بررسی سکانس تماشایی فیلم صیاد با بازی علی سرابی
فیلم «صیاد» به کارگردانی جواد افشار و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی در اولین سانس اولین روز چهل و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
روایت «صیاد» بر زندگی شهید علی صیاد شیرازی و تقابل او با ابوالحسن بنیصدر معطوف است. این روایت در حوالی سال ۱۳۶۰ دنبال میشود.
در مسیر داستان این فیلم بارها و بارها ملاقاتهایی که شهید صیاد شیرازی با بنیصدر داشته را نشان میدهد. این ملاقاتها سیر مشخصی دارند.
در ابتدای امر بنیصدر از تخصص نظامی صیاد شیرازی در جهت منافع خودش استفاده میکند. از این رو او با برخوردی خوش به او ارتقای درجه داده و دستوراتش را دیکته میکند.
رفته رفته این ملاقاتها با رو شدنِ دست بنیصدر به سمت دیگری میرود. صیادشیرازی دیگر با او همسو نیست و به دستورات غلطش اعتنایی نمیکند.
در نتیجه فضای ملاقاتهای این دو به طور کل تغییر میکند. شخصیت بنیصدر و اهداف او در جهان فیلم رو شده است.
سوژه اصلی این یادداشت به یکی از این ملاقاتها اشاره دارد. وقتی بنیصدر روی صندلی نشسته و صیادشیرازی روبروی او ایستاده است. کنار دست بنیصدر یک لیوان چای میبینیم. در سمت دیگر بنیصدر نقشه غرب ایران دیده میشود. او حتی سرش را بالا نمیکند تا صیاد را ببیند.
بنیصدر در میان صحبتهایش به صیاد میگوید که من وقت زیادی ندارم و باید به معضلات کشور رسیدگی کنم. حین گفتن این دیالوگ لیوان چای را برمیدارد.
تا لیوان را بلند میکند. دو قطره چای بر روی نقشه میریزد و نقشه خیس میشود.
صیاد به خیس شدنِ نقشه توجه میکند. اما بنیصدر به این اتفاق کاملا بیاعتنا است.
این موقعیت کوتاه شاید در طول فیلم خیلی به چشم نیاید. اما از لحظات قابل توجه و جذاب فیلم است!