فیلم کوتاه میان دو حرف (صورح واحه) | در بند معنا

اختصاصی سلام سینما - آریا قریشی: زدن یک پدر و دختر به دل طبیعت قرار است به نوعی بازخوانی معنای طبیعی زندگی منجر شود: مرگ ناگزیر گذشته و بالیدن آینده. در این روند، فیلم کوتاه «میان دو حرف»، خواسته یا ناخواسته، جنبهای اجتماعی هم پیدا میکند. نگاه خیره دختر در نمای پایانی، هوشمندانهترین نمای فیلم و یادآور مسیری اجتماعی است که در سالهای اخیر طی شده است.
اما متأسفانه در طول فیلم کمتر با چنین لحظات ظریفی روبهرو میشویم. در عوض فیلمساز ایدههایی بالقوه جذاب را با تأکید به ما حقنه میکند. بهعنوان مثال، جایی که پدر پیراهن را از تن در میآورد انگار دارد با تنه درختان در پسزمینه یکی میشود؛ ایدهای که هم جنبه استعاری آشکاری دارد و هم نوعی پیشآگاهی نسبت به سرنوشت پدر محسوب میشود. با این وجود استفاده از اسلوموشن، موسیقی، افکتهای صوتی و ادامه دادن این ایده برای نزدیک به یک دقیقه با کات میان نماهای بالا رفتن پدر از درخت و نماهایی از برگهای درختان در حال تکانخوردن در وزش باد، ایده را خراب میکند. انگار نوعی ذوقزدگی در نمایش ایدهها وجود دارد که فرصت کشف و شهود را از تماشاگری که تمایل به «درگیر شدن» با فیلم دارد میگیرد.
از سوی دیگر، اگر نخواهیم ذهن خود را معطوف به جنبههای استعاری فیلم کنیم، ممکن است بهسختی بتوانیم نکاتی برای جذب فیلم شدن پیدا کنیم. «میان دو حرف» از نظر روایی فیلم تختی است که قرار است بخش مهمی از جذابیت خود را از جایی خارج از لایه رویی روایت پیدا کند؛ از «معانی و حرفهای بزرگ»ی که در فیلم بیان میشوند. بنابراین میتوان «میان دو حرف» را فیلمی در بند معنا و ایدههای اولیه دانست.

نویسنده، منتقد و مدرس سینما. فارغالتحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه تهران. فعالیت نوشتاریام را از سال 1387 شروع کردم و از خرداد 1404 بهعنوان سردبیر مشغول همکاری با «سلام سینما» هستم. هر چند هر چیزی جنس خوب و بد دارد و قائل به ارزشگذاری مطلق جریانهای سینمایی نیستم اما شخصاً عاشق سینمای کلاسیک (بهخصوص سینمای صامت) هستم. چرخههای سینمایی، تاریخ نقد فیلم در ایران، مطالعات ژانر و تاثیرپذیری سینما از جریانهای سیاسی و اجتماعی هم از حوزههای مورد علاقهام در مطالعات سینمایی محسوب میشوند.