پیرزن های ماندگار سینمای ایران
اختصاصی سلام سینما- در این یادداشت به سراغ پیرزنهای جذاب سینمای بعد از انقلاب رفتهایم. البته باید به این نکته اشاره کرد که علاوه بر سینما، سریالهای ایرانی هم در هر دورهای کلی پیرزن جالب و بامزه داشتهاند.
انتخاب از میان پیرزنهای متفاوت و زیادی که سینمای این سالها ساخته چندان کار آسانی نبود. در نهایت ده انتخاب پیش روی شما ترکیبی است از کاراکترهایی جدی یا کمدی که در فیلمهای جدی یا کمدی حاضر بودهاند و در نقشهای اصلی و یا فرعی.
شیرین یزدان بخش/ ابد و یک روز
شیرین یزدان بخش در «ابد و یک روز» هم یک مادر ویژه است و هم یکی از پیرزنهای بامزه سینمای ایران در سالهای اخیر. مادری در خانوادهای پایینشهری و پر از مسئله که غمخوار فرزندانش است و برای اینکه زندگی آنها را سر و سامان دهد، دست به هرکاری میزند.
اگر فیلم را دیده باشید حتما صحنهای را بهیاد دارید که پلیس به خانه آنها میآید و مادر میگوید یک بسته یک کیلویی مواد مخدر را پنهان کرده تا پسرش بعد از مرخص شدن آنرا بفروشد و با پولش بتواند زندگی جدیدی را شروع کند و حتما به این ایده مهربانانه، مادرانه و در عین حال سادهلوحانه او خندیدهاید.
یزدانبخش که نقشآفرینیهای اینچنینی زیادی در سالهای اخیر داشته، در «ابد و یک روز» به برآیندی از همه نقشآفرینیهای این چنینی پیشین خود میرسد.
رابعه مدنی و شیرین یزدان بخش/ بوسیدن روی ماه
«بوسیدن روی ماه» از جمله فیلمهای گرم و صمیمی است که در وصف انتظار مادران شهدا و یا مفقودالاثران دوران جنگ تحمیلی ساخته شده است. فیلم درباره دو پیرزن یعنی احترامالسادان و فروغ خانم با بازی شیرین یزدان بخش و رابعه مدنی است که در همسایگی هم زندگی میکنند و بیست سال است که به انتظار بازگشت پسرانشان نشستهاند.
خلوتهای دو نفره آنها با یکدیگر در حیاط دنج و باصفای خانه بسیار خوب از آب درآمده و تماشاگر را درگیر زندگی این دو پیرزن صاف و ساده میکند. شخصیتهایی که هرچند از الگوها و مایههای رفتاری آشنا و تکرارشونده، خلق شدهاند اما تازگی خاص خود را دارند و کنار هم قرار گرفتن و معاشرتهای دوتاییشان باعث میشود نمونههایی خاص و بهیادماندنی از مادران در انتظار شوند.
کبری حسن زاده/ مرهم
احترام خواهر بزرگتری به نام اشرف سادات با بازی کبری حسن زاده دارد که ساکن تهران است و سالهاست با او قهر است و طبعاً بی خبر. یک روز اشرف سادات بدون اطلاع قبلی نزد احترام می آید. او در واقع به شمال آمده تا نوه اش مریم را که به شیشه معتاد است و از خانه فرار کرده، پیدا کند.
یک مادربزرگ پایه و باحال که همراه نوهاش سفری را بهدل خیابانهای شهر آغاز میکند. نوه او درگیر اعتیاد است و مادربزرگ باوجودیکه از حال و روزش خبر دارد اما بهش فشار نمیآورد و با همراهی تمام و کمال با نوهاش سعی میکند کنارش بماند و او را از منجلاب بیرون بکشد.
بازی کبری حسنزاده در نقش مادربزرگ عالی است. با آن جثه نحیف و زیر چادر مشکیاش، سرشار از احساس و عاطفه است و هیچ جوره در این مسیر کم نمیآورد. علیرضا داوودنژاد که در همه فیلمهایش مادران یا پیرزنهایی جذاب و جالب توجه خلق میکند، در «مرهم» یک نمونه استثنایی از پیرزنهای سینمای خودش را به نمایش میگذارد.
احترام السادات حبیبیان/ کلاس هنرپیشگی
یک فیلم خانوادگی دیگر از علیرضا داوودنژاد که مادرش احترام السادات حبیبیان و کبری حسنزاده در آن نقشآفرینی میکنند و دو پیرزن دوست داشتنی داستان هستند. احترامالسادات حبیبیان که در بسیاری از آثار پسرش بازی کرده، در «کلاس هنرپیشگی» یکی از بهترین شخصیتهای پرداخت شده توسط داوودنژاد و یکی از بهترینهای خودش را به معرض نمایش میگذارد.
داستان درباره خانوادهای است که گران شدن سکه و ارث و میراث، تبدیل به مهمترین دغدغه زندگی شان شدهاست و صمیمیت و احترام به یکدیگر را از خاطر بردهاند.
حمیده خیرآبادی/ اجاره نشین ها
«اجاره نشینها» داستان یکسری آدم است که بهخاطر حرص و طمع و آز و پول مدام در حال بحث و جدل هستند و در سر و کله هم میزنند. قصهای که قصه هر روز و هنوز است و در آن جهان پر از بدجنسی و نفرت، پر از حرص و بیمعرفتی، حمیده خیرآبادی مادر مباشر از معدود انسانهای خوب و مهربان است.
مادری که تحمل دعوای فرزندانش با یکدیگر و یا با همسایهها را ندارد و شبیه به تیپیک ویژه مادر ایرانی میخواهد همه را به صلح و صفا برسانند.
پروین دخت یزدانیان/ شرم
در فیلم «شرم» مجید قصهها میان فضای گرم و صمیمانه خانه و جو سرد و معذبکننده مدرسه گیر کرده و مادام احوالاتش میان این دو فضا دستخوش تغییر میشود. بیبی اصلیترین عامل گرمای خانه است. آغوش و پناه گرم و حمایت است و در ادامه حضور درخشان پروین دخت یزدانیان، در سریال «قصههای مجید» در فیلم «شرم» هم گرما و صمیمیتش را به هر تماشاگری منتقل میکند.
حضور او در «خواهران غریب» ساخته دیگر کیومرث پوراحمد هم به همین شکل است.
گوهر خیر اندیش/ نان و عشق و موتور 1000
گوهر خیراندیش در «نان و عشق و موتور ۱۰۰۰» نقش یک پیرزن متوهم را بازی میکند که لحظات بسیار بامزهای را در فیلم بهوجود میآورد. هم کاراکتر روی کاغذ خوب نوشته شده و هم گریم فانتزی او در فیلم روی این متوهم بودنش تاکید میورزد.
بیاغراق این نه تنها یکی از بامزهترین نقشآفرینیهای گوهر خیراندیش است که میتوان عنوان بهترین بازی سینمایی کارنامه خیراندیش را هم به آن اطلاق کرد که چندان توجهی به آن نشده. این نکته وقتی اهمیت پیدا میکند که بدانیم خیراندیش حدود بیست سال پیش در جوانی خود، نقش یک پیرزن ۷۰ ساله را بازی کرده است.
زهرا حاتمی/ در دنیای تو ساعت چند است؟
حضور زهرا حاتمی یا زری خوشکام در «در دنیای تو ساعت چند است» از چند جهت قابل بررسی است. اول اینکه بعد از مدتها دوباره تماشاگر شاهد حضور او روی پرده است و این در نوع خود و بعد از فاصله طولانی که با سینما گرفته بود، بسیار خوشایند است. از سوی دیگر، تفاوت عمده میان او و تصویر عمومی که از زنان پیر و سن و سال دار در سینمای ایران وجود دارد، جالب بهنظر میرسد. عموما پیرزنها فرتوت و سختی کشیده هستند و در ایام پیری بخش عمدهای از انرژیشان از دست رفته است.
اما حاتمی در «در دنیای تو ساعت چند است» دقیقا نقطه مقابل این تصویر کلیشهایست؛ یک زن سندار سرحال و سرزنده! نکته دیگر اینست که او مادر دختری است که پسری که دوستش داشته، بعد از مهاجرت دختر جز همین مادر، کسی را نداشته تا او را به یاد معشوقه قدییاش بندازد. پسر که حالا مرد بالغی شده با مادر معشوقهاش معاشرت میکند و روحیه بامزه مادر در مواجهه با او یکی از همین نشانههای سرزندگی و نگاه خاص این کاراکتر به زندگی و گذران ایام است.
ژاله علو/ مهمان مامان
حضور ژاله علو در «مهمان مامان» هرچند کم و فرعی است، اما در یاد میماند. حضور او در این فیلم با آن هیبت و صلابتی که دارد و بخش زیادیش از فیزیک و کاریزمای خود بازیگر میآید، بسیار پرعطوفت هم هست.
وقتی مامان در تهیه شام به مشکل برمیخورد و نمیداند چطور باید از خجالت مهمانها دربیاید، اولین کسی که به او کمک میکند و صلابت و استواریش باعث ایجاد روحیه و اعتماد بهنفس در مامان میشود تا سفره رنگینش را تدارک ببیند، همین ژاله علو است.
ثریا قاسمی/ خواستگاری
فیلم «خواستگاری» به مسئلهای میپردازد که سالها در جامعه ایرانی یک تابو بزرگ بود. یعنی ازدواج پیرمردها و پیرزنها در سن بالا. تا مدتها تصور جامعه این چنین بود که مردان و زنان سنبالا بعد از از دست دادن همسرانشان دیگر نباید تجدید فراش کنند و باید در تنهایی بمانند.
زمانی که مهدی فخیم زاده «خواستگاری» را ساخت کماکان شرایط به همین منوال بود و البته تمام تلاش فیلم این بود که این حق را برای پیرمردان و پیرزنان به رسمیت بشناسد.
مدل مهربان و صمیمی ثریا قاسمی در فیلم و کل کلهای مادرانه با پسرش که با شرمی جالب توامان میشود، یک کاراکتر جالب را نتیجه میدهد و وقتی خواست مادرانهاش را در اولویت قرار میدهد و بر پسر غلبه میکند و تصمیم به ازدواج میگیرد، جالبتر هم میشود.
پیرمردهای ماندگار سینمای ایران