نقد و بررسی انیمیشن پسر دلفینی 2 | قصه فدای تکنیک

استودیوی «آسمان خیال» با این اثر، نهتنها مهارت بالای انیماتورهای ایرانی را به نمایش گذاشته، بلکه از نظر اقتصادی نیز موفق به جذب سرمایه و ارزآوری شده است. اما آیا این تمام ماجراست؟
فراتر از تکنیک، در جستوجوی داستان
اگرچه «پسر دلفینی ۱» به دلیل جلوههای بصری و صداپیشگی حرفهای توانست توجه مخاطبان را جلب کند، اما ضعف عمده آن در روایت داستانی بود. فیلمی که در سطحی عالی از نظر فنی تولید شده بود، اما در بطن خود فاقد یک داستان منسجم و تأثیرگذار بود. در حقیقت، این انیمیشن در نبود یک روایت قوی، بیشتر به یک ویترین پرزرقوبرق شباهت داشت تا اثری داستانمحور. حالا با انتشار «پسر دلفینی ۲»، این امید میرفت که ایرادات روایی برطرف شده باشد، اما متأسفانه، مشکل قصهپردازی نهتنها حل نشده، بلکه حتی پررنگتر از قبل به نظر میرسد. این دنباله بیش از آنکه نقطه عطفی در روایتگری باشد، گامی به عقب برای این مجموعه محسوب میشود.
تکرار کلیشهها و فقدان هویت مستقل
داستان قسمت اول شباهت آشکاری با آثار کلاسیکی چون «تارزان» و «پسر جنگل» داشت، اما این شباهت در قسمت دوم نیز ادامه یافته و هیچ نوآوری خاصی در روایت دیده نمیشود. ماجرای پسر دلفینی که بین دنیای دریا و خشکی سرگردان است و در جستوجوی هویت خود، با انسانها ارتباط برقرار میکند، میتوانست بستری مناسب برای پرداختن به مفهوم هویت و تعلق باشد. اما در عمل، فیلم از این پتانسیل استفادهای نمیکند و تنها مجموعهای از صحنههای بههمپیوسته اما فاقد عمق روایی را ارائه میدهد.
یکی از مشکلات اساسی این قسمت، عدم پرداخت منطقی به روابط میان شخصیتها و حضور کاراکترهایی است که جایگاه مشخصی در داستان ندارند. شخصیت دختربچهای که قادر به صحبت نیست اما ظاهراً بدون شنیدن هم متوجه حرفهای دیگران میشود، مثالی از این ضعف است. این شخصیت و برخی دیگر، نهتنها نقشی کلیدی در پیشبرد داستان ندارند، بلکه حضورشان صرفاً برای ایجاد تنوع و جذب مخاطب بینالمللی به نظر میرسد.
بحران هویت در روایت و محتوا
در حالی که قسمت نخست حداقل تلاش میکرد بخشی از فرهنگ و فضای جنوب ایران را در داستان بگنجاند، این هویت بومی در «پسر دلفینی ۲» بهکلی کمرنگ شده است. اگر نامها و دیالوگها را کنار بگذاریم، فضای داستان میتوانست به هر کشور دیگری تعلق داشته باشد. حتی نشانههایی از داستانهایی مانند انهدام هواپیمای ایرانی توسط آمریکا که در قسمت اول مطرح شده بود، اینبار کاملاً حذف شده است.
از طرف دیگر، پیامهایی که فیلم قصد انتقال آنها را دارد، بیش از اندازه گلدرشت و شعارزده هستند. مفهوم قهرمانگرایی و نفی آن، به شکلی افراطی در فیلم مطرح شده است. در حالی که بسیاری از انیمیشنهای غربی تلاش میکنند قهرمانانی را با ویژگیهای انسانی و نقاط ضعف به تصویر بکشند، «پسر دلفینی ۲» بهطور کلی ایده قهرمان را نفی میکند و این پیام را به مخاطب القا میکند که قهرمانان وجود ندارند. این نگاه بیش از آنکه یک رویکرد تازه باشد، یک واکنش سطحی به جریانهای سینمایی غربی است. بهجای حذف مفهوم قهرمان، میتوانستیم قهرمانهایی با ویژگیهای بومی و متناسب با فرهنگ ایرانی خلق کنیم.
تقلید بهجای نوآوری
یکی از نقاط ضعف بزرگ این انیمیشن، گرایش به تقلید از آثار موفق بینالمللی بدون ایجاد هویت مستقل است. شباهت برخی سکانسها به انیمیشنهایی مانند «موآنا» و «پری دریایی کوچک» کاملاً مشهود است، اما مشکل اینجاست که این شباهتها بدون ارائه یک نسخه منحصربهفرد اتفاق افتادهاند. بهجای آنکه تیم سازنده از عناصر فرهنگی و اسطورههای ایرانی بهره ببرد، فیلم در تقلیدی ناقص از الگوهای غربی گرفتار شده است.
نتیجهگیری: پرواز بر لبه تیغ
«پسر دلفینی ۲» را میتوان به نمادی از صنعت انیمیشن ایران تشبیه کرد که در میانه قلههای فنی و درههای روایی گرفتار شده است. این اثر نشاندهنده پیشرفت قابلتوجه انیمیشنسازی در ایران است، اما از نظر داستانپردازی و هویتسازی هنوز فاصله زیادی با استانداردهای جهانی دارد. به نظر میرسد که بهجای تلاش برای رقابت با غولهای انیمیشنسازی غربی در قالبی مشابه، باید مسیر منحصربهفردی را پیدا کرد که بر اساس فرهنگ و داستانهای ایرانی بنا شده باشد. در غیر این صورت، چنین آثاری در بازار جهانی گم میشوند و در داخل نیز جایگاه شایستهای پیدا نخواهند کرد.
برگرفته از: روزنامه جام جم