جستجو در سایت

1402/04/06 17:12

خوب بد زشت سریال «رهایم کن» | از اجرای سرپا تا روایت بی جان

خوب بد زشت سریال «رهایم کن» | از اجرای سرپا تا روایت بی جان
نگاهی به موفقیت و شکست های سریال «رهایم کن» در پایان فصل اول. در این سریال محسن تنابنده، هدی زین‌العابدین و هوتن شکیبا بازیگران اصلی هستند.

اختصاصی سلام سینما- در روزهای اخیر آخرین قسمت فصل اول سریال «رهایم کن»، پربیننده‌ترین سریال حال حاضر فیلیمو، منتشر شد. سریالی به کارگردانی شهرام شاه حسینی که پیش از این «می‌خواهم زنده بمانم» را برای همین وی‌او‌دی ساخته بود.

او در این سریال با محسن تنابنده، هدی زین‌العابدین و هوتن شکیبا به عنوان بازیگران اصلی همکاری کرده است. حالا با پایان یافتن فصل اول این سریال، می توان با خاطر جمع‌تری آن را از نظر گذراند. دلایل موفقیت و عامه‌پسند شدنش را بررسی کرد و به نقاط ضعف و کاستی هایش پرداخت.


فیلم هایی که بعد از سریال آکتور باید ببینید | سینما در خیابان


در این یادداشت نگاهی اجمالی انداخته‌ایم به نقاط قوت و ضعف سریال «رهایم کن». سریالی که داستانش در دهه‌ی پنجاه در تهران و اطراف تهران می‌گذرد و یک داستان عاشقانه را در بستر حوادث مختلف پیش می‌برد.

 

مثلث عشقی میان دو برادر

محسن تنابنده و هوتن شکیبا- خوب بد زشت سریال «رهایم کن» / از اجرای سرپا تا روایت بی جانگیرا ترین نکته درباره‌ی «رهایم کن» داستان عاشقانه آن است. شهرام شاه‌حسینی در «میخواهم زنده بمانم» به سراغ ترسیم یک مثلث عشقی رفته بود که یادآور سریال «شهرزاد» بود. یک زوج عاشق که پای یک مرد قدرتمند به میانشان باز می‌شود و همه‌چیز را دگرگون می‌کند. این‌بار شاه‌حسینی به سراغ یک مثلث عشقی چالش‌برانگیز و جذاب‌تر رفته است. مثلثی که دو سر آن هم‌خون هستند، دو برادری که در دل مناسبات خاندانی و طایفه‌ای آن دوران بزرگ شده‌اند و حالا هر دو دل در گرو یک دختر بسته‌اند.

حاتم برادر بزرگ‌تر از چهره‌های شاخص روستا است که معدنی را مدیریت می‌کند که نان بسیاری از اهالی آن‌جا را تامین می‌کند. مردی سرسخت از جنس سنت و ناموس و خانواده. در مقابل هاتف بردر کوچک‌تر او نماینده‌ی بی‌پروایی‌های نسل جوانان سنت شکنی است که می‌خواهند به همه‌ی مناسبات طایفه‌ای و سنتی پشت پا بزنند و آن‌طور که دوست دارند زندگی کنند.

این داستانی است که تجربه ثابت کرده هرگز برای مخاطب ایرانی تکراری نمی‌شود. داستان نزاع عشقی دو برادر که پیش از هرچیز فیلم «غزل» مسعود کیمیایی را به‌یاد می آورد، از همان دهه‌ی پنجاه تا کنون مورد توجه بوده و امتحانش را پس داده. این انتخاب هوشمندانه داستان، تا اندازه زیادی، مخاطبان سریال را تضمین می‌کند.

 

بازگشت به دهه پنجاه و جادوی موسیقی آن سال‌ها

هوتن شکیبا در کافه- خوب بد زشت سریال «رهایم کن» / از اجرای سرپا تا روایت بی جاننکته مهم دیگر درباره‌ی «رهایم کن» استفاده خلاقانه و نوستالژیکش از عناصر دهه‌ی پنجاه و خصوصا آهنگ‌های مربوط به آن دوران است. باز هم یک الگوی جواب پس داده! اگر به آمار فروش فیلم‌ها و سریال‌های سال‌های اخیر سینمای ایران نگاهی بیندازید می‌بینید که فیلم‌های عاشقانه و کمدی که در دوران قبل از انقلاب داستان خود را تعریف می‌کنند، در کنار فیلم‌هایی که در خارج از ایران فیلم‌برداری می‌شوند، بیشترین محبوبیت را دارند. «رهایم کن» هم داستان عاشقانه خود را در سال‌های پرتنش و ماندگار قبل از انقلاب تعریف می‌کند.

دورانی که الان برای بسیاری از مخاطبان یک جنبه‌ی نوستالژیک قوی دارد. در کنار همه المان‌های معماری، فضاسازی و طراحی لباس که این حس دهه‌ی پنجاهی را به تماشاگر می‌دهند، موسیقی کارکرد بسیار ویژه‌ای در «رهایم کن» ‌پیدا می‌کند. در جای جای این سریال ترانه‌های خاطره‌انگیزی را می‌شنوید که کمتر پیش از این مجوز پخششان در یک فیلم داده شده بود. استفاده‌ی «رهایم کن» از ترانه‌های پاپ دهه‌ی پنجاه دل هر تماشاگری را به دست می‌آورد.

 

آهنگ‌سازی بامداد افشار

هدی زین العابدین و محسن تنابنده در کنار هم- خوب بد زشت سریال «رهایم کن» / از اجرای سرپا تا روایت بی جان

جدای از ترانه‌های انتخابی که برآمده از یک سلیقه‌ی موسیقایی خاص است، آهنگ‌سازی بامداد افشار برای این سریال هم به تنهایی یکی از نقاط قوت سریال می‌باشد. اگر بگوییم این موسیقی متن فیلم است که بار سنگین برقراری ارتباط عاطفی میان سریال و تماشاگر را به‌دوش می‌کشد، اغراق نکرده‌ایم. موسیقی بیانگرانه‌ی افشار که در عموم لحظات فیلم طنین‌انداز، حس و حال سریال و آدم‌ها را می‌سازد و تماشاگر را به آنان نزدیک می‌کند.

البته این استفاده زیاد از موسیقی می‌تواند به خودی خوب چندان هم نکته‌ی مثبتی نباشد. اما حالا در مواجهه با «رهایم کن» که کارگردانی معمولی و خنثی‌ای دارد، این موسیقی است که فضا می‌سازد و به تصویری که می‌بینیم، بعد می‌بخشد.

 

اجرای خوب محسن تنابنده در قامت مردی تکین و دورافتاده

محسن تنابنده با سبیل- خوب بد زشت سریال «رهایم کن» / از اجرای سرپا تا روایت بی جاناجرای محسن تنابنده بی‌شک یکی از نکات مهم دیگر «رهایم کن» است. اجرای سرد و بافاصله‌ی او که آن خودخوری و سرمای شخصیت حاتم را به خوبی تصویر کرده، می‌توان یکی از بهترین‌های کارنامه کاری‌اش دانست. به شکل کلی شخصیت حاتم جذاب‌ترین شخصیت سریال است. مردی پیچیده و منزوی که با خودش بیش از همه درگیر است. مردی که گویی میان جهان نو و کهنه گیر افتاده. نه به آن تعلق دارد و نه به این. تصویر تنهای او در مواجهه با سیلاب مشکلات کاری و عاطفی، شمایلی از کلانتر در «ماجرای نیمروز» فرد زینه‌مان را به یاد می‌آورد و تحت تاثیر آن است.

حاتم پر از تناقض و پیچیدگی‌های درونی است که او را با گناه و عذاب وجدان آن عجین می‌دارد و در این میان کارگردان آن سویه‌ی لطیف و عاشق پیشه اما پنهان حاتم را هم نشانمان می‌دهد. همانطور که حاتم بار اصلی پیشروی درام را عهده‌دار است، کنجکاوی‌برانگیزترین کاراکتر نزد مخاطب هم هست.

 

معدن، یک موقعیت خلاقه‌ی بصری

حسن معجونی با رش و زیرپوش- خوب بد زشت سریال «رهایم کن» / از اجرای سرپا تا روایت بی جاننکته‌ی دیگری که در دل کارگردانی خنثی خودش را بیشتر نشان می‌دهد و به عنوان یک عنصر خلاقانه، امکانات بصری و روایی ویژه‌ای به داستان «رهایم کن» می‌بخشد، معدنی است که حاتم آن‌را اداره می‌کند. معدن هم به عنوان دارایی اساسی و منبع قدرت طایفه نایب، مابه‌ازایی نمادین پیدا و هم به عنوان یک لوکیشن، جذابیت بصری به سریال اضافه می‌کند و تصاویری را نتیجه می‌بخشد که برای مخاطب نو و متنوع است و هم پتانسیل بالایی برای پیشروی درام به فیلمنامه اضافه می‌کند. به‌شکلی که بخش عمده‌ای از گره‌های دراماتیک در محیط داخلی معدن و دفتر کار حاتم در آن‌جا اتفاق می‌ افتد.

 

در کنار این نقاط قوت، قطعا «رهایم کن» نقاط ضعفی هم دارد که ممکن است در فصل های بعدی تبدیل به گره‌ای در رابطه تماشاگر و سریال شوند. در ادامه یادداشت به نقاط ضعف سریال «رهایم کن» می‌پردازیم.

 

فیلمنامه

آزاده صمدی و هوتن شکیبا- خوب بد زشت سریال «رهایم کن» / از اجرای سرپا تا روایت بی جاناصلی‌ترین معضل «رهایم کن» درست شبیه خیل عظیمی از تولیدات سینما و شبکه نمایش خانگی در این سال‌ها مربوط به فیلم‌نامه است. مسئله‌ای که حالا در ادبیات رسمی و رسانه‌ای سینمای ایران از آن به عنوان یک بحران یاد می‌شود. فیلم‌نامه این سریال هم از این قائده مستثنی نیست.

هرچند در نگاه اول داستان به قدر کافی برای تماشاگر جذاب به‌نظر می‌رسد اما باید در نظر گرفت که عموم این جذابیت‌ها از همان ایده‌ی اولیه یعنی یک مثلث عشقی برادرانه و در ادامه از خرده پیرنگ‌های جنایی سریال ناشی می‌شود. ایده‌های تماشاگرپسندی که داستان دارد اما در مراحل پردازش الکن و خام‌دستانه باقی می‌ماند و سازندگان به همان جذابیت اولیه اکتفا می‌کنند. این پرداخت خام‌دستانه به سیر روایی و شخصیت‌پردازی در فیلمنامه، مشکلات دیگری را به‌دنبال دارد که در ادامه به سراغشان می‌رویم.

 

تلاش زیاد برای حفظ ساختار کهنه و منطق ارسطویی

شخصیت منفی سریال- خوب بد زشت سریال «رهایم کن» / از اجرای سرپا تا روایت بی جانسازندگان «رهایم کن» تلاش زیادی کرده‌اند تا در داستان پردازی یک روایت سرراست خطی طراحی کنند و داستانشان را کاملا وفادار به منطق سه‌گانه‌ی ارسطویی که اساس درام‌نویسی کلاسیک است، پیش ببرند. این مسئله باعث شده تا خلاقیت‌های داستانی و امکان به‌وجود آمدن بزنگاه‌ها یا جرقه‌های دراماتیک بسیار کم شود.

همه‌چیز کاملا چیده شده و هر اتفاقی ریشه در حادثه‌ی پیش‌تری دارد. این ساختار علت و معلولی باعث شده در نهایت با سریالی طرف باشیم که هرچند نمی‌توان ایرادات و باگ‌های بزرگی به فیلم‌نامه‌اش گرفت اما نمی‌توان انتظار هم داشت تماشاگر را سورپرایز یا غافلگیر کند.

مثلا اوج خلاقیت روایی سریال قرار است صحنه‌های آغازین هر قسمت باشند. تکنیکی که شبیه به سریال «برکینگ بد» قرار است بخش مهمی از کنش دراماتیک را در خود جای داده باشد. اما به هیچ وجه نمی‌تواند در آن ساختار کلاسیک، منطق مدرن و غیر خطی چنین تکنیکی را درونی کند و به این واسطه این صحنه‌ها بدل به لحظاتی بی سر و ته و معلق میان زمین و هوا می‌شوند.

 

کشدار کردن روایت

مونا احمدی- خوب بد زشت سریال «رهایم کن» / از اجرای سرپا تا روایت بی جانعلاوه بر اینکه فیلم‌نامه «رهایم کن» ‌راه را بر اتفاقات غیرمنتظره و مرعوب‌کننده می‌بندد، روی بعضی از خرده داستان‌های نه‌چندان مهم و یا اتفاقاتی که ارزش دراماتیک چندانی ندارند، بیش از اندازه وقت تلف می‌کند. به زبان خودمانی‌تر در بسیاری از قسمت‌هایش نوار خالی پر می‌کند و بیهوده با کش‌دار کردن موقعیت‌ها سعی دارد تماشاگر را حسابی شیرفهم کند.

هرچند شور و شوق شناخت تازه‌ی شخصیت‌ها و پروسه‌ی اخت شدن با آن‌ها در نیمه اول این فصل باعث می‌شود این مسئله چندان در نظر تماشاگر عام، بارز نشود اما در فصل‌های بعدی می‌تواند دل بسیاری از آن‌ها را بزند. «رهایم کن» خصوصا در نیمه دومش ‌روی مرز باریکی از سرگرمی و کسل‌کنندگی حرکت کرده است.

 

محافظه کاری در شخصیت‌پردازی

هدی زین العابدین با ظاهر کلاسیک- خوب بد زشت سریال «رهایم کن» / از اجرای سرپا تا روایت بی جانبرخلاف شخصیت خوب حاتم با اجرای خوب تنابنده دو شخصیت اصلی دیگر یعنی هاتف و مارال آنطور که باید جان‌دار نیستند. هوتن شکیبا از پس به اجرا درآوردن خام‌دستی‌ها و بدجنسی‌های هاتف برنیامده و نمی‌توان این سریال را در شمار تجربیات خوبش قرار داد.

در سوی دیگر شخصیت مارال هم تق و لق‌ترین کاراکتری است که در همان مرحله‌ای که اصلا روی کاغذ شکل گرفته یک جای کارش می‌لنگد. هرچه که تناقضات درونی حاتم بار دراماتیک دارد و ریشه‌دار است اما تناقضات شخصیتی مارال بیشتر به سوتی‌های کاراکترپردازی شبیه هستند. او از سویی بسیار محافظه‌کار و خنثی است، از سوی دیگر ناگهان پردل و جرئت می شود و در روی بزرگ خاندان نایب می‌ایستد. هم آن‌قدر رها است که در فرهنگ بسته‌ی آن دوران آشنایی و عشقش را به برادرش می‌گوید و هم آن‌قدر سنتی است که دل در گرو مردی چنین سنتی و متعصب می‌دهد. هم آنقدر عاشق‌پیشه است که جلوی همه بایستد هم آنقدر بی‌دست و پا و نادان است که نتواند برخورد درست با هاتفی که در عاشقانه‌ی او سنگ‌اندازی می‌کند را پیدا کند! مارال بسیار سرگردان، آشفته و دوپاره پرداخته شده و سازندگان در ادامه سریال باید فکری جدی به حالش کنند.

 

پاشنه آشیل: مجاهدان و وجهه‌ی سیاسی

هدی زین العابدین و یوسف تیموری- خوب بد زشت سریال «رهایم کن» / از اجرای سرپا تا روایت بی جاناما پاشنه‌ی آشیل «رهایم کن» جایی است که می‌خواهد داستان عاشقانه‌اش را هرطوری که شده به وقایع سیاسی و اجتماعی روز ربط دهد. اینجا همان جایی است که سریال متحمل بدترین شکستش می‌شود. چرا که نه داستانش پتانسیل این جنبه‌ی اجتماعی و سیاسی را دارد و نه اصلا موقعیت جغرافیایی اصلی قصه که خارج از یک شهر بزرگ است امکان این اجتماعی شدن را فراهم می‌کند.

در نتیجه تصویری که سریال از مجاهدان، ترور و مبارزه مسلحانه، دعواهای سیاسی و انتقام‌کشی نشان می‌دهد، شمایلی کاریکاتوری به خود می‌گیرد. گویی هرکجا سریال تنه‌اش به وقایع سیاسی و اجتماعی می‌خورد، دین و دنیایش را باهم می‌بازد!


 

فیلم های مرتبط