در سلامسینما جستجو کنید
اختصاصی سلام سینما - «جیران» سریالی است که بهصورت هفتگی (جمعهها)، در شبکه نمایش خانگی پخش میشود.
سریال «جیران» به سراغ تاریخ رفته است؛ اما نه تاریخی مستند و دقیق. این مجموعه خط اصلی تاریخ و رویدادهای گذشته را گرفته است و آن را با چاشنی رویا و خیال ترکیب کرده؛ آنهم به فراخور زمان و بابطبع مخاطب زمانه. همین است که برخی شخصیتهای سریال جیران واقعی هستند و برخی تنها برای مطبوع کردن داستان، پیچوخم دادن به روند آن و پیشبرد ماجرا به سریال اضافه شدهاند.
در این یادداشت به سراغ بررسی داستان و شخصیتهای سریال «جیران» رفتهایم، به سبک و سیاق کتابهای تاریخ مدرسه. اگر به دنبال روایت صوتی و تصویری این یادداشت بودید، میتوانید آن را در کانال یوتیوب سلام سینما پیدا کنید.
سریال «جیران» بر اساس اتفاقات دوران ناصرالدینشاه ساخته شده است. سریال از جایی شروع میشود که امیرکبیر را به قتل رساندهاند.
تمرکز اصلی این مجموعه روی داستان عاشقانهای است که برای ناصرالدینشاه اتفاق میافتد. زمانی که سلطان صاحبقران برای اولینبار احساس میکند عاشق شده است؛ عاشق روستازادهای به نام خدیجه تجریشی.
حسن فتحی کارگردان «جیران» با همکاری احسان جوانمرد نویسنده سریال، این عاشقانه واقعی را با خرده داستانهای فرعی دیگری ترکیب کردهاند و سریال «جیران» متولد شده است.
اگر حرمسرای فتحعلیشاه زنانش بیشتر اهل هنر بودند، حرمسرای ناصری رنگ و بوی سیاست دارد و زنانش نقش مهمی در مسائل سیاسی داشتند.
یکی از داستانهایی که به عاشقانه واقعی خدیجه تجریشی و ناصرالدینشاه اضافه شده است، قصه عشق سیاوش و خدیجه به یکدیگر است؛ داستانی که واقعیت تاریخی ندارد و برای افزودن جذابیت به سریال اضافه شده است؛ بنابراین میتوان گفت سریال «جیران» واقعی است اما با چاشنیهای خیال و خلاقیت.
*****
ملکجهان قوانلو قاجار یا همان مهدعلیا، مادر ناصرالدینشاه بود؛ همسر محمدشاه، زنی مقتدر، بیپروا، قدرتطلب و زیرک. او هنگامی که محمدشاه فوت کرد، اولین حکم حکومتی خود را صادر کرد. در این زمان ناصرالدینشاه ۱۶ سال داشت و در تبریز بود. شاید اگر تلاش و زیرکی مهدعلیا نبود اوضاع تاریخ جور دیگری رقم میخورد.
ملکجهان حکم انتقال ناصرالدین میرزا از تبریز به تهران را صادر کرد و به مدت ۴۰ روز بر اوضاع مملکت نظارت کرد تا ولیعهدی ناصرالدین میرزا تثبیت شود.
هرچند نقش او در سقوط و قتل میرزا تقیخان امیرکبیر لکه ننگی بود که پاک شدنی نیست اما بههرحال نمیتوان نقش او را در اداره دربار و حرمسرا نادیده گرفت.
رابطه مهدعلیا با همسرش اما خالی از هیجان و سرشار از تنش زناشویی بود، اصلا هرکدام زندگی خود را داشتند. همین رابطه را بعدها با جیران، سوگلی ناصرالدینشاه، داشت.
اداره حرمسرا بر عهده ملکجهان بود و همه از او فرمانبردار بودند، اما خدیجه تجریشی مانند خود مهدعلیا بیزار بود از امرونهی و قوانین دستوپاگیر. همین، رابطه این دو را سرشار از کشمکش کرد.
شایعاتی با اسم ملکجهان گرهخورده است؛ شایعاتی همچون ارتباط با دیگر مردان و محارم خود. این حرفها تا جایی بود که گفته میشد فرزندان او از محمدشاه نیستند.
عباس امانت در کتاب «قبله عالم» از زبان مشیرالدوله مینویسد:
«ناصرالدینشاه حرامزاده است. یک صفت از شاه مرحوم ندارد... . این پسر محمدشاه نیست. نمیدانم (ملکجهان) از کدام قراول در اندرون یا از کدام شاگرد بزاز یا کلهپز این را عملآورده است.»
ملکجهان، آخرین مهدعلیا ایران بود و احتمالا بانفوذترین و قدرتمندترین زن قاجار. او در نهایت بر اثر کهولت سن درگذشت و از قضا کنار محمدشاه در حرم حضرت معصومه دفن شد.
مریلا زارعی نقش مهدعلیا را بازی میکند.
*****
ناصرالدین میرزا در زمان رسیدن به تخت پادشاهی ۱۶ سال داشت. در نوجوانی زیرک، اندکی خجالتی و امیدوار بود، بهمرورزمان خودپسند و عشرتطلب شد اما همچنان امیدوار بود که کشور را با اصلاح اداری، نهادسازی و نوینسازی نیرومندتر کند. بعد از مدتی از اصلاح ناامید شد و زندگیاش را وقف شکار و پولپرستی و زنبارگی کرد. او بعد از مرگ پدرش از تبریز به سمت تهران حرکت کرد و به سلطنت رسید.
در آغاز رابطه خوبی با امیرکبیر داشت و همین رابطه موجب خشم و حسادت ملکجهان شد. شاه همزمان با تاجگذاری خود لقب اتابک اعظم را به امیرکبیر بخشید و او را به صدراعظمی رساند؛ دومین مقام مملکت و در اصل این امیرکبیر بود که کشور را اداره میکرد.
ماجرای عشق میان ناصرالدینشاه و جیران را برخی اینگونه روایت میکنند: شاه یک روز همراه با خدموحشم به شکار رفته بود. آنجا دختری را میبیند که بالای درخت است. فیالفور عاشق شده و از او درخواست ازدواج میکند که خدیجه اینگونه به او پاسخ میدهد: من فقط زن شاه میشوم. بعدازاین اتفاق ناصرالدینشاه به همراهانش دستور میدهد تا آن دختر را به کاخ شاه ببرند.
در نهایت او را صیغه میکند و میشود: سوگلی شاه و لقب فروغالسلطنه دربار را میگیرد. قبله عالم او را با نام جیران صدا میکند، چراکه چشمهای او شبیه به چشم آهو بوده است. علاقه شاه به جیران مایه حسادت سایر زنان دربار و البته بیش از هر چیز موجب تنش با ملکجهان میشود. تنشهایی که در سریال هم به تصویر کشیده شده است. البته در این میان طلسم ماه و خورشید و حضور کاراکتر ننه آشوب محصول ذهن خلاق احسان جوانمرد است و واقعیت تاریخی ندارد.
بهرام رادان، تا این لحظه آخرین ناصرالدینشاه ایران است.
*****
خدیجه تجریشی اولین معشوقه شاه بود. تا پیشازاین، ناصرالدینشاه چهار زن عقدی داشت که هرکدام از اصلونسب قاجاری برخوردار بودند. زنانی که توسط مادرش مهدعلیا برای او انتخاب میشدند.
خدیجه اولین زنی بود که ناصرالدینشاه با میل خود او را انتخاب کرد.
جیران دختر روستایی باهوش و زیبایی بود که شاه او را بر همه زنان حرم برتری داد. عاشق شکار بود و سوارکاری و در بیان صریحاللهجه. بعد از ورود به حرمسرا و کاخ شاه با آداب آنجا آشنا شد و تلاش کرد تا به اتکای محبت شاه جانشینی را از آن پسر خود کند.
برخی میگویند شاه در شکارگاه او را دید. برخی دیگر عقیده دارند که جیران برای یادگیری رقص و آواز شاهی به دربار آمد و اولینبار ظاهرا، اندکی پس از هلاکت امیرکبیر، در جمع ملازمان مهدعلیا نظر شاه را به خود ربود.
اولین فرزند جیران بعد از مدتی فوت کرد.
فرزند دوم او، امیر قاسم، اما به ولیعهدی رسید؛ آنهم زمانی که حدودا شش سال داشت. ناصرالدینشاه لقب امیرنظام را به پسر جیران داد. لقب و منصبی که بعد از قتل امیرکبیر منسوخ شده بود. شاه امیر قاسم را میپرستید و گفته بود:
«قاسم خان به ۱۷ سالگی برسد به نفع او از تاجوتخت کنارهگیری میکند.»
عمر این خوشیها کوتاه بود. امیر قاسم خان تنها دوهفته بعد از ولیعهدی فوت کرد. سرنوشت غمانگیز جیران به همینجا ختم نمیشود چراکه سایر فرزندان او نیز در کودکی فوت کردند. خود جیران هم بعد از چند سال براثر یک بیماری طولانی درگذشت.
از جیران عکسی در دسترس نیست جز نقاشی که ناصرالدینشاه کشیده است و به احتمال زیاد همان سوگلی معروف شاه است.
ناصرالدینشاه هنگامی که در آستانه برگزاری پنجاهمین سال سلطنتش بود به دست میرزا رضای کرمانی به قتل رسید. این واقعه در حرم حضرت عبدالعظیم اتفاق افتاد. جایی که مقبره جیران هم آنجا بود. شاه بعد از زخمی شدن تا آستانه این مقبره رفت و در آستانه قبر اولین معشوقه خود جان به جانآفرین تسلیم کرد.
پریناز ایزدیار کاراکتر خدیجه تجریشی را در سریال «جیران» بازی میکند.
*****
سیاوش با بازی امیرحسین فتحی شخصیتی تاریخی نیست و واقعیت ندارد. تاریخ از عشق بین جیران با مرد دیگری سخن نگفته است.
میتوان گفت سیاوش شخصیتی خیالی است که حسن فتحی و احسان جوانمرد آن را به سریال اضافه کردهاند تا رنگ و لعاب بگیرد؛ بنابراین اقدامات و کارهای او نیز ردی در تاریخ ندارد.
اما افزودن این شخصیت به سریال همانا و دعوا بر سر مالکیت فکری آن همانا. سریال «آهوی من مارال» بعد از پخش سریال «جیران» مدعی شد که ایده مجموعه «جیران» از «آهوی من مارال» دزدیده شده است. ادعایی که موجب توقف پخش سریال «جیران» شد.
*****
گلین خانم با بازی سمیرا حسنپور، یکی از شخصیتهای واقعی سریال «جیران» است.
او در واقع اولین زن عقدی ناصرالدینشاه است که دارای اصلونسب قاجاری بود.
گلین خانم، دختر احمدعلی میرزا، نوزدهمین پسر فتحعلیشاه است. آنها قبل از به سلطنت رسیدن شاه ازدواج کردند.
آن سالها زناشویی در سنین پایین در میان اعیان رواج داشت؛ بنابراین گلین ۱۱ساله به عقد ناصرالدین میرزای ۱۴ساله درآمد. هفت شب و هفت روز مراسم عروسی آنها در بیرون کاخ نگارستان ادامه داشت.
گلین خانم مادر اولین ولیعهد ناصرالدینشاه یعنی سلطان محمود میرزا بود، ولیعهدی که در همان دوران کودکی فوت کرد.
*****
خجسته خانم جهانبانی یا تاجالدوله، دومین زن عقدی ناصرالدینشاه است؛ بهعبارتدیگر اولین زن عقدی ناصرالدینشاه پس از رسیدن به سلطنت.
او دختر سیفالله میرزا جهانبانی، نوه فتحعلیشاه قاجار، بود.
معینالدین میرزا پسر تاجالدوله بود که به ولیعهدی رسید و شد: دومین ولیعهد ناصرالدینشاه.
پس از اینکه به جان شاه سوءقصد شد و در آن زمان کسی ولیعهد نبود، شاه به پیشنهاد دیگران معینالدین میرزا را رسما ولیعهد خود کرد. این ولیعهد شاه هم در سن کودکی درگذشت.
از قضا خبر فتح هرات بهوسیله قوای ایران مقارن شد باخبر درگذشت معینالدین میرزا. در این زمان، شاه و نوری تلاش میکردند تا هرچه بیشتر فتح هرات را بزرگ جلوه دهند. این بود که مراسم جشنی بزرگ برپا شد و حتی مرگ ولیعهد هم آن را مختل نکرد.
رعنا آزادیور، نقش تاجالدوله حرمسرای سریال «جیران» را بازی میکند.
*****
الهام نامی نقش کاراکتر شکوه السلطنه را بازی میکند؛ یکی از شخصیتهای واقعی سریال «جیران»، از زنهای عقدی ناصرالدینشاه و مادر شاه بعدی ایران. او دختر فتحالله میرزای شعاعالسلطنه، سی و پنجمین پسر فتحعلیشاه، بود.
شکوهالسلطنه زمانی که ۱۲ سال داشت به عقد ناصرالدینشاه در آمد. شاه از او بیزار بود.
زمانی که پسرهای جیران فوت کردند، سلطان صاحبقران مجبور شد از میان سه پسر خود مسعود میرزا، کامران میرزا و مظفرالدین میرزا یکی را به ولیعهدی انتخاب کند.
قانون در آن زمان اینطور بود که ولیعهد شاه باید دارای نسب قاجاری باشد و فرزند همسران عقدی شاه، هرچند ناصرالدینشاه این قانون را زمان جیران زیر پا گذاشت اما گویا این بار دلودماغ این کار را نداشت.
مسعود میرزا چون از مادری غیر قاجاری بود، خط خورد. بااینکه کامران میرزا از منیرالسلطنه همسر قاجاری و عقدی ناصرالدینشاه بود اما از مظفرالدین میرزا کوچکتر بود.
بنابراین شاه مجبور شد مظفرالدین میرزا را ولیعهد خود کند و شکوهالسلطنه شد مادر شاه بعدی ایران؛ مظفرالدین شاه.
برخلاف سایر ولیعهدهای شاه شهید که در کودکی فوت شدند، مظفرالدین میرزای نحیف و بیمار به تخت سلطنت رسید.
*****
ستاره خانم یکی از زنان عقدی ناصرالدینشاه بود. او دختری از خانواده فرودست از اهالی تبریز بود.
ستاره خانم از شخصیتهای واقعی سریال جیران است. زمانی که امیر قاسم، پسر جیران، به دنیا آمد، ناصرالدینشاه میخواست او را بهعنوان ولیعهد خود معرفی کند اما در این مسیر با دو مشکل مواجه بود.
اولین مسئله این بود که باید ولیعهد نسب قاجاری و سلطنتی داشته باشد، اما جیران از رعیت بود؛ بنابراین به دستور شاه برای جیران شجرهنامهای فراهم کردند که تبار او را به پادشاهی ساسانی و از طریق آن به خسروان کیانی شاهنامه میرساند. در این راستا و بنا بر احتیاط چنگیزخان را هم در میان اجدادش جای دادند تا او را به حد کافی ترک و مغول و بنابراین از طایفه قاجار بهحساب آورند.
دومین مشکل این بود که ولیعهد باید از میان فرزندان زنان عقدی و دائمی شاه انتخاب میشد، اما جیران جزو گروه بزرگ زنان صیغهای شاه بود؛ بنابراین در اینجا شاه باید یکی از چهار زن عقدی خود را طلاق میداد که قرعه به نام ستاره خانم افتاد. او از اندرون اخراج شد و از صحنه بیرون رفت. از آن طرف رتبه جیران ارتقا یافت.
نهال دشتی بازیگر نقش ستاره خانم دربار ناصرالدینشاه است.
*****
عزتالدوله معروف به ملکزاده خواهر ناصرالدینشاه بود.
او به علت علاقه زیاد برادرش به امیرکبیر در سن ۱۲ سالگی به عقد صدراعظم ۶۰ساله رسید. این ازدواج در ابتدا مصلحتی بود، اما پس از مدتی بارقههای دلبستگی دوطرفه میان ملکزاده و امیرکبیر ایجاد شد.
ارتباط خوب بین امیرکبیر و ناصرالدینشاه مایه حسادت مهدعلیا بود. بهمرور زمان، برخی از شخصیتهای دیگر مانند میرزا آقاخان نوری و حاجی علی فراشباشی (حاجبالدوله) دور مادر شاه را گرفتند و بهقصد جان با امیرکبیر جنگیدند؛ بنابراین پس از مدتی امیرکبیر عزل، تبعید و در حمام فین کاشان به قتل رسید.
عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» مینویسد:
«حاجی علیخان ماموریت خود را در حمام فین به امیرکبیر ابلاغ کرد. امیرکبیر فرمان میدهد که مقدار زیادی تریاک را در جامی حل کنند، جام را سر کشیده و رگ دست خود را میزند. تا زمانی که حالی داشته است شرحی به دیوار حمام نسبت به شاه و دشمنانش مینویسد.»
بعد از مرگ امیرکبیر، مهدعلیا دخترش را به ازدواجهای سیاسی تشویق میکند؛ بنابراین ملکزاده بهاجبار تن به ازدواج با میرزا کاظم نظامالملک پسر نوری میدهد. اصلا عزتالدوله در سالهای بعد در محفلهای خواص به «اثاثیه صدارت» شهرت یافت که علتش چهار ازدواج اجباری او با نامزدان مقامات بالا بود.
غزل شاکری نقش ملکزاده، همسر امیرکبیر، را بازی میکند.
حاجی علیخان یا حاجبالدوله نیز یکی از شخصیتهای واقعی تاریخ در سریال است که رضا جهانی نقش آن را بازی میکند.
*****
بهنام شرفی در سریال «جیران» نقش میرزا کاظم نظامالملک را بازی میکند؛ پسر میرزا آقاخان نوری و همسر ملکزاده. شخصیتی واقعی که در تاریخ وجود داشته است.
میرزا کاظم به دلیل خوشخدمتی، نورچشمی سلطان صاحبقران بود.
اما بعد از چند سال، میرزا آقاخان نوری عزل و تبعید شد؛ بنابراین شاه ملکجهان را بهاجبار از میرزا کاظم جدا کرد و پسر را به همراه پدرش به تبعید فرستاد.
*****
میرزا آقاخان نوری دومین صدراعظم ناصرالدینشاه بود. او در واقع جای امیرکبیر را گرفت.
میرزا آقاخان در دوران محمدشاه مقام بلندپایهای داشت اما توسط حاجی میرزا آغاسی به کاشان تبعید شد. نوری بعد از سقوط او به تهران برگشت.
میرزا آقاخان درست مثل بسیاری از صاحبمنصبان، بیش از هر چیزی در صدد جلب رضایت شاه بود. او برخلاف امیرکبیر سیاست سنتی ایرانی را از سر گرفت، یعنی تلاش میکرد زنده باشد و در قدرت بماند.
نوری سال ۱۲۳۶ شمسی عزل شد، همه اموال خود را از دست داد و به حاشیه کویر لوت تبعید شد.
زمانی که جیران وارد حرمسرا شد و سوگلی شاه بود و اوضاع بر وفق مرادش، میرزا آقاخان نوری که تا آن لحظه با مهدعلیا همراه بود، سعی کرد به جیران نزدیک شود.
در ماجرای ولیعهدی امیر قاسم، پسر جیران، میرزا آقاخان نقش مهمی در هموار کردن مسیر جیران داشت.
امیر جعفری، میرزا آقاخان نوری سریال «جیران» است.
*****
خدیجه چهریقی یکی از همسران محمدشاه بود. او دختری کرد، فرزند خان نقشبندی از سنیهای ناحیه چهریق در مرز عثمانی بود که بهجای خواهر متوفایش به حرمسرا آمد و موردعلاقه شاه قرار گرفت.
عباس میرزای سوم ملقب به ملک آرا، برادر ناتنی ناصرالدینشاه، حاصل این ازدواج بود.
هرچقدر رابطه محمدشاه با مهدعلیا سرد بود، خدیجه چهریقی را دوست داشت. همین دوست داشتن و توجه باعث شد عدهای به سلطنت ناصرالدینشاه معترض باشند و عباس میرزا را لایق شاهی بدانند.
هنگامی که ناصرالدینشاه به تخت نشست اگر امیرکبیر و سفرای خارجی دخالت نکرده بودند، عباس میرزا در سن ۹ سالگی کور شده بود.
این ترس و نفرت از عباس میرزا سرانجام موجب شد تا او به قلمرو عثمانی در عراق تبعید شود. چراکه در هر سوءقصدی به جان شاه، انگشت اتهام به سمت عباس میرزا بود.
کتانه افشارینژاد نقش شخصیت تاریخی خدیجه چهریقی را بازی میکند و راستین عزیزپور نقش عباس میرزا، پسر او را ایفا کرده است.
*****
انیسالدوله یکی بانفوذترین زنان شاه بود که زیبایی چندانی نداشت. او در روستای امامه به دنیا آمد و تبارش به گرجیهایی میرسید که در دوران صفویه کوچ کرده بودند؛ مهاجرتی از گرجستان به مازندران. نام اصلی او نیز فاطمه است؛ دختر نورمحمد گرجی.
دو روایت درباره ورود او به درباره وجود دارد. در نگاهی نوشتهاند که او برای خدمت به جیران به دربار آمد. تا زمان مرگ جیران در خدمت او بود و بعد از مرگ به وصیت جیران همه اموالش به فاطمه رسید. این زن، اندک زمانی بعد از مرگ جیران جای او را گرفت و سوگلی شاه شد.
روایت دیگری میگوید شاه هنگامی که به سلطانیه رفت، او را دید، از ادبدانی او خوشش آمد و فاطمه را صیغه کرد و به دربار آورد. مدتی بعد به او لقب انیسالدوله را داد. میتوان انیسالدوله را مهدعلیای ثانی دربار ناصری دانست، زنی باسواد، مقتدر و باکفایت.
زمانی که سید محمدحسن شیرازی (میرزای شیرازی) قلیان کشیدن را حرام دانست، این انیسالدوله بود که در دربار قلیانهای سلطنتی را شکست و مقابل ناصرالدینشاه ایستاد.
حال سوال اینجا است، آیا سارای گرجی همان انیسالدوله مقتدر است؟ معلوم نیست، چرا که تا الان از انیسالدوله بودن تنها تبار گرجیاش را به ارث برده است و گویا قرار نیست این شخصیت همان انیسالدوله معروف دربار باشد.
فاطمه مسعودیفر بازیگر نقش سارای گرجی در سریال «جیران» است.
*****
عزیزخان مکری آجودانباشی قشون ناصرالدینشاه بود. او بهتدریج تبدیل به سردار کل قشون شد. این سردار کرد یکی از دشمنان داخلی میرزا آقاخان نوری بود اما درعینحال از یاران بسیار نزدیک جیران بهحساب میآمد. او دستپرورده امیرکبیر بود و در لشکرکشیهای اوایل دوران ناصری بهخاطر رشادتهایش صاحبنام شده بود.
دشمنی بین نوری و عزیزخان سرانجام کار دست او داد. میرزا آقاخان نوری، با توطئه علیه عزیز خان، او را از سرکردگی قوا معزول کرد؛ بنابراین تمام عناوین و نشانهای او را گرفتند و به ملک شخصیاش در ساوجبلاغ در سرحد عثمانی تبعید شد.
عزیز خان در زمان صدارت امیرکبیر مدتی ریاست مدرسه دارالفنون را به عهده داشت. بهزاد داوری نقش عزیزخان مکری را در سریال «جیران» بازی میکند.
*****
سلمان خان در سریال «جیران»، قراول محبوب شاه است. کاراکتری که تمایلات و گرایشهای او در امور مملکتداری به امیرکبیر نزدیکتر است. این قراول با مهدعلیا رابطه دارد. از آن طرف سریال نشان میدهد که رگههایی از علاقه بین او و خدیجه چهریقی نیز وجود داشته است. احتمالا محمدشاه چنان سرگرم سیاست و مملکتداری بوده که از حرمسرای خود غافل شده است!
همین ابتدا تکلیف را روشن کنیم که سلمان خان شخصیتی تاریخی نیست و واقعیت ندارد، اما همانطور که پیشتر گفته شد شایعاتی از رابطه مهدعلیا با مردان دیگری بهغیراز شاه وجود داشت. مشیرالدوله هم یکبار در میان حرفهایش به رابطه احتمالی مهدعلیا با قراولها یا سایر مردان اشاره میکند.
بنابراین احتمالا رابطه مهدعلیا با سلمان خان در سریال «جیران»، باتوجهبه همان حرفها از جمله حرف مشیرالدوله ساختهوپرداخته شده است. اما در تاریخ شخصیتی به نام سلمان خان وجود نداشته است. مهدی پاکدل کاراکتر سلمان خان را بازی میکند.
*****
رویا تیموریان در سریال «جیران» نقش زنی به نام کفایت خاتون را بازی میکند. هرچند کفایت خاتون تاجری موفق و باسیاست است اما باید گفت این شخصیت در تاریخ وجود نداشته است.
سیاست کفایت خاتون در سریال آنجا نمایش داده میشود که باتوجهبه اهدافش، با هر دو زن شاه ارتباط خوبی دارد؛ مهد علیا و خدیجه چهریقی.
این زن در تجارت هم موفق است و بهنوعی کنترل بازار را در اختیار دارد. بههرحال باید گفت متاسفانه کفایت خاتون از شخصیتهای خیالی سریال است.
*****
هومن برقنورد نقش شازده بصیر را در سریال «جیران» بازی میکند. کاراکتری که میتوان او را آچار فرانسه دربار نامید. در واقع شازده بصیر به همراه نوچههایش آنچه را اهل حرم نیاز دارند، انجام میدهد. احتمالا در قسمتهای آتی نیز باید شاهد رابطه شازده بصیر و مهدعلیا باشیم. بااینهمه در تاریخ شخصیتی به نام شازده بصیر وجود خارجی نداشته است.
*****
مهدی کوشکی در سریال «جیران» نقشی به نام الیاس را بازی میکند. کاراکتری که سریال هنوز زیاد به او نپرداخته است. سریال «جیران» تنها به نمایش ارتباط میان الیاس و کفایت خاتون اشاره میکند و نشان میدهد که به دنبال فردی با نشانهای خاص میگردند، اما دلیل آن هنوز مشخص نیست.
احتمالا شخصی که آنها به دنبالش هستند همان سیاوش، معشوقه جیران، باشد. چراکه مادربزرگ سیاوش نیز با رازی سربهمهر از دنیا رفت و ممکن است اینها به هم مرتبط باشند. باتوجهبه حرفهای ننه آشوب نیز باید منتظر آینده سیاوش و ربطش به این داستانها بود. با تمام این تفاسیر الیاس دانا نیز در گروه شخصیتهای خیالی سریال «جیران» قرار میگیرد و واقعی نیست.
*****
در نهایت میتوان گفت که «جیران» سریالی است که روایتش را در دورهای واقعی از تاریخ ایران بیان میکند. مجموعهای که داستان زندگی شخصیتهای واقعی را به تصویر کشیده است، البته همراه با دخل و تصرف نویسندگان سریال. نویسندههایی که به کمک تخیل خود شخصیتها و اتفاقهایی را به داستان اضافه کردهاند.
ناصرالدینشاه را میتوان محبوبترین شاه قاجار برای کارگردانها دانست. تاکنون چندین کارگردان به سراغ ساخت سریال از روی این دوره از تاریخ و آدمهایش رفتهاند؛ از «سلطان صاحبقران» علی حاتمی گرفته تا سریال «سالهای مشروطه» محمدرضا ورزی و «آهوی من مارال» از مهرداد غفارزاده و همین مجموعه «جیران».