوتاه نیز در حال تجربه‌ی دوشاخه شدن است؛ شکافی که می‌تواند سرنوشتش را به همان مسیری ببرد که سینمای بلند گرفتار آن شد.

از یک‌سو، جریان فیلم‌های مستقل و شخصی که با بودجه‌های محدود و شرایط دشوار ساخته می‌شوند و نفس تازه‌ای به سینمای ایران می‌دهند. از سوی دیگر، موج تازه‌ای از تولیدات ارگانی که با بودجه‌های چند صد میلیونی یا حتی میلیاردی پا به جشنواره‌ها گذاشته‌اند—فیلم‌هایی که از دل همان نهادهای سفارش‌محور بیرون آمده‌اند: اوج، سوره، انجمن سینمای جوانان و دیگر مؤسسات وابسته.

این دو جریان اکنون در کنار هم حرکت می‌کنند، اما اگر وزن سرمایه‌ی ارگانی در فیلم کوتاه بیشتر شود، دیر یا زود همان بلایی که بر سر سینمای بلند آمد، بر سر فیلم کوتاه هم خواهد آمد: فقدان جسارت، هم‌صدایی فرمی، و حذف تدریجی نگاه‌های مستقل.

فیلم کوتاه امروز ایستاده بر مرز امید و هشدار؛

اگر مراقب نباشیم، همین پناهگاه کوچک خلاقیت هم، به شهرک صنعتی دیگری از تولیدات سفارشی بدل می‌شود.


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image