نقد و بررسی فیلم کفایت مذاکرات ساخته سهیل موفق | کفایت فیلم کمدی!

اختصاصی سلام سینما - مازیار وکیلی: آدم به وقت تماشای فیلمهای کمدی سینمای ایران دچار یک جور سردرگمی عجیب میشود. سردرگمی همراه با یاس و نااٌمیدی. یاس و نااُمیدی از این که چرا یک چنین ژانر مهم و حساسی باید به چنین سرنوشت اسفناکی دچار شود. اما نکته تاسفبرانگیز فقط کیفیت نازل این فیلمها نیست. نکته تاسفبرانگیز اینجا است که ظاهراً همه از این وضعیت راضی هستند. رضایتی که بیش از هر چیز ناشی از فقر فیلم کمدی خوب و تماشاگر آسانگیری است که تعریف و هدفش از فرهنگ یکی دو بسته چیپس و چند تایی بلیط نصف قیمت برای خندیدن است. خب در چنین وضعیتی چرا ما به عنوان منتقد باید خودمان را خسته کنیم و مثل آدمهایی که درگیر بیماری مازوخیسم هستند در مذمت فیلمهای کمدی مبتذل سینما ایران بنویسیم؟ کارگردانی که این فیلم را میسازد راضی است و استدلالش هم این است که دارد به سینما خدمت میکند و مردم را به سالنهای سینما میآورد. بازیگران تکراری این فیلمها هم راضی هستند چون بابت بازی در این فیلمها قراردادهای میلیاردی میبندند و حسابهای بانکیشان پر میشود. تهیهکننده هم که راضی است چون با ساخت این فیلمهای مبتذل سود کلانی میبرد و جایگاه خاصی در سینمای ایران پیدا میکند. تماشاگر هم راضی است چون به سالن سینما میرود و میخندد و تخلیه روانی میشود. پس مشکل کجاست؟ مشکل در توقع ما از سینما است. توقعی که انقدر کم است که کسی کاری به حماقت پشت تک تک پلانهای فیلمی مانند «کفایت مذاکرات» ندارد.
بیشتر بخوانید:
نقد و بررسی فیلم کفایت مذاکرات به کارگردانی سهیل موفق
خب بگذارید ببینیم مشکل اصلی کمدیهای ایرانی به طور عام و «کفایت مذاکرات» به طور خاص چیست؟ پاسخ واضح است. فقدان منطق روایی و عدم انسجام در روایت یک داستان. فیلمهای کمدی سینمای ایران بیشتر از آنکه فیلمهایی باشند که یک داستان مشخص را از نقطه آ به نقطه ب برسانند، فیلمهایی هستند با چند موقعیت ظاهراً بامزه که همینطور از پی هم میآیند و تماشاگر به همان موقعیتهای در ظاهر بامزه و در باطن بیمزه میخندد بدون این که از خودش سوال کند که این موقعیتهای بیمزه را چه چیزی به هم وصل میکند.

باید اعتراف کرد که «کفایت مذاکرات» حداقل از این منظر وضعیت بهتری دارد. حداقل فیلم یک داستان نیم خطی برای تعریف کردن دارد. اما مشخص است که این داستان نیم خطی قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی را ندارد. این که دختری بخواهد رحم خود را برای بچه دار شدن یک زوج دیگر اجاره دهد زمانی سوژه جذابی بود اما صرف چنگ زدن به این سوژه نمیتواند یک فیلم سرگرم کننده بسازد. خصوصاً این که فرآیند رسیدن داستان به این نقطه حساس و کانونی به قدری ابلهانه است که تماشاگر کنجکاو را به این فکر میاندازد که نویسنده هنگام نوشتن داستان منطق خودش را کجا جا گذاشته که فیلم چنین روندی را طی کرده تا به این جا رسیده است.
دقیقاً به همین خاطر است که دقایق ابتدایی «کفایت مذاکرات» یکی از احمقانهترین کمدیهای سالهای اخیر سینمای ایران است. چند شخصیت مشنگ در موقعیتهایی غیرقابل باور قرار میگیرند بدون این که چرایی این موقعیتها معلوم باشد. تماشاگر هم در سالن ریسه میرود بدون این که من منتقد بدانم دلیل این ریسه رفتنها چیست. نادر از ترکیه برگشته و دلیل دیپورت شدن خودش از ترکیه را زدن جیب سیاوش قمیشی ذکر میکند (دلیلی از این ابلهانه تر وجود دارد؟!) خواهری دارد که خل وضع است و اگر قرصهایش را نخورد کارهای عجیبی انجام میدهد (مثلاً چای داغ روی پای دیگران میریزد)، یک همسایه دختر هم وجود دارد که به دیگران کاراته یاد میدهد و هر وقت عصبانی میشود لگدی حواله شخصیتهای اصلی میکند. یک مفسد اقتصادی با زن افادهای و یک پدر متعصب و چند برادر قلچماق هم داریم که درست سر بزنگاه پیدایشان میشود تا داستان پیش برود. یک رفیق بامزه هم هست که سند جعل میکند و دلیل وجودیاش در فیلمنامه معلوم نیست. این تمام داشتههای «کفایت مذاکرات» است. داشتههایی که به شدت مبتذل هستند و انقدر بد به کار رفتنهاند که تماشاگر خوب را دچار حالت تهوع را میکند.
نکته جالب توجه دیگر درباره کمدیهای سینمای ایران این است که یکی دو تهیه کننده مشخص (ابراهیم عامریان و حسین فرحبخش)، چند کارگردان مشخص (کریم امینی، سهیل موفق و مسعود اطیابی) و چند بازیگر مشخص (محسن کیایی، پژمان جمشیدی، بهرام افشاری، هادی کاظمی و ایمان صفا) دارند. ایدههایی که با آن فیلم میسازند هم مشخص است. به بیان ساده تر اگر شما یکی از این فیلمها را تماشا کنید انگار تمام آنها را تماشا کردهاید. اتفاق عجیب اینجاست که تمام این فیلمها هم به قول حسین فرحبخش در نهایت از پس دخل و خرج خودشان برمیآیند و چرخه سینما را به یک نحوی میچرخانند. مردم هم لابد راضی هستند که به تماشای این فیلمهای مبتذل میروند والا یک جایی باید روند این فروشهای بالا قطع میشد. در چنین وضعیتی صحبت کردن درباره ابتذال، انحطاط فرهنگی و نابودی ژانر عزیز کمدی هم انقدر بیربط است که برای کسی مهم نباشد. پس تا اطلاع ثانوی به جای اعلام «کفایت مذاکرات» باید اعلام کفایت فیلمهای کمدی کنیم تا شاید روزی روزگاری دری به تختهای خورد و یک محصول به درد بخورد در این ژانر ساخته شد.