«قدغن» یک فیلمفارسی تمامعیار!
اینکه چرا باید فیلمی مثل «قدغن» در نوروز که مهمترین زمان برای نمایش فیلم است، اکران شود، در هالهای از ابهام است. این فیلم در ایام نوروز تنها ۱۶۰ میلیون فروش داشته است، به همین دلیل سازندگان تصمیم به اکران آنلاین گرفتند که شاید از این طریق دیده شود، تعداد زیادی از آثاری که حسین فرحبخش تهیه کرده است، کپی فیلمهای قبل از انقلاب است. در تیتراژ فیلم قدغن نوشته شده طرح این فیلم را حسین فرحبخش نوشته است و مجید مافی و کریم امینی هم فیلمنامه را نوشتهاند، اما بهتر است بدانیم که در سال ۱۳۵۰ فیلمی به نام قصاص ساخته شد که نظام فاطمی آن را ساخته و قدغن از آن فیلم کپیبرداری کرده است و فقط به دلیل قوانین و شرعیات اسلامی این فیلم تفاوتهایی با نمونه اصل خود دارد.
بنابراین کانسپت و چیدمان روایت همان چیزی است که در فیلم قصاص ساخته شده و اینجا کپی شلختهای از آن فیلم میبینیم، اما نکته حائز اهمیت این است که چرا باید در این دهه چنین فیلمی ساخته شود؛ اثری که بر اساس فرمولهای فیلمفارسی شکل گرفته و نمیشود در دهه کنونی مسئله و نگرش فیلم را باور کرد؛ نگاهی عقیمشده و الکن به روابط آدمها و میزان مردسالاری منسوخ شده که حاصل رابطه نامشروع و عشقهای پوشالی است که با غیرت قیصروار توأم شده، چگونه میشود باور کرد همچنان دغدغه فیلمساز و تهیهکننده ساخت فیلمی مثل قدغن باشد؛ فیلمی که تاریخ انقضای آن گذشته و پلان به پلان آن نمیتواند مخاطب را با خودش همراه کند چراکه تمامی آدمهای فیلم تیپهای تکراریاند که کارکرد آنها آنقدر تصنعی است که مخاطب را پس میزند.
از ابتدای فیلم، یعنی از جایی که مرتضی به مراسم عروسی میرسد، آن هم با تاکسی نارنجی! نوید این را میدهد که با فیلمی مواجهیم که عوامل ساخت آن تحت تأثیر فیلمفارسی هستند.
تمامی عناصر ساختاری در شکلگیری قصه که از نسخه اصلیاش وام گرفته شده نه جذابیتی دارد و نه نوآوری، در شرایطی که سینمای امروز ما نیاز به پوستاندازی و نگرش تازه در بستر متن و اجرا دارد، قدغن اصرار بر دوبارهسازی دارد. انگار قصد از ساخت چنین فیلمی نیاز جامعه امروز بوده که چنین نیست.
قدغن فیلمی است سطح پایین، پوشالی و توخالی که میخواهد نگرش ۵۰ سال گذشته را دوبارهسازی کند، به همین دلیل هیچ کدام از آدمهای فیلم و عملکردشان نمیتواند گیرایی حداقلی داشته باشد.
اضافه کنید که از همان ابتدا کسانی که فیلم قصاص را دیده باشند، میتوانند موضوع فیلم را حدس بزنند، در این شرایط تلاش کارگردان هدر رفته است که اساساً این فیلم به دلیل نوع متن و اجرای کاملاً ابتداییاش تلف شده است، در صورتی که کارگردان بعد از فیلم اولش که در سایه ابتذال ساخته شد، باید با موضوعی جدید و اجرایی مناسب فیلم دومش را جلوی دوربین میبرد، اما اینکه او چرا چنین فیلمی را ساخته، مسئله مبهمی است. او نمیداند در دهه کنونی بحث غیرت، شهوت، تجاوز و خودکشی نباید به شکل فیلمفارسی ساخته شود؟ در قدغن همه چیز در سطحیترین شکل خودش باقی مانده و فیلمساز نه تنها در بخش متن نتوانسته است به انسجام حداقلی برسد بلکه در اجرا هم نکته جدیدی دیده و احساس نمیشود.
زوایای دوربین به شدت مکانیکی است و کارگردانی در حد و اندازه اپراتور! یعنی کارگردان حتی نتوانسته از بازیگرانش بازی بگیرد، به خصوص سام درخشانی که بازی او و دیگر بازیگران آنقدر سطحی و مبتدیانه است که میشود آن را به دلیل ضعف فیلمنامه و کارگردانی دانست. تنها نکته مهم و البته فرامتن این فیلم را میشود در تصمیم درست سازندگان فیلم برای اکران آنلاین آن دانست چراکه مدیوم این فیلم نه تنها ربطی به سینما ندارد بلکه معتقدم از این فیلم در پلتفرم هم استقبالی نخواهد شد.