نگاهی به شباهتها و تفاوتهای دو فیلم غریزه (سیاوش اسعدی) و درخت گلابی (داریوش مهرجویی) | الهام یا کپی؟

اختصاصی سلام سینما - الهام کوهی: فیلم سینمایی غریزه به کارگردانی سیاوش اسعدی که برای نخستین بار در بخش ویژه چهل و سومین دوره از جشنواره فجر به نمایش درآمد و هماکنون روی پرده سینماست به خاطر پرداخت به عشق دوره نوجوانی و تم و فضای فیلم، شباهتهای زیادی به فیلم درخت گلابی داریوش مهرجویی دارد و همین شباهتها سبب شده عدهای آن را کپی از فیلم «درخت گلابی» بدانند اما با توجه به سبک روایت و موضوع میتوان ادعا کردکه «درخت گلابی» الهامبخش اسعدی برای ساخت «غریزه» بوده اما این دو فیلم هرچند در شخصیتپردازی دو کاراکتر اصلی بسیار شبیه هم بودهاند اما در قصهگویی و پیام داستانی و نوع کارگردانی و اجرا تفاوتهای زیادی با هم دارند.
بیشتر بخوانید:
بازنمایی دهه چهل در فیلم غریزه به کارگردانی سیاوش اسعدی | عشق، سینما و غریزه
کاراکترهای مشابه
کاراکتر دختر فیلم «غریزه» (آتیه) درست همانند کاراکتر دختر در فیلم «درخت گلابی» (میم)، متفاوت و خاص است و این برای آن دوره زمانی آوانگارد محسوب میشود و همین تفاوتهاست که باعث میشود کاراکتر پسر (کامران) دلباخته آتیه شود. در هر دو فیلم این موضوع، اصلیترین نیروی محرکه داستان است و باعث شکلگیری رابطهی عاشقانه میان دو کاراکتر میشود. پسر روستایی ساده و احساساتی و دلداده؛ و دختری پرشور و هیجان و جسور که این طراحی شخصیت برای دو کاراکتر اصلی، نقطه اشتراک هر دو فیلم است. هر دو فیلم در پایان نیز سرنوشت مشابهی پیدا میکنند و این موضوع، تشابه این دو فیلم را برجستهتر میکند.
هرچند این دو کاراکتر و نحوه شکلگیری رابطه عاشقانه میان آنها در فیلم اسعدی الهام گرفته شده از درخت گلابی است اما اسعدی عشق میان کامران و آتیه را زیباتر و واقعیتر به تصویر کشیده و در تصویرسازی و ساخت فضای شاعرانه- عاشقانه موفقتر ظاهر شده است. غریزه اسعدی مملو از لحظاتی با جلوههای بصری چشمنواز و بازیهای به شدت زیبا و قابها و سکانسهایی است که مخاطب را یاد سینما پارادیزوی تورناتوره و سینمای نئورئالیستی ایتالیایی میاندازد و جهان بصری فیلم حس نوستالژیک و سنتی آن فیلمها را زنده میکند.
میهمان ناخوانده
در غریزه نیز مانند درخت گلابی، کاراکتر دختر و خانوادهاش میهمان خانه باغ خانواده پسر هستند. حضور طولانی مدت میهمان، در فیلم درخت گلابی موجهتر است اما در غریزه دلیل این حضور که درنهایت باعث رویدادهای یک سوم پایانی فیلم میشود بزرگترین صدمه را به فیلم زده است و تلاش اسعدی برای اینکه فیلم را از دام شباهت زیاد به درخت گلابی رها کند نه تنها نتیجه نداده که دوسوم تحسینبرانگیز ابتدای فیلم را نیز خراب میکند.
نقش کلیدی پالت رنگی
استفاده از پالت رنگی گرم و ترکیب زیبای رنگهای متمم و مکمل در کنار قابهای استاندارد و فیلمبرداری حرفهای تورج اصلانی یکی از برجستهترین شاخصه فیلم غریزه است. این جلوههای بصری زیبا در کنار بازیهای به اندازه و واقعی بازیگران به حدی جذاب شده که وقتی فیلمنامه یک سوم پایانی از ریل خارج میشود هم این ویژگیها همچنان میتواند فیلم را سرپا نگه دارد.
رنگهای گرم در کنار این موضوع که باعث میشود نماها چشمنوازتر دیده شده و تصاویر دلنشین و جذاب خلق شود، حس نوستالژیک و قدیمی بودن را نیز زنده میکنند و در کنار اینکه فضای عاشقانه فیلم را تقویت میکند، مخاطب را نیز با خود به گذشته میبرد. همچنین استفاده از رنگ خاکی و زرد ارجاعی به سینمای وسترن است و در کنار موسیقی زیبا عملکردی فراتر از پالت رنگی صرف دارد.
بازیهای درخشان
بازی ساینا روحانی و مهدیار شاهمحمدی در نقشهای آتیه و کامران یکی دیگر از امتیازات بزرگ غریزه است. بازیگیری بسیار عالی اسعدی از این دو بازیگر پراستعداد و آیندهدار تحسین برانگیز و ستودنی است. بخصوص مهدیار شاهمحمدی با آن میمک صورت و نگاههای عاشقانه و معصومانهاش، ادا کردن روان دیالوگها، نزدیکی بسیار زیاد به نقش، هیجاناتی که از کشف سینما بروز میدهد، حس و حال عاشقانه و به طور کلی بازی طبیعی و باورپذیرش و انتقال حس نوجوانی و شور و احساسات خاص آن دوره مهر و امضای این فیلم است که باعث شده غریزه با وجود باگهای زیاد فیلمنامه اینچنین دلنشین و جذاب باشد.