نقد سریال Stranger Things، فصل پنجم

ترجمه اختصاصی سلام سینما – فریبا جمور: هاوکینز قرنطینه شده، الون (میلی بابی براون) فراری است و وِکنا (جیمی کمپبل باور) ناپدید شده است — که این موضوع باعث میشود گروه داغدار دوباره جمع شوند تا از آخرالزمان قریبالوقوع جلوگیری کنند.
بیشتر بخوانید:
بازگشت Stranger Things؛ تحسین منتقدان و تردید برخی دیگر درباره پایان راه
قبل از تماشای فصل پنجم Stranger Things این 4 اپیزود را حتما ببینید
سال ۲۰۲۲ انگار دنیای دیگری به نظر میرسد: پاندمی به آرامی در حال فروکش کردن بود، لیز تراس تنها به اندازۀ عمر یک کاهو نخستوزیر ماند و کریس راک در اسکار ضربه خورد. این همان زمانی است که آخرینبار به هاوکینز بازگشتیم؛ جایی که شجاعترین نوجوانان ایندیانا و آشفتهترین بزرگسالان جنگیدند تا از بلعیده شدن دنیا در کابوسی لاوکرافتی جلوگیری کنند.
سه سال و نیم بعد، یکی از جواهرات تاج نتفلیکس برای آخرین فصل باز میگردد و صعود غیرقابلباور خود را به پایان میرساند. علیرغم بازیگران آماتور گمنام و نوستالژی برای دورهای که پیش از تولد بخش زیادی از مخاطبانش به پایان رسیده بود، چیزهای عجیب به یک پدیده تبدیل شد، هر فصل با گسترش و بهبود دامنهاش و در کنار آن، درخشش ستارگان جدیدی چون مایا هاوک (رابین)، جوزف کویین (ادی) و سادی سینک (مکس) به نمایش درآمد. حالا، گروه باقیمانده دیگر در تلاش برای بقا در نبرد نیستند، آنها در تلاشاند تا جنگ را ببرند، در مقیاسی که حتی بزرگترین پخشکننده جهان نیز هرگز امتحان نکرده است.
تمام عناصر شناختهشده همچنان برقرارند: طنز تلخ، عجیبوغریبی، و شعر تراژدی و تابآوریِ سختکسبشده. مهمتر از همه، آرامشبخشترین نکته این است که چطور سریال به سرعت ثابت میکند که حس لذت و سرگرمیاش را از دست نداده است. همچنین، به طرز هوشمندانهای از بزرگ شدن بازیگران به بزرگسالی با یک پرش زمانی بیدردسر اجتناب میکند. فصل جدید تقریباً دو سال پس از فاجعه فصل ۴ اتفاق میافتد. هاوکینز اکنون تحت قرنطینه کامل نظامی است، با چکاپهای پزشکی اجباری رایگان که یکی از شخصیتها بهطور طعنهآمیز به آن اشاره میکند. در همین حال، گروه عجیبوغریب ما تبدیل به کسانی شدهاند که توانایی مقابله با آخرالزمان را دارند که فراتر از توانایی ارتش ایالات متحده است.

همانطور که در گذشته دیدهایم، این سریال گهگاه بیش از حد به طرفداری از ارجاعات خودمانی متکی میشود، اما از خودبینی دوری میکند. بازیها همچنان عمدتاً عالی هستند و کِیلِب مکلافلین در نقش لوکاس بهعنوان شخصیت اصلی برجسته میشود — حالا کاملاً بهعنوان یک مرد دستراستی قهرمان قابل باور است — در حالی که به خاطر مکس سوگوار است، که سرنوشتش فراتر از دوگانه زندگی و مرگ قرار دارد. چهرۀ جدید، نِل فیشر در نقش هالی، دلپذیر است و ماجراجوییهای پیچیده و شبیه به آلیس در سرزمین عجایب او، زبان بصری جدید و جذابی برای سریال معرفی میکند. در مقایسه، با یکنواختی و درخشش غیرطبیعی جلوههای ویژه، خستگی از دمُگورگونها سریعاً به سراغ مخاطب میآید و حتی فینال هیجانانگیزی در وسط فصل نمیتواند کاملاً این مشکل را رفع کند. اما بیرنگی آنها به نوبۀ خود درخشش وِکنا را در اجراهای ترسناک و عجیب جیمی کمپبل باور تقویت میکند.
در برخی جنبهها، موفقیت سریال به نظر میرسد که علیه آن عمل کند. با توجه به تقاضای بالای بازیگران پس از محبوبیت این سریال، خطوط داستانی و صحنههای اکشن آنقدر تقسیمشدهاند که مشکلات زمانبندی ستارههای سینما را فریاد میزنند. با این حال، علیرغم این آشفتگی، «چیزهای عجیب» همچنان سریالی است که دقیقاً میداند چه چیزی است و به ما یادآوری میکند که جوانی ممکن است گرانبها باشد، اما پیر شدن هنوز هم میتواند هیجانانگیز باشد.
با رسیدن زمان در هاوکینز به اوج خود، چیزهای عجیب بزرگتر و خونینتر میشود. هم قهرمانان ما و هم خطرناکترین دشمنانشان هنوز حقههای هیجانانگیز جدیدی در آستین دارند.
منبع: امپایر