در سلامسینما جستجو کنید
اختصاصی سلام سینما- ژانر عاشقانه یکی از ژانرهای محبوب سینمایی است. از اولین ژانرهایی که در تاریخ سینما بهوجود آمد و هرچند در مسیر تاریخ همواره از الگوهای مشخصی پیروی کرده است، اما هرگز تکراری نشده. چه فیلمهای عاشقانه چه کمدی رومانتیکها عموما از قواعد مشخص و همسانی پیروی میکنند اما این قواعد دستوری چنان قوی هستند که هرگز به کلیشه تعبیر نمیشوند.
در سینمای ایران هم فیلمهای عاشقانه عموما تابع قوانین و الگوهای ثابت بودهاند. اما در سالهای اخیر با توجه به باز شدن فضای فرهنگی، داستانها متنوعتر و پر چالشتر شدهاند و بازسازی یکسری از لحظات عاشقانه و دونفره، واقعیتر و ملموستر از هر وقت دیگری در سینمای بعد از انقلاب. عاشقانههای سینمای ایران عموما غمانگیز هستند و داستان عشقی پرآشوب را روایت میکنند.
ویدیوی غمگین ترین فیلم های عاشقانه ایرانی در کانال یوتیوب سلام سینما
در این یادداشت نگاهی انداختهایم به غمگینترین فیلمهای عاشقانه سینمای ایران که خاطر هر تماشاگری را به درد آورده است و یک اشک و بغض مهمانشان کرده.
سال ساخت: ۱۳۵۱
کارگردان: فریدون گله
خلاصه داستان:
عباس معروف به «عباسآقا چاخان» یک شاگرد راننده بیکس و کار است که لکنت زبان دارد و دائماً چاخان به هم می بافد. یک شب به طور اتفاقی با بنفشه آشنا می شود که در جست و جوی رؤیاهایش سر از محله ای بدنام درآورده، اما همچنان در صدد این است که خودش را از آنجا خلاص کند و یک چاردیواری داشته باشد. عباس به بنفشه قول می دهد که کمکاش کند و بنفشه که گول حرف های عباس را خورده، تصور می کند با یک آدم پولدار و با اصل و نصب آشنا شده. بعد از اینکه بنفشه می فهمد عباس به خاطر بدهی ناچیزی به زندان افتاده، با قرض گرفتن از باج خوری به نام محمد، معروف به «ممد دشنه»، عباس را آزاد می کند. در زندان، عباس با فردی همسلول می شود که ادعا می کند به دلیل خیانت شریکاش به زندان افتاده، قرار می شود که عباس پس از آزادی برود سراغ برادر او و ازش بخواهد که سهم طلب برادر را از شریک نامردش بگیرد. عباس این کار را می کند اما برادر دوستاش روش زندگی خود را تغییر داده و با زن و بچههایش خوش است. عباس پس از درگیری با ممد دشنه و برای تأمین نظر بنفشه به قصد پس گرفتن پول همبند سابق عازم جنوب می شود.
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
فيلمهای گله در گذر زمان نه تنها كهنه نشدهاند كه هر چه ميگذرد بيشتر به حرف دل يك ملت و يك گروه و يك نسل بدل ميشوند. «كافر» را بازي سعيد راد و در دل سينماي فارسي با جملهاي از فردريش نيچه آغاز كرد؛ همان همنشيني لات منشي و فرهيختگي. واقعي و نه از جنس خوشايند زمانه. با «كافر» راه نفوذ را پيدا كرد و فيلم بعدي را در دل همان سنت «فيلمفارسي» و اينبار با كيفيتي بالاتر در همه سطوح كارگرداني كرد. قصه يك مرد لاف زن بيمسئوليت كه پشت هم چاخان ميبافد و سهمش از دنيا لكنت زباني است كه بامزهترش ميكند. قصه مردي كه تاوان دلبستگي بيجايش را پس ميدهد و به خاطر دختر تا ته خط ميرود. تا ته آدمكشي؛ «دشنه» با فيلمبرداري مثل هميشه درجه يك استاد نعمت حقيقي، موسيقي جاودان واروژان بزرگ، ترانه بيادماندني داريوش و گروه بازيگري دوستداشتنياش و سكانس عالي لميدن عباس چاخان زخمي در واگن قطار از ديده شدهترين محصولات سينماي فارسي در ميان نسلهاي بعدي است. (پویان عسگری- خبر آنلاین)
سال ساخت: ۱۳۵۶
کارگردان: پرویز صیاد
خلاصه داستان:
پروانه، که خواننده و ستاره ی مشهور سینما است، پس از یک ازدواج ناموفق با مردی به نام کاوه، که دارای همسر و فرزند است، رابطه ی صمیمانه برقرار می کند. جوان محصلی به نام بابک، که به سرطان خون مبتلا است، شیفته ی پروانه است و با نامه پرانی و تمایل برای ملاقات با پروانه علاقه ی خود را به او نشان می دهد. آن دو با هم آشنا می شوند و مدتی را با هم می گذرانند. وقتی پروانه از طریق مادر بابک از بیماری بابک با خبر می شود تصمیم می گیرد او را برای معالجه به خارج ببرد. در لحظه ای که آن دو سوار هواپیما شده اند بابک، در حالی که سر روی شانه ی پروانه گذاشته، جان می دهد.
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
در امتداد شب ترکيبی بهروز از فرمولهای موفقی بود که امتحانش را در سينمای ايران پس داده بود. استفاده از محبوبترين خواننده زمان (با اجرای چند ترانه) در کنار بازيگر خوشسيمای جوانی که يکیدو سال پيش از آن با سريال دايیجان ناپلئون به شهرت و محبوبيت رسيده بود (و همزمان با نمايش اين فيلم برای دومين بار در حال پخش بود)، داستانی سانتيمانتال با تصويرهای خوش آبورنگ به همراه مقداری انتقاد رقيق اجتماعی/ فرهنگی و متلک به ازمابهتران و فساد اخلاقی بالايیها. فيلم اشارههای دوری به زندگی خصوصی گوگوش هم دارد؛ پروانه - خواننده اين فيلم - هم از همسرش جدا شده و فرزندی از او دارد که با شوهرش زندگی میکند. اين قضيه هم با توجه به کنجکاوی هميشگی نسبت به زندگی خصوصی ستارهها، يکی ديگر از جذابيتهای فرعی فيلم بود. در امتداد شب، هم رؤياپردازی دوره گنج قارون را دارد و هم تلخی سينمای اجتماعی پس از قيصر را. مثل آثار رؤياپرداز دهه 40 به نوعی پيام آشتی طبقاتی میدهد و دو شخصيت از دو جايگاه اجتماعی متفاوت و دور از هم را پيوند میدهد و مثل سينمای موج نو، با تلخی و مرگ قهرمانش به پايان میرسد. (هوشنگ گلمکانی)
سال ساخت: ۱۳۵۶
کارگردان: علی حاتمی
خلاصه داستان:
سوته دلان داستان دوبرادر را روایت می کند که یکی دارای معلولیت ذهنی است و برادر بزرگتر برای رهایی از بار مسئولیت های برادر کوچکتر او را با دختربدکاره اشنا می کند ولی برادر کوچکتر عاشق او می شود و در این راه با مشکلاتی روبرو می شود که ...
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
تراژیکترین و عاشقانهترین مرگ در سینمای علی حاتمی و یکی از تراژیکترین و عاشقانهترین مرگهای تاریخ سینمای ایران که باز هم بهروز وثوقی نقشش را بازی میکند. او که نقش یک عقبمانده را در این فیلم بازی میکند، عاشق یک زن فاحشه میشود درحالیکه از کار او خبر ندارد. این عشق روزبهروز در جانش عمیقتر میشود و او را عاشقپیشهتر میکند. و درست در آستانه عروسیشان، وقتی در مغازه برادرش جمشید مشایخی حضور دارد و برای لحظهای برق میرود، متوجه این حقیقت میشود و وقتی برق میآید در واکنش به اینکه فهمیده معشوقهاش فاحشه است دچار احوالات غریبی میشود و چیزی شبیه به جنون وجودش را فرا میگیرد. (مدیسا مهراب پور)
سال ساخت: ۱۳۷۹
کارگردان: ایرج قادری
خلاصه داستان:
سام و عبد و امید با هم رفقای صمیمی هستند. با گذشت زمان سام به نرگس، خواهر عبد علاقه مند می شود. عبد که قهرمان ورزشی می شود از سام چاقویی را به عنوان هدیه دریافت می کند و وقتی با چاقو ژست می گیرد سام از او عکس می گیرد. بعد از مدتی مشخص می شود که امید هم به نرگس علاقه مند شده، به همین دلیل برای انتقام از سام ماجرای علاقه مندی او را به نرگس، برای عبد تعریف می کند. عبد عصبانی به دیدار سام می رود. و آن جا به جای سام، خود را با چاقو مجروح می کند که منجر به فوت او می شود. سام در این میان قاتل شناخته می شود و حکم اعدام او صادر می شود. اما روز عروسی امید و نرگس، با دیدن عکس عبد، واقعیت مشخص شده و پدر نرگس روز اعدام سام، او را می بخشد.
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
«سام و نرگس» یک ملودرام عاشقانه از سیاهبختی عشق دو جوان، دقیقاً فرصتی بود تا گلزار به قهرمان عاشقپیشهای که میتواند دل مخاطب را برباید تبدیل شود. مسیر گلزار بعد از «سام و نرگس» قابل پیشبینی و ساده بود. او به چهره اول ملودرامهای عاشقانه تبدیل شد. (ساناز رمضانی- نماوا)
سال ساخت: ۱۳۸۰
کارگردان: فریدون جیرانی
خلاصه داستان:
مهین مشرقی استاد دانشگاه، بعد از 26 سال زندگی مشترک از همسر خود جدا می شود. ستاره دختر او که با مادر زندگی می کند و پدر را فردی متعصب می داند، عاشق مانی همکلاس خود می شود، اما مانی اظهار می کند که استاد خود مهین مشرقی را دوست دارد...
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
شام آخر از آن دست فیلم هایی است که نشان میدهد عشق اگرچه سوءتفاهم میسازد، اما ارزشش از هر کس و هر موقعیت دیگری بیشتر خواهد بود. عشق در این فیلم در حکم یک منجی است که ثابت می کند تنها عشق، این جسارت را به آدم میدهد که آدمی برگردد به خودش؛ خودش را انتخاب کند و برای خودش زندگی کند. در سکانسی که میهن در کمیته انضباطی دانشگاه به خاطر مانی مورد بازپرسی واقع می شود و مسئول کمیته از او می خواهد آنچه که میان خودش و مانی رخ داده را شرح دهد، میهن بر روی کاغذ می نویسد: «من عاشق شدم، عشق زمینی، عشق آدمیزاد به آدمیزاد.» و پای برگه را امضا می کند و از اتاق خارج می شود.
در طول سالیانی که سینماگران ایرانی بسیار زیادی برای دفاع از حقوق زنان فیلم ساختند و یا اصرار به برابری حقوق میان زن و مرد داشتند،فیلم های جیرانی،در شریف ترین و بی ادعا ترین حالت ممکن،مشکلات زنانی را بیان می کند که تصمیم می گیرند برای خودشان کاری کنند. شام آخر هم نمایانگر مشکلات یک زن مطلقه و ایستادگی او پای خواسته هایش است. (ایمنا)
سال ساخت: ۱۳۸۲
کارگردان: عزیز الله حمیدنژاد
خلاصه داستان:
سربازی برای پاک سازی منطقهای که توسط نیروهای کومله مین گذاری شده، به یک روستای مرزی درکردستان اعزام میشود. به دلیل موفقیتی که دراین مأموریت پیدا میکند نیروهای کومله دختری به نام روناک (گلشیفته فراهانی) را مأمور میکنند تا او را بکشد. یک بوران ناگهانی در کوهستان موجب میشود که این سرباز در موقعیتی قرار گیرد که جان این دختر روستایی که در بوران گم شده است را نجات دهد و این دو برای نجات خود و فرار از سرما به غاری پناه میبرند و ...
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
«اشک سرما» با نامهربانی زیادی مواجه شده و خیلی کمتر از آنچه که باید مورد توجه قرار رفته است. چه خود فیلم که داستان تازهای را در بستر سینمای دفاع مقدس تعریف میکند و چه بازی دو نقش اصلی یعنی پارسا پیروزفر و گلشیفته فراهانی، دیده نشدهاند و از دست رفتهاند. این نادیده گرفتن دلایل زیادی دارد که مهمترین آنها لحن سرد و خشک و نگاه خویشتندار فیلم است که از برونریزی عواطف جلوگیری میکند.
نسبت عاطفی بین دو شخصیت هم بدون برجسته کردن احساسات و به مرور زمان و در مسیر داستان شکل میگیرد. خصوصا که از یک حس تنفر به عاشقی میرسد اما در این مسیر هیچگونه بروز مستقیم عاطفی به چشم نمیخورد و قهرمانها بنا به محدودیت فیزیکی که دچارشان میشوند به هم نزدیک میشوند، اما عشقی بین ایندو آنطور که سراغ داریم شکل نمیگیرد چراکه دو دستهای که نامشان پشت سر این دو جوان قد علم کرده است، اجازه و مهلت بروز عاشقانگی را نمیدهد.
کارگردان: رضا درمیشیان
خلاصه داستان:
«عصبانی نیستم» داستان «نوید» با نقش آفرینی نوید محمدزاده، دانشجوی ستارهدار و اخراجی است که برای فراهم آوردن حداقل شرایط زندگی در رویارویی با بیاخلاقیهای جامعه با خود تمرین میکند تا «عصبانی» نباشد و در تلاش است تا دختر مورد علاقهاش «ستاره» با بازی باران کوثری را از دست ندهد.
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
«عصبانی نیستم» نهتنها یکی از بهترین فیلم درمیشیان که یکی از بهترین عاشقانههای این سالهای سینمای ایران هم هست. داستان عشق دختر و پسری که متأثر از وقایع سیاسی دارد نفسهای آخرش را میکشد و تلاشهای بیامان پسر رنجور، افسرده حال و جنونزدهای که دارد همه تلاشش را میکند تا روزگار، ستاره، تنها داراییاش را، از او نگیرد. عاشقانه میان نوید و ستاره همانقدر که شبیه به عشقهای اساطیری ست، واقعی هم هست. اگر همسال زوج فیلم باشید و عشق را در بستر سالهای اخیر تجربه کرده باشید این واقعی بودن را خوب میفهمید. برخلاف اغراقهای جاری در فیلم، آنچه میان نوید و ستاره اتفاق میافتد محسوس و قابللمس است. بازهم انگار که از تجربیات شخصی کارگردان برآمده باشد. (مدیسا مهراب پور- نماوا)
کارگردان: جمشید محمودی
خلاصه داستان:
عبدالسلام که یک مهاجر افغان است، به همراه دخترش مرونا در یک کارگاه مشغول کار و زندگی است. عشقی در راه است عشق صابر به مرونا، عشقی که فرجامش را هیچ کس نمی داند، نه صابر، نه مرونا و نه حتی عبدالسلام ...
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
چقدر قابل احترام است عشق هایی که از ابتدا تا انتهایش, که انتهایی ندارند ؛ گردی از گناه بر پیکر اهورائی و مقدسشان نمی نشیند.وقتی صابر قرار است گلی را بر کف دست مرونا نقاشی کند, ناخودآگاه قصد گرفتن دست معشوق را در آن خلوتگه دور از اغیار دارد, که مرونا با شرمی شرقی دست خود را پس می کشد و با دست دیگر فرصت طرح زدن صابر بر وجود خود را فراهم می سازد.دختر شرقی نمی تواند به شیدای خود بگوید "دوستت دارم" و در برابر اصرار صابر با لکنت زبان و با آن لهجه ی شیرین افغانی می سراید:دوس دوس ....دوست داری بابایم مرا بکشد ...دیر به خانه بروم...... خون گرم عشق در میان رگهای فسرده ی زمینی که در حصار آهن پاره ها و حلبی آبادها محصور مانده؛ همچون چشمه ای زلال در شوره زار جاری است و دو گل وحشی معطر نوید زندگی می دهند؛ در این نکبت آباد.چه خوب که هنوزمی توان با سینما و در آن تاریکی بغض کرد, برای تنهایی و تنگدستی یک پدر وقتی فریاد می زند او عاشق چیه دختر من شده...عاشق بیچارگی و بی کسی اش شده... (فرهاد ترابی)
سال ساخت: ۱۳۹۴
کارگردان: حمید نعمت الله
خلاصه داستان:
مینا بعد از جدایی از همسرش به دنبال شغل و محل اسکانی می گردد. در این مسیر با کامران مدیر رستورانی که در آن کار می کند آشنا می شود. کامران سرپناهی به او می دهد. مینا تحت تاثیر حمایت ها و محبت های کامران به او دل می بازد ، کامران نیز به مینا مشتاق و علاقمند است. روزها از پس هم می گذرد و عشق مینا به کامران کاسته نمی شود و اوج می گیرد.اما کامران دیگر قصد ادامه ندارد..
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
"رگ خواب" دوست داشتنيست نه از آن جهت كه لباس سرخ زن را با بوى باقالى پلو مى فهم ، نه.... قصه روايتى ست از سادگى زنانى كه هنوز شبيه مادرم، همه ى لبخندها را از سر انسانيت مى دانند، و دست گرم فشردن ها را از دل رحمى.دنيا به مثابه ى مرد فيلم هجومى ست از انگشت هاى اشاره سمتت كه سپر مى خواهد و سايه بان در برابرش خنده دار است.
من اما، براى زن فيلمى كه مردى تصويرش كرده، بغض نمى كنم، آهاى خبردار را كه مردى خوانده توى ماشينى كه مردى مى راندش پخش مى كنم و لبخند مى زنم به همه ى آن هايى كه فكر مى كنند يك "رگ خواب " براى خوابيدن زمستانى كافيست. خرس هاى قطبى هم بهار بيدار مى شوند. (هدی مقدسی)
کارگردان: پرویز شهبازی
خلاصه داستان:
داستان دختر و پسری است که در تهران گردیهای خود با مردی برخورد میکنند که مشکلی دارد. آنها سعی میکنند راه حلی برای این مشکل پیدا کنند و...
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
پایان فیلم شهبازی همیشه برای مخاطبانش حیرت برانگیز است در مالاریا هم همین گونه است و شباهتش به سکانس پایانی نفس عمیق برای علاقه مندان به سینمای شهبازی یک حس نوستالژیک را به همراه دارد، اما پایان نفس عمیق با نوع روایت موضوع منطبق بود اما در پایان بندی مالاریا رها شدگی احساس می شود فیلمساز هنوز به چرایی های فیلمش پاسخ نداده که تصمیم می گیرد در نقطه یی مهم فیلمش را با پایان باز تمام کند. (افشین علیار)
کارگردان: نرگس آبیار
خلاصه داستان:
این فیلم براساس داستان واقعی عبدالحمید ریگی و همسرش فائزه منصوری است. «شبی که ماه کامل شد» روایت دختر جوانی از مناطق جنوب شهر تهران است که درگیر عشق جوانی شهرستانی میشود و این در حالیست که دختر به دلایلی مجبور به مهاجرت از ایران است. در این مسیر، برادرش با او همراه میشود اما در میانه راه، اتفاقاتی برای آنها رقم میخورد.
منتقدان درباره فیلم چه گفتهاند؟
زوج جوان ماه عسلی جادویی را در منطقه بلوچستان که هم مرز با کشور پاکستان است ، پشت سر می گذارند و با تعدادی از بستگان صحرانشین عبدالحمید نیز ملاقات می کنند. این زوج غرق در عشق و شادی هستند و انگار لذت آنها از زندگی جدیدشان هرگز پایانی نخواهد داشت. اما وقتی که آنها برای اقامت به خانه ی مادر عجیب و غریب داماد یعنی «غمناز»(با نقش آفرینی درخشان فرشته صدرعرفایی) ، فائزه کمی احساس خطر می کند. در همین زمان پلیس به درون خانه می ریزد و در حالی که یک از برادران عبدالحمید را دستگیر کرده ، مقدار زیادی اسلحه و پول در حیاط آن خانه کشف می کند.
در سکانسی یکی از کاراکترهای فیلم که کمتر او را دیدیم (بانیپال شومون) ، تلاش می کند تا شاکردوست را از تله ای که در آن گیر افتاده نجات دهد اما شاکردوست حاضر نمی شود تا بدون فرزندانش آنجا را ترک کند. با اینکه سکانس پایانی فیلم بسیار تیره و تاریک است اما صحنه پردازی بسیار زیبا و رنگارنگ است. دیالوگ های این فیلم نیز به زبان فارسی و بلوچی است. (دبورا یانگ- وحید فیض خواه)
خبرهای مرتبط
مرگهای تراژیک سینمای ایران- قسمت اول: سالهای دور
مرگهای تراژیک سینمای ایران- قسمت دوم: سالهای نزدیک
ویدیوی بهترین فیلمهای عاشقانه سینمای ایران در سال ۱۳۹۸ در کانال یوتیوب سلام سینما
ویدیوی بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی در سال 97 در کانال یوتیوب سلام سینما