در سلامسینما جستجو کنید
اختصاصی سلام سینما- فیلمهای دفاع مقدس از جمله آثاری هستند که میتوان ردپایشان را در هر تاریخ و برههای از سینمای بعد از انقلاب دید. همواره فیلمهای جنگی ساخته شدهاند و همیشه تماشاگران پرشماری با هر عقیده و باوری به تماشای آنها نشستهاند و اگر خود سالهای جنگ را بهچشم دیده بوده باشند، با این فیلمها فارغ از کیفیتشان همذاتپنداری مضاعفی کردهاند.
ویدیوی بهترین فیلمهای جنگی دفاع مقدس در کانال یوتیوب سلام سینما
در دهه شصت ساخت فیلمهای جنگی بسیار متداول بود. در اوایل دهه، کشور هنوز در جنگ تحمیلی بهسر میبرد و بمبارانهای رژیم بعثی، شعلههای آتش را بیش از هر وقت دیگر و فراتر از همه مرزهای زمینی تا پایتخت ایران کشانده بود. تا پایان دهه با وجود پایان یافتن جنگ هنوز فضا و اتمسفر تیره و پرتردید جنگی بر جامعه حاکم بود. بیشترین تعداد فیلمهای جنگی در همین سال ساخته شدهاند. «حمله به اچ3» و «عقابها» از جمله مهمترین فیلمهای جنگی این دوران بودند.
در دهه هفتاد، دوران پسا جنگ بیش از روایت خط مقدم و جبههها مورد توجه قرار گرفت و فیلمها عموما به توصیف و تحلیل فضای جامعه در دوران پساجنگ میپرداختند. ضمن اینکه داغ شدن بازار تماشای فیلمهای آمریکایی باعث شد تا کیفیت خوب اکشن و جنگی آثار هالیوودی، فیلمهای جنگی ایرانی را که با امکانات محدود ساخته میشدند، از دور رقابت خارج کند. چراکه اکشن ضعیفی داشتند و این چندان بهمذاق تماشاگر خوش نمی آمد.
در دهه هشتاد و نود با تغییر سیاستگذاریهای فرهنگی و در پی جلب نظر تماشاگران عامه به سینمای دفاع مقدس و وقایعنگاری دوران جنگ تحمیلی، کیفیت فیلمها و صحنههای جنگی آنان خصوصا، پیشرفتهای فنی قابل توجهی کرد. این مسئله باعث شد تا تماشاگران، حتی نسلی که جنگ را بهچشم ندیده و درک مستقیمی از آن نداشت، با اشتیاق بیشتر پای تماشای فیلمهای جنگی ایرانی بنشیند. این مسئله را در تعداد رایهای بیشتری که فیلمهای دهه نود کسب کرده و امتیازات بالاتر فیلمهای جنگی دفاع مقدس متاخرتر، میتوان به وضوح دید.
ده فیلم برتر جنگی دفاع مقدس از نظر کاربران سلام سینما را مرور کردهایم. فیلمهای جنگی که روایت خاکریزها و نبرد رو در رو با دشمن در خط مقدم هستند. در یادداشت دیگری ده فیلم برتر پسا جنگی را معرفی خواهیم کرد. فیلمهایی که درباره دفاع مقدس هستند اما رو به سوی میدان نبرد و آتش بازی ندارند.
«درخت گردو» درحالی در صدر لیست بهترین فیلمهای جنگی دفاع مقدس قرار دارد که تنها در جشنواره فیلم فجر اکران شده و هنوز به نمایش عمومی درنیامده است. این دستاورد بزرگی برای آخرین ساخته محمدحسین مهدویان محسوب میشود. کارگردانی که نشان داده دغدغه اصلیاش تاریخ معاصر است و در «درخت گردو» به سراغ موضوعی ویژه میرود: بمباران شیمیایی شهرهای مرزی کردنشین و خصوصا سردشت.
«درخت گردو» همچنین از جمله فیلمهای دفاع مقدسی است که در عین نمایش مظلومیتهای کردنشینان مرزی و بیقراریهای قربانیان بمباران شیمیایی، در دفاع از جنگ و جنگیدن ساخته نشده و اگر بگوییم ضد جنگترین فیلمسینمای دفاغ مقدس است، بیراه نگفتهایم.
این مسئله انتقادات فراوانی را خصوصا از جانب اصولگرایان متوجه فیلم کرد. تا میتوانستند آن را کوبیدند و به راحتی از کنار مواضع صلحطلبانه فیلم گذشتند. به آن انگ زدند که مهاجمان عراقی را موجه نشان داده، چراکه برای انسانیت فرای مرزها و ملیتها ارزش قائل شده بود. «درخت گردو» یک فیلم انسانی است و زهر هلاکتبار و ضد انسانی جنگ را در معرض نمایش قرار میدهد. تلخی فیلم در بعضی از لحظات طاقت فرسا میشود و تماشایش بر تماشاگر سخت میآید. «درخت گردو» به اوج احساسات و عواطف تماشاگر، نهیب میزند و دقیقا به همین دلیل است که چنین محبوب شده.
فیلمی از بهرام توکلی با بازی ویژه جواد عزتی و امیر جدیدی که دقیقا به واسطه ساخت ویژه و استفاده حداکثری از تکنولوژیهای جدید سینمایی مورد استقبال ویژه تماشاگران قرار گرفت. باوجودیکه تجربه نشان داده فیلمهای موقعیت محور که داستان هیجان انگیز و محکمی برای روایت ندارند، چندان در جلب نظر تماشاگران عام سینمای ایران موفق نیستند، «تنگه ابوقریب» بدون داستان یا هر عنصر هیجان انگیز دیگری، با کیفیت بصری چشم نواز و البته کاراکترهایی خاطره انگیز محبوب تماشاگران میشود. خصوصا نسل جوانتری که جنگ را به چشم ندیده و تنها از آن شنیده است.
«تنگه ابوقریب» در حال و هوای جنگ پرسه میزند. دوربین سیال فیلم از خاکریزی به خاکریز دیگر میرود. از انتظار خوش مرخصی و دیدن خانواده به جنگزدگانی که خانههایشان را ترک گفتهاند میرسد و از خاک به خون و از خون به خاک.
سایه سنگین ویرانی در جایجای فیلم به چشم میخورد و تماشاگر هرلحظه انتظار مرگ را میکشد. ذهن نهیلیست مابانه توکلی در مواجه با جنایات جنگی هم راه خودش را رفته و جنبهای گروتسک به جان دادن قهرمانانش بخشیده است. مرگ ناگهانی و ناباورانه تعدادی از قهرمانان فیلم بهجای آنکه غافلگیرکننده یا دردناک باشد، پوزخندی تلخ بر لبان تماشاگر مینشاند که یعنی همهاش همین؟
امتیاز کاربران: 7.5
نه تنها یکی از بهترین فیلمهای جنگی سینمای ایران که یکی از سرپاترین کمدیهای ایرانی. فیلمی از کمال تبریزی که تماشای دوباره اش برای چندمین بار هم که شده میچسبد و خستگی را در تن تماشاگر خود میکشد. ضمن اینکه اگر فیلم را ندیده باشید، بعد از گذشت این همه سال از ساختش، مطمئنا با آن ارتباط خواهید گرفت و اصلا به نظرتان کهنه یا تاریخ مصرف گذشته نمیآید.
بازی پرویز پرستویی درخشان است. او دیگر نتوانست بعد از «لیلی با من است» این سطح از اجرا را تکرار کند. اما مهمترین نکته در گیرایی و جذابیت های پرشمار فیلم را، باید در فیلمنامه آن جست که قهرمانش را ناخواسته در دل موقعیتی بغرنج قرار میدهد و در برابر ترس او از مرگ و جان دوستیاش بیرحمانه اوضاع را وخیمتر میکند و دردسرهای بیشتری به جان قهرمان میاندازد. دیالوگ نویسی پینگ پونگی فیلم و شخصیت مکملی که در کنار قهرمان حضور دارد هم، قوت فیلمنامه را دوچندان میکند.
فیلم دیگری از محمدحسین مهدویان درباره یکی از پرسوالترین و شبهه انگیزترین وقایع هولناک تاریخ معاصر، درحالیکه جنگ تحمیلی نفسهای آخرش را میکشید و در بسیاری از شهرها و جبههها حتی شادی و جشن پایان یافتن آن آغاز شده بود. «رد خون» درباره عملیات مرصاد یا همان فروغ جاویدان است. عملیاتی که در فاصله زمانی بسیار کمی پس از امضای قطعنامه به وقوع پیوست و مجاهدان خلق دیروز یا منافقین امروز با پشتیبانی صدام و به هوای وعدههای او به وطن مادری خود حمله کردند. همانطور که در فیلم اشاره میشود از آغاز حمله تا نیمه روز که ارتش مجاهدین به اسلام آباد و حوالی کرند میرسد، بسیاری از نیروهای نظامی گمان میبرند که عراقیها قطعنامه را زیرپا گذاشته اند تا اینکه خبر میرسد آنها «فارسی حرف میزنند» و خودی هستند. در ادامه ترورهای وحشیانه مجاهدان در خیابانهای تهران و دیگر شهرهای بزرگ، عملیات فروغ جاویدان قساوت آنان را در کمال خود به نمایش میگذرارد و چون لکه ننگی بر تاریخ معاصر میشود، هرچند در پیشرویشان در خاک ایران مردم غیرمسلح را نکشتند اما همین که هر هموطنشان که ظاهرش نشان از اختلاف عقیده و باور با آنان داشت را قلع و قمع میکردند، خود به قدر کافی جنایتکارانه است.
«رد خون» فیلمی است درباره یکی از نامنتظرترین و عجیبترین و بیرحمانه ترین عملیاتهای جنگ تحمیلی که در آن هموطن و همزبان در برابر یکدیگر اسلحه کشیدند و فیلم در اوج این عداوت و بیرحمی به دنبال بزنگاههای انسانی و لخظاتی معجزه آسا از انسانیت میگردد.
باز هم فیلمی از محمدحسین مهدویان. اینبار اولین اثرش که او را به سینمای ایران معرفی کرد. فیلمی که در عین جذابیت مضمونی، در فرم هم بسیار خلاقانه و پیشرو عمل می کند و هم مضمونش را با نگاهی نو ارائه میدهد و هم ساختارهای فرمی وکلیشه ای فیلمهای جنگی و یا بیوگرافیک سینمای ایران را در هم میشکند.
در سینمای بی قهرمان امروز ایران و سرگشتگیها و پایانهای بیدلیل باز، «ایستاده در غبار» یک قهرمان دارد. قهرمانی که متعلق به جایی فراتر از تاریخ دولتها و نزاعها ست و از حق دفاع میکند و مهدویان سعی کرده با روایتی بیطرفانه و دوربین سوم شخص و ناظرش، تماشاگر را با تصویر بدون فیتلری از حاج احمد روبه رو کند. ضمن اینکه "ایستاده در غبار" موفق میشود با نمایش به اندازه و درستی از فراز و فرود آنچه که در زندگی -خدا میداند- چندساله حاج احمد، تا فریادهایش بر سر شهید باقری که (اشتباه میکنید برادر من...اشتباه میکنید.) در روزهای قبل از گم شدنش در تاریخ، تصویر کاملی از قهرمان ارایه دهد.
محمد حسین مهدویان روایت را با مستندات، خاطرات و تصویری که نزدیکان او، جلوی دوربین برای تماشاگر میسازند، پیش میبرد و با فایلهای صوتی مستند برای مخاطبش داستان و سینما میسازد. ایده جاهطلبانه ای که سالها قبل در دهه چهل میلادی والت دیرنی در فیلم «فانتزیا » مشابه اش را در به کار برد و سعی کرد بر اساس قطعاتی از موسیقی کلاسیک انیمیشنی سینمایی بسازد.
امتیاز کاربران: 7.0
«روز سوم» محمدحسین لطیفی از جمله آثار سینمای دفاع مقدس است که در زمان خود با استقبال بسیار خوبی از جانب تماشاگران روبهرو شد. داستان عاشقانهای که در میان بمب و رگبار، در مرکز خرمشهر خونین، محاصره شده است. روز سوم یک حامد بهداد بهیادماندنی و تکرارنشدنی دارد که موفق شد تندیس جشن حافظ برای بهترین بازیگر مرد را از آن خود کند هرچند که در داوری جشنواره فجر آنطور که باید دیده نشد. اما محمدحسین لطیفی سیمرغ بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را آن سال از جشنواره با خود به خانه برد.
امتیاز کاربران: 6.9
ابراهیم حاتمی کیا بیش از هرچیز در سینمای ایران به عنوان فیلمساز دفاع مقدس شناخته میشود. از این نظر دیدن نام او در اینجای لیست آن هم با فیلم «چ» عجیب به نظر میرسد. «روبان قرمز»، «مهاجر» و «دید هبان» از جمله فیلمهای او هستند که در دل جنگ میگذرند و در سالهای اکران خود با استقبال ویژه ای از سوی تماشاگر عامی که مکافات جنگ را با گوشت و خون خود حس کرده، مواجه شدند.
«چ» فیلم خاصی در کارنامه کاری او به حساب میآید. فیلمی که سرآغاز سرشته یک تغییر موضع سیاسی، اجتماعی و ایدیولوژیک در فیلمساز است که در فیلمهای بعدی یعنی «بادیگارد»، «به وقت شام» و «خروج» بیشتر نمایان میشود. ابراهیم حاتمی کیای دهه نود، ابراهیم متفاوتی است و دقیقا اینجاست که «چ» بدل به فیلم مهمی در کارنامه کارگردان میشود. حتی اگر جلوه های ویژه اش چندان چنگی به دل نزند و یا بعضی از صحنه هایش زیادی ملودراماتیک باشد.
«چ» از یکی از مبارزان چریک مسلک ماندگار تاریخ معاصر یعنی شهید مصطفی چمران، تصویر متفاوتی به نمایش میگذارد. چمرانی که در سرتاسر فیلم و در دل جنگ مهیبی که خاکریزش بیمارستان و مناطق مسکونی پاوه کردستان میشود؛ کت و شلوار به تن دارد. «چ» به دلیل تصویر دموکرات مابانه و متفاوتی که از چمران نشان میدهد، خاص است. فلاشبکهایی که در فیلم به زندگی پیشین قهرمان و روابط شخصیاش با همسر آمریکایی خود اشاره میکنند در ترکیب با ایده خلاقانه استفاده از تصویر دوربین 16 میلیمیتری برای نمایش این فلاشبکها یا اقتباس موسیقی متن از یکی از زیباترین و مهمترین ترانههای مبارزان چپ سالهای پیش از انقلاب، از جمله مهمترین عناصری است که این تصویر متفاوت از شهید چمران را میسازند.
در نقطه مقابل، شخصیت شهید اصغر وصالی با بازی عالی بابک حمیدیان هم بسیار خوب از کار درآمده. سکانس حضور چمران در بیمارستان سقوط کرده پاوه، یکی از معدود لحظاتی در فیلم که چمران اسلحه در دست میگیرد، هم بهیادماندنی است.
فیلمی غیر منتظره که گمان نمیرفت با چنین استقبالی از جانب تماشاگران روبه رو شود. «23 نفر» جذابیتاش را از رویکرد جمعیاش میگیرد. چه در جلوی دوربین که یک «تیم قهرمان» میسازد نه یک «فرد» و چه در کار پشت دوربین که رفاقت جمعی و کار گروهی مجموعه بازیگران، با خلوص نوجوانانه و بکرشان، اتمسفری گرم و صمیمانه را به جلوی دوربین تزریق میکند.
جلوه های ویژه فیلم از جمله نقاط قوت آن است و در همراه شدن تماشاگر با فیلم و سرگرم کردنش هم تاثیر به سزایی دارد. ضمن اینکه داستانش را بهخوبی تعریف میکند. داستان گیراتر و جذاب تر از آن چیزی است که تماشاگر انتظارش را دارد و این باعث میشود، تماشای فیلم در انتهای کار راضی کننده باشد. سردار شهید قاسم سلیمانی در پشت صحنه فیلم حضور داشت و کارگردان مهدی جعفری آن را این چنین توصیف میکند: « «فرمانده وقتی شنید که ساخت فیلم «بیست و سه نفر» به جریان افتاده است در اولین روزهای فیلمبرداری مشتاقانه به دیدار سربازان دیروزش شتافت تا پس از سالها دوباره دستشان را به گرمی بفشارد و انگار به نوعی به همه ما یادآوری کند که فرصت انجام چه کار بزرگی را یافتهایم.
«دوئل» به لحاظ ساخت و استانداردهای اجرایی و بصری هنوز هم جز مهمترینها و بهترین فیلمهاست! سی دقیقه ابتدایی فیلم فوقالعاده است و تماشاگر درگیر و آغشته به فضای دهشناکی میشود که فیلمساز از خرمشهر زیر آتش تصویر میکند؛ اما مثل همه فیلمهای احمدرضا درویش، «دوئل» هم فیلمی دوپاره است که در نیمه دومش از زمان حال سر در میآورد: آن مک گافین یا صندوقی پر از طلا که در زمان جنگ باید از آن محافظت ویژهای میشد الان کجاست و چه اتفاقی برایش افتاده است. خود این مکگافین ایده اصلی فیلم را هم توضیح میدهد یعنی به مثابه آن صندوق سیاهی عمل میکند که در زمان جنگ میدان اصلی نزاعهای حزبی میان چپ و راست و اصولگرا و اصلاحطلب بود.
«دوئل» از معدود فیلمهای جدی دفاع مقدس است که گفتمان میان این دو حزب یا رویکرد متفاوت با یکدیگر را تبدیل به دستمایه اصلی خود میکند. البته که احمدرضا درویش به عنوان یک فیلمساز اصلاحطلب، در موضع اصلاحطلبان ایستاده است و جناح مخالف را کمی دمده و دمدستی و متحجر نشان میدهد.
امتیاز کاربران: 6.8
«اخراجیها» هم از آن فیلمهای پرحاشیه بود. از مسعود ده نمکی کارگردانی پرحاشیه که به مواضع سرسختانه و افراطگرایانه سنتی و مذهبی مشهور بود و کسی انتظار ساخت چنین فیلمی را از او نداشت. هرچند ساخت یک کمدی درباره دفاع مقدس پیشتر با «لیلی با من است» اتفاق افتاده بود اما فیلم ده نمکی تصویر متفاوتی از رزمندگانش در جبهه نشان میداد که از منظر بسیاری توهینآمیز تلقی میشد. قضیه خصوصا وقتی پرحاشیهتر شد که ده نمکی در نشست مطبوعاتی بعد از نمایش فیلم در جشنواره فیلم گفت که قهرمان فیلمش مجید پازوکی یک شخصیت واقعی و از همرزمان او در جبهه بوده است.
فیلم به فروشی باورکردنی دست یافت و حتی موفق شد رکورد فروش سینمای ایران را بشکند.
خبرهای مرتبط:
متفاوتترین فیلمهای دفاع مقدس