جستجو در سایت

1397/04/25 00:54

خاطره بازی با 10 فیلم عروسکی سال‌های گذشته

خاطره بازی با 10 فیلم عروسکی سال‌های گذشته
نگاهی به فیلم‌های عروسکی خاطره‌انگیز سینمای ایران که ما را غرق در خاطرات دوران کودکی می‌کند.

اختصاصی سلام سینما- اکران «خاله قورباغه» در این روزها خیلی از مخاطبان سینما را غرق در خاطرات دوران کودکی خود با فیلم‌های مشابه کرده است.

فیلم‌هایی عروسکی که در دهه ۶۰ و ۷۰ طرفدار بسیاری در سینمای ایران داشتند. بسیاری از شخصیت‌های عروسکی این فیلم‌ها از برنامه‌های تلویزیونی به سینما راه پیدا کردند یا بالعکس محبوبیتشان باعث شد از مدیوم سینما به دیگر رسانه‌ها راه پیدا کنند.

به بهانه اکران «خاله قورباغه» به کارگردانی افشین هاشمی نگاهی انداخته‌ایم به فیلم‌های عروسکی خاطره‌انگیز سالیان گذر کرده:

 

کلاه قرمزی و پسرخاله

کلاه قرمزی و پسرخاله

کارگردان: ایرج طهماسب

سال ساخت: ۱۳۷۳

کلاه‌قرمزی و پسرخاله  به کارگردانی ایرج طهماسب محصول سال ۱۳۷۳ است. در این سال فیلم کلاه‌قرمزی و پسرخاله در عرض حدود سه ماه با قیمت بلیت میانگین ۸۰ تومان توانست در اکران تهران  به رقم ۱۷۱ میلیون تومان دست یابد. صداپیشگی اصلی این فیلم را حمید جبلی بر عهده داشت و عروسک‌گردان ارشد آن نیز زنده یاد دنیا فنی زاده بود.

سروناز

 

کلاه‌قرمزی و سروناز

سروناز

کارگردان: ایرج طهماسب

سال ساخت: ۱۳۸۱

«کلاه‌قرمزی و سروناز» چهارمین فیلم ایرج طهماسب  بعد از «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «یکی بود یکی نبود» و «دختر شیرینی فروش»، با میانگین بهای بلیط ۵۵۰ تومان موفق شد نزدیک به ۵۵۰ میلیون تومان به‌عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال هم دست یابد.

سروناز

 

دزد عروسک ها

پوستر فیلم «دزد عروسک ها»

کارگردان: محمدرضا هنرمند

سال ساخت: ۱۳۶۸

محمدرضا هنرمند با ساختنِ «دزد عروسک ها» دست به تجربه تكنيكي جديدی در سينماي ايران زد. تلفيقي كه او میان فيلم زنده و انيميشن انجام داد، حتی هنوز هم با گذشت حدود 25 سال از اکران فیلم، جذاب و دیدنی است. فيلم همان فرمول آشناي ترانه و موسيقي براي كودكان را به كار مي‌گيرد، و موفق مي‌شود در قالب داستاني جذاب و براساس مضمون ازلي و ابدي تقابلِ خير بر شر، به فیلمی دیدنی بدل شود.

لوکیشن فیلم، يك شهر بازسازي شده و فانتزي است و در اين فضاي جذاب براي كودكان است كه حكايت دزدي‌هاي پسرك و صحنه هاي كميک و موزیکال فیلم شكل مي‌گيرند.

ترانه‌اي كه اكبر عبدي در نقش پسرک مي‌خواند: «آهاي آهاي، ننه من گشنمه» مدت‌ها ورد زبان كودكان بود.

«دزد عروسك‌ها» با فروش 24 ميليوني توماني‌اش مقام اول جدول فروش را در سال 1369 به خود اختصاص داد.

مهراوه شریفی نیا در فیلم «دزد عروسک ها»

 

 

 

نخودی

نخودی

کارگردان: جلال فاطمی

سال ساخت: ۱۳۸۸

«نخودی» یک فانتزی خلاقانه و پر ظرافت برای مخاطب کودک است؛ که بار دیگر اهمیت عنصر کلیدی تخیل را در سینمای کودک به ما یادآوری می کند. فیلم با جلوه های ویژه ای ساده و البته خوب و درست اجرا شده اش، مراحل تدریجی کوچک شدن شخصیت اصلی را به شکلِ ملموس و مناسبی به تصویر کشیده است. کوچک شدن گام به گامی که در حقیقت نشان دهنده تحقیر شدن تدریجی شخصیت اصلی فیلم از جانب اطرافیان و محیط پیرامونش است. 

صابر ابر و دنیا فنی زاده در پشت صحنه فیلم «نخودی»

 

شهر موش ها

موشها

کارگردان: محمدعلی طالبی و مرضیه برومند

سال ساخت: ۱۳۶۴

تا وقتی مدرسه وجود داشته باشد، احتمالاً والدین باید با فرزندان خود برای پا گذاشتن به کلاس و درس خواندن کلنجار بروند.

در اوایل دهه شصت، تلویزیون به مرضیه برومند پیشنهاد ساخت مجموعه‌ای را داد تا بچه‌ها را برای مدرسه رفتن تشویق کند. یک نمایش عروسکی 10 قسمتی که در سال 60 از شبکه یک پخش می شد.

در ادامه در سال 64 فیلم سینمایی «شهر موش‌ها» به کارگردانی مرضیه برومند و محمدعلی طالبی پا به گیشه سینماها گذاشت و به فروش قابل توجهی نیز دست یافت.

این فیلم که با بودجه یک میلیون و 200 هزار تومانی ساخته شده بود، توانست با فروش 10 میلیون تومانی، عنوان دومین فیلم پرفروش سال را به خود اختصاص دهد.

مدرسه موشها

 

 

 

الو الو من جوجوام

الو الو

کارگردان: مرضیه برومند

سال ساخت: ۱۳۷۳

مرضیه برومند كه سال‌ها تجربه در زمينه برنامه‌هاي كودكان را در كارنامه خود داشت و تجربه‌هاي موفقي مثل مجموعه‌ تلويزيوني و عروسكي «مدرسه موش‌ها» و «خونه مادربزرگه» را از سر گذرانده بود. در «الو الو من جوجوام» هم تلفيقي از دو مجموعه «خونه مادربزرگه» و «آرايشگاه زيبا» را با تلفیقِ جذاب‌ترين عناصر و شخصيت‌هاي هر كدام ارائه كرد. 

الو الو من

 

 

 

یکی بود یکی نبود

یکی بود یکی نبود

کارگردان: ایرج طهماسب

سال ساخت: ۱۳۷۹

کاراکتر جذابِ بَره که در حقیقت تجسمِ مادیِ عنصرِ معصومیت و مظلومیت در فیلم است، در فراق خاله قصه گو دچار افسردگی همدلی برانگیزی می شود؛ و این اشاره ای غیرمستقیم و هوشمندانه است به برخی از مناسبات حاکم بر جامعه،که به عواطف کودکان آسیب می رسانند.

«یکی بود یکی نبود» با فروش 177 میلیون تومانی در رتبه هفتم جدول فروش سال 1379 قرار گرفت.

یکی بود یکی نبود

 

 

 

سفر جادویی

سفر جادویی

کارگردان: ابوالحسن داوودی

سال ساخت: ۱۳۶۹

ابوالحسن داوودی در يك سفر متافيزيكي و فانتزي، كاراكتر پدر را به گذشته بازمي‌گرداند و پدر با بازي اكبر عبدي بدل به همان كودك دوست‌داشتني مي‌شود كه از اكبر عبدي سراغ داشتیم.

مضمونِ مذموم بودن تنبيه بدني كودكان در فيلم بهانه‌اي است كه دو ساعت بچه‌ها به همراه والدينشان با ديدن فيلم سرگرم شوند و كلي بخندند. تمهيد پرتاب‌ شدن به تونل زمان توسط ماشين لباسشويي جالب است و از نظر فنی در ابعاد سينماي ايران در آن زمان قابل قبول به نظر می رسد.

براي بزرگ‌ترها فصل بازگشت به گذشته يك يادآوري خاطره‌انگيز و تحقق يك آرزوي ديرينه است و براي بچه‌ها، پسرک و بلاهايي كه سر دامادِ خانواده مي‌آورد، سرگرم‌كننده و كميك است.

سفر جادویی

 

 

 

گلنار

گلنار

کارگردانکامبوزیا پرتوی

سال ساخت: ۱۳۶۷

«گلنار» همچنان یکی از فیلم های فراموش نشدنی کودکان و نوجوانان دهه های ۶۰ و ۷۰ است! شخصیت‌های واقعی و عروسکی این فیلم همچنان در میان مخاطبان سینمای کودک آن روزها محبوب هستند و دست اندرکاران «خاله قورباغه» نیز با آگاهی از این مسأله سعی داشتند تا با بهره گیری از شخصیت «خاله قورباغه» که به نوعی قهرمان و ناجی «گلنار» محسوب می شد،

فیلم جدیدی ساخته و موجی را در سینمای کودک کشور آغاز کنند که نسل دیروز و امروز از آن استقبال کنند، غافل از آنکه سطحی نگری، فقر فیلمنامه، آشنا نبودن با ذائقه کودکان امروزی و مواردی شبیه به این نه تنها باعث شده تا نوستالژی کودکان و نوجوانان دیروز به طور کل از بین برود که کودکان امروز هم رغبتی برای تماشای این فیلم از خود نشان نمی دهند!

گلناری

 

 

 

گربه آوازه خوان

گربه آوازخوان

کارگردان: کامبوزیا پرتوی

سال ساخت: ۱۳۶۹

خیلی از خاطرات دوران کودکی برای هم‌نسل‌های ما و برای خیلی از کودکان دهه شصتی با فیلم‌های نظیر «گربه آوازه خوان»  تداعی می‌شود، کودکانی که شاید تنها سرگرمی آن‌ها همین جعبه جادویی بود و حالا این خاطره‌ها از ذهن آن کودکان پاک نمی‌شود.

دنیای رنگارنگ پرده سینما برای کودکان دهه شصت معنایی دلنشین دارد، نام سینما که می‌آید گلنار سبدی در دست همراه با کپل شهر موش‌ها با شیطنت‌های کودکانه‌شان از راه می‌رسند و گربه آوازه خوان دستش را کنار گوش گرفته و می‌خواند:

"قد و قواره‌ام رو نبین، لباس پاره‌ام رو نبین، سرم بلنده تو سرا، آبرو دارم به خدا."

گربه اوازخوانه