جستجو در سایت

1403/05/09 13:22

آیدا پناهنده با ساخت در انتهای شب، شاخ غول را شکسته؟

آیدا پناهنده با ساخت در انتهای شب، شاخ غول را شکسته؟
چرا مخاطبان بسیاری از این مجموعه لذت برده و آن را شاهکار توصیف کرده‌اند؟ «استاندارد» شاید جواب درست‌تر این پرسش باشد.

هیچ فکر کرده‌اید چرا این روزها بعضی‌ها می‌گویند در انتهای شب بهترین سریال ایرانی تولید شده است؟ بهترین که نیست، اما چرا مخاطبان بسیاری از این مجموعه لذت برده و آن را شاهکار توصیف کرده‌اند؟

«استاندارد» شاید جواب درست‌تر این پرسش باشد. به عبارت دیگر استاندارد بودن شاید توصیف مناسب‌تری برای مجموعه در انتهای شب باشد. کارگردان این اثر تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا از فانتزی‌ها و رویاها فاصله بگیرد؛ از ایدئولوژی دست‌و‌پاگیر که در همه این سال‌ها گریبان بسیاری از آثار تلویزیونی و غیر تلویزیونی را گرفته و مانع روراستی و صداقت شخصیت‌ها شده است، دست بشوید و به جای این که کاراکترهایی آسمانی و دور از ذهن معرفی کند، پرسوناژهایی خلق کرده است همه زمینی و این‌جایی و خاکستری؛ نه مطلقن سیاه و نه مطلقن سفید. ‌بسیار آشنا و در دسترس.

تصاویر در انتهای شب - خانواده

کافی است روبه‌رو را نگاه کنیم تا بهنام را ببینیم. ماهرخ یکی از همسایه‌هایمان است. بچه‌هایی مثل دارا را این روزها بسیار دیده‌ایم و می‌بینیم. پدر ماهی، پدر اغلب ما بوده است. کدام خانواده ایرانی است که عمه حوریه را تجربه نکرده باشد؟ مادرجونی که ما را، یا یکی از ما را دیگر به جا نیاورد و گرفتار آلزایمر شده باشد و ساکن خانه سالمندان، مبتلا به خانواده‌های بسیاری است. ثریا و حکیمه که در انبوه آدم‌هایی که دور و برمان نفس می‌کشند، ما به ازا دارند و واقعی‌تر از هر واقعیتی هستند. خواهری مثل مینا و یا عاشق ناکامی مثل رضا و شوهر سابق ثریا نه تنها برای ما غریبه و دور از ذهن نیستند که آشنا‌تر از هر آشنایی هستند.

با دیدن این کاراکترها از خودمان نمی‌پرسیم آنها را کجا دیده‌ایم و برای به خاطر آوردنشان زور نمی‌زنیم. به راحتی آب خوردن آنها را می‌شناسیم و با مجموعه‌ای از خلقیات انسانی به خاطر می‌آوریم؛ گاهی دروغ می‌گوییم در حالی که قصد بدی نداریم، گاهی دسته‌گل‌هایی بزرگ به آب می‌دهیم، دعوا می‌کنیم، اما خانواده مان را دوست داریم. بدجنسی می‌کنیم، اما ته دلمان چیزی نیست. کینه می‌ورزیم و لجبازی می‌کنیم و از همه مهم‌تر این که فحش می‌دهیم، به دیگری و به خودمان.

تصاویر در انتهای شب - کلانتری

بله! راز دلچسبی مجموعه در انتهای شب، استاندارد بودن است؛ نه فقط در خلق کاراکتر‌هایی واقعی از طبقه متوسط شهری که در سوژه و ماجرا و موقعیت. ما بارها گرفتاری‌های بهنام و ماهی را زندگی کرده‌ایم. ما برای عبور از مرحله غول مسکن از ساده‌ترین چیزها، حتی از حق‌مان گذاشته ایم، آسایش و رفاه که چیزی نیست. انتخاب آسیاب‌دستی به جای آسیاب برقی که چیزی نیست. ما به واهی‌ترین شکل ممکن گرفتار پرونده‌های امنیتی شده‌ایم. ما به راحتی آب خوردن در دعواها و درگیری‌های روزمره آسیب دیده‌ایم و آسیب زده‌ایم. ما آن لحظه را که بهنام می‌گوید برای صرفه‌جویی روزی ۶۰ هزار تومن شرفش لگدمال شده، هزار بار تجربه کرده ایم، حتی برای رقم‌های پایین‌تر … ما زیر بار فشار اقتصادی له شده ایم و این تجربه زیسته مشترک همه ماست.

ما بارها برای پیچاندن پدر و مادرهایمان نقشه کشیده‌ایم و … ما همین‌هایی هستیم و همین‌طور زندگی می‌کنیم که آیدا پناهنده در مجموعه در انتهای شب خلق کرده است. ما هیچ شباهتی به کاراکترهایی که سال‌ها در تلویزیون برایمان خلق کرده‌اند‌، نداریم. پای ما مثل پای بهنام و ماهی روی زمین است و با آن شخصیت‌های صد در صد سفید و آسمانی که هرگز اشتباه نمی‌کنند، هرگز پا کج نمی‌گذارند و از کنار حوض‌‌های آبی پر از ماهی گلی وسط یک حیاط بزرگ تزیین شده با گلدان‌های شمعدانی برایمان منبر می‌روند فرق داریم. ما گرفتار قوطی‌کبریت‌هایی به اسم آپارتمان و ماجراهایش هستیم و با آن خانه‌های قدیمی کمتر نسبت داریم. ما در فانتزی و رویا زندگی نمی‌کنیم و صورت‌مان از سیلی تلخ واقعیت همواره سرخ است. ما بارها آن سکانس چت بهنام با ماهی و ثریا را در روزمره‌هایمان تکرار کرده ایم. بلاتکلیفی آدم‌‌ها یکی از آشناترین رفتارهای این زمانه است.

تصاویر در انتهای شب - دارا1

آیدا پناهنده کار خارق‌العاده‌ای نکرده است که استاندارد ساختن ارزش افزوده نیست و وظیفه است. او فقط درست و دقیق و واقعی دیده و تصویر کرده است. راستش را بخواهید آنقدر در این سالها کاراکتر و موقعیت دروغین دیده ایم که در مواجه با در انتهای شب هول می‌شویم و عجولانه آن را بهترین سریال می‌خوانیم. نه! در انتهای شب بهترین سریال نیست. این مجموعه هم مثل مجموعه لحظه گرگ و میش همایون اسعدیان و یا وضعیت سفید حمید نعمت‌الله از جمله استانداردترین آثار درباره خانواده‌های ایرانی است؛ خانواده‌هایی از جنس خودمان و نه ساخته و پرداخته ایدئولوژی و فانتزی و از آسمان نازل شده؛ خانواده‌هایی درگیر خرید یا اجاره خانه، درگیر طلاق، درگیر ازدواج، درگیر دانشگاه، درگیر بالا و پایین شدن قیمت دلار، درگیر بیماری، درگیر سیاست و در یک کلام درگیر زندگی.

همین ویژگی‌هاست که با وجود انواع و اقسام محدودیت‌ها و موانع در انتهای شب را به اثری دلچسب و مطبوع تبدیل می‌کند. سادگی و پیچیدگی توامان زندگی جاری در مجموعه در انتهای شب است که مخاطب را گرفتار می‌کند و دنبال خود می‌‌کشاند.

نویسنده: سحر طلوعی

فیلم های مرتبط

افراد مرتبط