نقد سریال محکوم، قسمت هفدهم | مادرانههای پرخطر

اختصاصی سلام سینما - زهرا منصوری: سریال «محکوم» داستانی درام–معمایی و جنایی است که با کندی خاصی پیش میرود، اما همین کندی به گونهای طراحی شده که هر قسمت دارای تنشها و گرههای داستانی مشخص باشد تا مخاطب برای دیدن قسمت بعدی ترغیب شود. یکی از نکات مهم این سریال، تمرکز بر کینهها و خصومتهای دیرینه است؛ کینههایی که نه تنها زندگی خود افراد را تحت تأثیر قرار میدهند، بلکه نسل بعدی را نیز گرفتار میکنند. در این میان، یک نفر قربانی میشود و دیگری به گونهای مفقود یا سرنوشتش نامشخص باقی میماند و همین پیچیدگیهاست که سریال را به یک درام جنایی تبدیل میکند.
در قسمت ۱۷ سریال «محکوم»، روایت داستان به ابعاد تازهای از پروندهها و روابط شخصیتها میرسد. مهیار که پیشتر به دلیل اتهام قتل تابان دستگیر شده بود و با وجود ناکافی بودن مدارک آزاد شده بود، به یکباره ربوده میشود و این اتفاق باعث میشود پرونده داستانی شکل تازهای پیدا کند. این تغییر ناگهانی در روند داستان، هم مخاطب را غافلگیر میکند و هم فضایی از اضطراب و عدم اطمینان ایجاد میکند که ویژگی مهم سریالهای جنایی است.
یکی از محورهای اصلی این قسمت، احساسات مادرانه و تصمیمات نسرین، مادر مهیار است. او با غلبه بر ترس و نگرانیهای شخصیاش تصمیم میگیرد شخصاً وارد ماجرای پیدا کردن پسرش شود. در این مسیر، حتی به سراغ خسرو، همسر سابق خود میرود و از او کمک میخواهد. این تعامل میان نسرین و خسرو، نشاندهنده پیچیدگی روابط انسانی و فشارهای روانی افراد در شرایط بحرانی است. نسرین و خسرو به دنبال فردی به نام فرهاد هستند، کسی که احتمالاً میتواند آنها را به مهیار برساند.

اما همانطور که در سریالهای معمایی معمول است، اتفاقات ناگهانی و پیچیده روند داستان را تغییر میدهند. ناگهان نسرین پیامی از سوی یک فرد ناشناس دریافت میکند که او را به شدت بر هم میریزد و اضطراب او را افزایش میدهد. تلاشهای مشترک نسرین و خسرو برای یافتن فرهاد، نشان میدهد که آنها تا چه اندازه تلاشهایشان با موانع متعدد و خطرناک همراه است. فرهاد که متوجه میشود تحت تعقیب قرار گرفته، به سرعت حلقه ارتباطی خود با آنها را قطع کرده و حتی به قتل میرساند.
در همین حال، بهرام به عنوان شخصیتی که مخاطب به او مظنون است، وارد داستان میشود و به سراغ نسرین میرود تا به او بگوید قصد کمک دارد. با این حال، نسرین هنوز اعتماد ندارد و باور نمیکند که بهرام صادق است. این بیاعتمادی، نمونهای از فضای پرتنش و مبهم داستانی است که ریشه در روابط انسانی، کینهها و تضادهای شخصیتی دارد و باعث میشود مخاطب همواره در شک و حدس بماند.

حضور مادر مهیار به عنوان نقطه عاطفی داستان، در کنار اقدامات سریع و گاه خطرناک فرهاد و بهرام، باعث شده قسمت، پویایی و کشش لازم برای ادامه سریال را حفظ کند. با این حال، برخی مخاطبان ممکن است کندی روایت اولیه سریال را همچنان احساس کنند و انتظار داشته باشند که روند داستان کمی سریعتر و پرحادثهتر پیش برود. با این حال، تمرکز بر روابط انسانی و واکنشهای واقعی شخصیتها، باعث میشود سریال از سطحینگری فراتر برود و به یک درام روانشناسانه–جنایی قابل تأمل تبدیل شود.
«محکوم» نشان میدهد که سریال چگونه میتواند معمای جنایی و درام خانوادگی را همزمان پیش ببرد، با تمرکز بر تلاش انسانها برای محافظت از عزیزانشان، تصمیمگیری در شرایط دشوار و مواجهه با ناشناختهها. این قسمت با ایجاد پیچیدگی روانی و موقعیتهای غیرمنتظره، مخاطب را ترغیب میکند تا قسمت بعدی را دنبال کند و انتظار ادامه داستان را داشته باشد.