Psychopath (براساس اطلاعات کلینیک مایو ) : " اختلال شخصیت ضد اجتماعی ، گاهی به آن Sociopathy هم می گویند. نوعی بیماری روانی است که در آن فرد به طور مداوم بدون توجه به درست یا غلط بودن اعمالش حقوق و احساسات دیگران را نادیده می گیرد . افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی تمایل به برانگیختن خصومت ، کنترل کردن افراد و برخورد های شدید و خشن با دیگران دارند. آنها هیچ احساس گناه یا پشیمانی ای برای رفتار ها و اعمال خود ندارند. "

افراد شرور و پلید وجود دارند ولی به جز آنها بیماران روانی هم هستند ، این گروه دوم نسبت به گروه اول که به کلیشه ای هالیوودی تبدیل شده اند و معمولا با بذله گویی و شوخ طبعی همراه اند طبیعی تر و واقعی تر هستند . و حتی می توان گفت که ما با بیماران روانی بیشتر از افراد پلید و شرور در زندگی واقعی خود برخورد داشته ایم. تعریفی که ارائه شد بایستی به عنوان یک دستور العمل برای کاراکترهایی همانند کاراکترهای زیر در سینما مورد استفاده قرار گیرد .

20 . Fritz Haarmann در فیلم The Tenderness of wolves 1973

این فیلم براساس مورد واقعی فریتز هارمان معروف به گرگینه ی هانوفر ساخته شده . او و معشوقه اش هانس گرنس در سال های دهه ی 40 میلادی بیش از 27 جوان را در آلمان کشتند.

این داستان از روی فیلمنامه ای به قلم کورت راب به تصویر کشیده شده است. هارمان یک قاتل سریالی همجنسگرای آدمخوار است که با گاز گرفتن گلوی قربانیانش آنها را می کشد و سپس آنها را تکه تکه کرده و به عنوان گوشت  در بازار سیاه می فروشد او همچنین یک خون آشام است. کارگردان این فیلم اولی لومل است ، و فیلم در کمپانی فیلمسازی راینر ورنر فسبندر ساخته شده است و چهره های آشنایی از فیلم های فسبندر و گروه تولید او در این فیلم هم حضور دارند از جمله فیلمبردار آثار فسبندر یورگن جورگس . خود فسبندر هم با یک نقش  مبتذل در فیلم حضور دارد.

تصویری که راب از هامان به نمایش میگذارد بسیار مهار شده است ، هارمان یک بیگانه ی آشنازدایی شده است که به دنبال عشق و فهمیده شدن است. هارمان دو جانبه عمل می کند او به عنوان خبرچین با ماموران قانون همکاری می کند و این باعث می شود که تا مدتی آنها با او کاری نداشته باشند و او به راحتی به کارهای خود مشغول باشد تا اینکه آنها بالاخره پی میبرند که او قاتلی است که به دنبالش می گشتند . شباهت های بسیاری بین این فیلم و فیلم M فریتز لانگ وجود دارد ، هر دو مرد گوشه گیرانی جدا افتاده هستند که بیشتر قربانی امیال و خواسته های شوم خود هستند و به نوعی از جامعه جدا افتاده اند.

19 . Claude در فیلم Murder by Contract 1958

کلود قاتلی بسیار خونسرد است. او آدمی روشمند، دقیق ، آموزش دیده و بیمار است. او تمام جزئیات کاری را که به او میسپارند را به دقت بررسی می کند. در نهایت همین دقت بیش از حد او پاشنه ی آشیل او است. ما او را در حالی می بینیم که می خواهد به عنوان قاتلی قراردادی کار کند و سپس طی چند پروژه ی مختلف از جمله یکی که در آرایشگاه اتفاق می افتد خود را اثبات می کند. کلود انگار به جای خون آب سرد در رگهایش جریان دارد و وقتی زمان کامل کردن پروژه ای می رسد احساسات او به صفر کاهش پیدا می کند اما او بالاخره مرتکب اشتباهی می شود و آن وقتی است که از او خواسته می شود که شاهدی را که قرار است د ردادگاه بر علیه خلافکاری شهادت بدهد را حذف کند. مشکل اینجاست که شاهد یک زن است و زن ها به قول کلود غیرقابل پیش بینی هستند. کلود معمولا در انتخاب پروژه هایش نقشی ندارد ، اهدافش واضح هستند ، او برای این کار آموزش دیده و کاملا قابل اعتماد است.

در نیمه ی اول فیلم او را در حال اعزام و انجام ماموریت هایش به شیوه ا یکاملا حرفه ای می بینیم. اما نیمه ی دوم او را مردی پر از نفرتی وحشتناک نشان می دهد ، او بیشتر از آن چیزی که نشان می دهد از زن ها می ترسد و این حماقت او در نهایت به ضررش تمام می شود . این فیلم یکی از فیلم های نوآر محبوب مارتین اسکورسیزی است.  

18 . Dr. Klaus در فیلم In a Glass Cage 1987

در دنیای جرم و جنایت و در مقیاس اعمال مجرمانه ، من می توانم به جرأت بگویم که یک قاتل کودکان دیگر نهایت پلیدی و شرارت است. در دو فیلم قبلی ما با نوع خاصی از جنایتکاران رو برو بودیم که قربانیانشان را از آسیب پذیر ترین افراد جامعه یعنی کودکان انتخاب می کردند .

در اینجا دوباره ما با یک شخصیت به وضوح سادیسمی روبرو هستیم. دکتر کلاوس بدترین بدترین ها است. او نه تنها یک قاتل کودکان و یک پدوفیلیا (آزار ج.ن.س.ی کودکان) است بلکه یک افسر سابق نازی هم هست که اکنون در کاتالونیا زندگی می کند. او بعد از یک خودکشی نافرجام فلج شده و با یک دستگاه ریه ی فلزی زندگی می کند. گریسلدا زن جوان او و دخترش رنا از اعمال شیطانی او بی خبرند. دکتر خبیث در آن دستگاه ریه ی فلزی به دام افتاده است و محکوم شده که باقی عمر خود را ناتوان زندگی کند. ما با آنجلو وارد داستان می شویم ، او به عنوان یک پرستار مرد استخدام شده است تا به دکتر رسیدگی کند. این مرد جوان کیست و چه چیزی در مورد دکتر کلاوس می داند ؟!

فیلم های ترسناک بسیاری سعی کرده اند که روی مخاطب هایشان تاثیر بگذارند ولی تعداد کمی از آنها به اندازه ی این فیلم آگوستین ویلارونگا شوکه کننده بوده اند. فیلم در یک فضای خاص با نماهایی زیبا و فراموش نشدنی روایت می شود . این فیلم شیطان را در قالب یک آدم شرور به نمایش می گذارد ، هیچ سازشی در کار نیست و هیچ منطقه ی بی طرف و بی خطری برای پنهان شدن وجود ندارد. دکتر کلاوس و شاگردش آنجلو می خواهند به شما نشان دهند که بشر تا چه حد می تواند پلید باشد.

17 . Ruth Chandler در فیلم The Girl Next Door 2007 و Gertrude Baniszewski در فیلم An American Crime 2007

در اینجا ما با دو فیلم روبرو هستیم که هر دو داستان واقعی زندگی گرترود بانیشفسکی را روایت می کنند ، جنایتکاری واقعی که اعمالش کشور آمریکا را در 1965 شوکه کرد. وقایع در ایندیاناپولیس به وقوع می پیوندند . دادستان این پرونده آن را اینگونه توصیف می کند : وحشتناک ترین جنایتی که تا به حال در ایالت ایندیانا اتفاق افتاده است.

دو دختر به یک فرد بومی به نام گرترود بانیشفسکی سپرده می شوند که از راه خشکشویی امرار معاش می کند. پدر و مادر دخترها شومن هستند و به همراه کارناوالی سفر می کنند و مجبور شده اند که دختر ها را تنها بگذارند تا آنها بتوانند به مدرسه بروند و بتوانند خرجشان را تامین کنند. پدر هر هفته 20 دلار برای نگهداری بچه ها به زن پرداخت می کند ولی خبر ندارد که چه بلایی دارد سر دخترهایش می آید. این دو خواهر سیلویا و جنی لینکنز هستند که به طور مکرر توسط بانیشفسکی و بچه هایش و همچنین بچه های همسایه ها مورد آزار های ناپسند و بیش از حد قرار گرفته اند. بانیشفسکی از قصد شروع می کند به آزار خواهر بزرگتر (سیلویا-16 ساله) که در نهایت این آزار و اذیت ها موجب مرگ دختر می شود. قبل مرگ دختر بانیشفسکی این کلمات را با سوزنی داغ روی شکم دختر می نویسد : " من یک فاحشه هستم و به آن افتخار می کنم ".

در فیلم The Girl Next Door نقش بانیشفسکی توسط بلانش بیکر و به اسم Ruth Chandler بازی می شود و در فیلم An American Crime این نقش توسط کاترین کینر بازی می شود . در فیلم اول حقایق پرونده به نوعی استثمارگرانه ارائه می شوند. در حقیقت بانیشفسکی برای قتل عمد درجه ی یک مجرم شناخته شد ولی از مجازات اعدام در امان ماند و به حبس ابد محکوم شد. او در 16 ژوئن 1990 در سن 60 سالگی درگذشت. او واقعا یک فرد منفور بود.

16 . Dominique  و Danielle Berton در فیلم Sisters 1973

این فیلم اولین فیلم مهم و شناخته شده ی برایان دی پالما بود. تاثیر آلفرد هیچکاک بر این فیلم کاملا مشهود است ، فیلم تجلیل و ادای احترامی است به استاد تعلیق به همراه موسیقی فراموش نشدنی برنارد هرمان .  این فیلم دلهره آور همچون فیلم روانی ، روانی محور ، مثل فیلم سرگیجه باعث سرگیجه و مثل فیلم طناب آدم را گرفتار می کند . این فیلم باعث مطرح شدن برایان دی پالما شد.

این فیلم با الهام از یک مقاله در مجله ی Life درباره ی زندگی واقعی دو خواهر دوقلوی روسی ساخته شده. دی پالما در این فیلم داستانی درباره ی جنون تعریف می کند که ما را میخکوب می کند. مارگوت کیدر نقش هر دو خواهر را بازی می کند (دومنیک و دانیل) که بعد ها توسط شوهر سابق یکی از دوقلوها از هم جدا می شوند. دومنیک دختری است که توسط دوست پسر خواهرش از او جدا می شود که کار بسیار کثیفی است. تنش اصلی وقتی به وجود می آید که دومنیک می میرد و دانیل از اختلال شخصیت چندگانه رنج می برد. بعد از دیدن فیلم تنها می توان گفت : دوقلوها تولدتون مبارک!

15 . Dr. Josef Mengele در فیلم The Boys from Brazil 1978

کلون کردن پیشوا ! چه کسی به جز یک دکتر نازی رایش سوم می تواند همچین ایده ی شیطانی ای داشته باشد ؟! اگه به نظرتون به اندازه ی کافی شیطانی نیست به بقیش گوش کنید ، او برای اینکه اطمینان حاصل کنه که حتی کوچترین جزئیات کارش درست عمل می کنند دستور می دهد مجموعه ای از کارمندان دولت را که سنی از 65 سال به بالا دارند را جمع کنند . افرادی که با پسرخوانده هایشان به سردی ، سلطه گرایانه و توهین آمیز رفتار می کنند و زنانشان حدود 42 سال دارند و به فرزندانشان عشق می ورزند. او دستور می دهد که همگی باید کشته شوند!

جریان از این قرار است که 94 کلون از آدولف هیتلر ساخته و برای زندگی به دنیای واقعی فرستاده شده بودند به امید آنکه حداقل یکی از آنها در شرایط مناسب رشد کند . گریگوری پک با آن سبیل سیاه و چشمان شیطانی کاملا مناسب سردی شخصیت دکتر معروف است. روانی های واقعی می خواهند که در باورشان خود را کاملا برحق بدانند.