جستجو در سایت

1399/06/21 16:29

روز ملی سینما؛ قهرمانان در دل تاریکی سینما

روز ملی سینما؛ قهرمانان در دل تاریکی سینما
روز ملی سینما از راه رسیده درحالی که شیوع ویروس کرونا باعث شده سالن های سینما از همیشه سوت و کورتر باشند. سکانس هایی از حضور قهرمانان فیلم ها در سالن سینما را مرور کرده ایم تا چراغ سالن های خالی این روزهای سینماها را روشن نگه داریم.

اختصاصی سلام سینما- به مناسبت روز ملی سینمای ایران، سکانس‌هایی از سینمای بعد از انقلاب را که قهرمانان و شخصیت های هر فیلم در سالن سینما پشت سر گذاشته‌اند، بازگو کرده‌ایم. سکانس‌هایی کوتاه مانند «شبح کژدم» ‌اما تاثیر گذار در همه داستان تا سکانس‌هایی بلند که تمامیت فیلمی مانند «شیرین» عباس کیارستمی را شامل می‌شوند اما به‌واقع خبری از سالن سینما در آن نیست.

 

شبح کژدم

قهرمانان در سالن سینما- شبح کژدمکارگردان: کیانوش عیاری

یکی از نمونه‌های بسیار ویژه «فیلم در فیلم» به کارگردانی کیانوش عیاری که فیلم و فانتزی را وارد عینیت و زندگی روزمره می‌کند و از ترکیب این دو، جهانی وهم‌آلود و پر رمز و راز می‌سازد که تشخیص مرز واقعیت و رویا در بسیاری از لحظاتش برای تماشاگر سخت می‌شود. در یکی از صحنه‌های فیلم محمود، قهرمان داستان برای تماشای فیلم به سینما می‌رود. در سینمایی قدیمی و نوستالژیک که اتمسفرش در همان آغاز سکانس روی تماشاگر تاثیر می‌گذارد. محمود آن‌جا به تماشای «گنج‌های سیرامادره» جان هیوستن می‌نشیند که همفری بوگارت ستاره آن است.

فیلمی محصول سال ۱۹۴۸ که از رمانی مهم اقتباس شده است و داستان سه جوینده‏ ى طلا را تعریف می‌کند که راهى کوه‏هاى سیرا مادره‏ى مکزیک می شوند و پس از گذراندن موانع طبیعى و خطر راهزنان، حرص و تفرقه ثروت‏شان را بر باد می ‏دهد و …

فیلمی که در ادامه داستان با زندگی خود قهرمان نسبت ویژه‌ای پیدا می‌کند و در یک «فیلم در فیلم» رابطه فرامتنی میان زندگی قهرمان با یک فیلم کلاسیک آمریکایی را هم به ابعاد پیشین خود اضافه می‌کند تا با اثری بسیار ویژه و هزارتو گونه روبه‌رو باشیم.

 

عصبانی نیستم

قهرمانان در سالن سینما- عصبانی نیستم

کارگردان: رضا درمیشیان

عاشقانه‌ای که قرار است به‌واسطه آن نگاهی اجتماعی به احوالات روز جامعه و سیاست انداخته و یکی از مهم‌ترین اتفاقات سیاسی سال‌های بعد از انقلاب یعنی جریانات سال ۸۸ از گذرگاه یک عاشقانه پرداخته شود.  بازی که در تاریخ سینما از فیلم‌های کلاسیک هالیوود تا آثار مدرن‌تر امروزی همواره مورد توجه فیلمسازان بوده است و با اقبال تماشاگران هم مواجه شده هرچند که روایت یک اتفاق سیاسی یا اجتماعی مهم از رهگذر عشق بسیار سخت به‌نظر می‌رسد اما هیجان‌انگیز است خصوصا اینکه باید هر تماشاگری با هر تفکر سیاسی بتواند با کاراکترها در این فیلم‌ها همذات‌پنداری کند. نوید و باران «عصبانی نیستم» فراتر از هر تفکر و دوگانه سیاسی اجتماعی، بسیار همدلی‌برانگیزند. بگذارید سکانس سینمای فیلم با دیالوگ‌های سوپر احساسی‌اش را مرور کنیم،‌صحنه‌ای که بی‌اغراق یکی از بهترین سکانس‌های عاشقانه سینمای ایران در سال‌های اخیر.

نوید و ستاره روی صندلی سینما نشسته اند.

ستاره فیلم می بیند و نوید جای تماشای فیلم در صندلی اش فرورفته به سمت ستاره برگشته و محو تماشای ستاره است.

ستاره که متوجه نگاه نوید شده.لبخند زنان با لحنی آرام (نزدیک به زمزمه) می گوید.

ستاره: چرا فیلمو نمی بینی؟

نوید با لحن آرام جواب میدهد.

نوید: دوست دارم.

ستاره لبخند می زند.

نوید: دیونتم ... می میرم برات ...

ستاره: منم

نوید: تیکه تیکه میشم برات

ستاره: خدا نکنه ...

نوید: جان ... فدا مدا

ستاره نگاه از نوید گرفته و به پرده سینما نگاه میکند.نوید همچنان در حال خودش خیره به ستاره است.

نوید: جان جانان ... قربون اون فیلم نگاه کردنت بشم من ... ستاره می خندد

نوید: نفس ... عاشقتم.عاشقتم ... ستاره به سمت نوید بر می گردد

ستاره: بسه دیگه این جوری من هیچی از فیلم نمی فهمم ... لحظه ای مکث

از چشمان نوید اشک جاری می شود.

ستاره: نوید؟

پس از مکثی نوید دوباره به سمت ستاره برگشته و با چشمان پر اشک می گوید.

نوید: نریا.می میرم ...

ستاره رو به نوید نگاه می کند.نوید اشک هایش را پاک می کند و به ستاره نگاه می کند.

نوید: خوبم ...

 

اینجا بدون من

قهرمانان در سالن سینما- اینجا بدون منکارگردان: بهرام توکلی

در یکی از فیلم‌های تلخ بهرام توکلی که درباره یک خانواده با معضلات پرشمار است، احسان پسر بزرگ خانواده یک عشق فیلم واقعی است. از آن‌هایی که به سینما اعتیاد دارد و از خیر حتی یک شماره از مجله فیلم هم نمی‌گذرد. این میل وافر او به‌سینما در گوشه گوشه فیلم مورد تاکید قرار می‌گیرد.

اما صحنه پایانی فیلم در این میان چیز دیگری است. جایی که احسان در سالن سینما نشسته و درحالی که فیلم تمام شده و همه سالن را تک کرده‌اند او تنها در سالن باقی مانده و در پرده سفید چشم دوخته. انگار بخواهد در خیال و رویا یک زندگی زیبا برای خانواده‌اش متصور شود و آن‌را روی پرده سالن سینمای خالی بازآفریند. یک صحنه خیال‌انگیز که بهترین استفاده روایی را از جنبه خیال‌گونه و رویاپردازانه سینما می‌کند. مونولوگ صابر ابر هم در این صحنه به‌یادماندنی است:

«کسایی که پشت سر هم یه فیلمو دو بار تماشا می کنن به نظر آدمای عجیبی میان اما این احساسیه که نمی شه به همه توضیحش داد. وقتی هنوز شخصیتای یه فیلم تو ذهنت زنده ان و دارن نفس می کشن می تونی روی پرده به چشماشون خیره بشی.

می تونی باهاشون حرف بزنی. می تونی سرنوشتشونو تغییر بدی. اینطوری می تونی واقعیتو به شکل خواب و رویا بازسازی کنی. می تونی توی صندلی سینما فرو بری. لحظه ای که چراغا خاموش مي شن معجزه اتفاق می افته.درست تو لحظه ای که حس می کنی هیچ راهی برای فرار باقی نمونده مهم فقط اینه که با همه توانت بتونی ادامه بدی همه چی درست از همین جا شروع میشه...»

 

شیرین

قهرمانان در سالن سینما- شیرینکارگردان: عباس کیارستمی

یکی از فیلم‌های متفاوت و ویژه عباس کیارستمی که باز هم چیزی در مایه‌های «فیلم در فیلم» است هرچند به‌واقع نیست. تمام فیلم شیرین انگار در سالن سینما می‌گذرد و یکی از فیلم‌های تجربه‌گرایانه کیارستمی فقید به‌شمار می‌آید. فیلمی که داستان عشق شیرین و فرهاد را از رهگذر واکنش‌های بازیگران به آنچه که بر پرده می‌بینند به نمایش می‌گذارد.

در طول فیلم تماشاگر پرده سینما را نمی‌بیند و تنها صدای تصاویر را شبیه به یک نمایش رادیویی می‌شنود و همزمان با آن واکنش‌ها و ابراز احساسات تماشاگران این فیلم که بازیگران متفاوتی از سینمای ایران هستند، را می‌بیند.

اما واقعیت اینجاست که فیلمی وجود نداشته و صدای شیرین و فرهاد بعدتر در مرحله صداگذاری روی فیلم نشسته. در واقع کیارستمی از بازیگران خود خواسته بود به محل فیلمبرداری بیایند روی یکی از صندلی‌ها بنشینند و هرکدام به خاطرات خوب و بد خود فکر کنند. «شیرین» در واقع فیلمی است که سر میز تدوین از جایگذاری واکنش‌های حسی بازیگران در تناسب با داستان شیرین و فرهاد ساخته شده است.