فیلم مسافران (بهرام بیضایی)؛ مرگ پایان زندگی نیست

اختصاصی سلام سینما - مهران صفرخانی: «مسافران» بهرام بیضایی همان اندازه که درباره مرگ است، درباره امکان ادامه دادن به زندگی پس از تجربه فقدان نیز هست. بیضایی در عین ارج نهادن به ارزشهای انسانی و جدی شمردن فقدان و غم و رنجی که از پی آن میآید، اجازه نمیدهد سوگواری پسافقدان به توقف و انجماد زندگی بدل شود. مرگ در جهان «مسافران» حضوری مسلم و قدرتمند دارد، اما گونهای باشکوه از رئالیسم جادویی، بیهیاهو و بدون بزرگنمایی، راه خود را به روایت باز میکند و مطالبهگر سهم زندگی از اثر بیضایی میشود؛ درگذشتگانِ فیلم به همراه آینه از جهان پس از مرگ احضار میشوند، اما نه برای نادیده گرفتن مرگ یا زنده کردن گذشته، بلکه برای آنکه امکان زیستنِ اکنون از بازماندگان سلب نشود.
بیشتر بخوانید:
فیلم وقتی همه خوابیم؛ اعترافنامهای از بهرام بیضایی که دیر خوانده شد
فیلم سگکشی (بهرام بیضایی)؛ زنی در قفس
این نگاه بیضایی در «مسافران» مضاف بر آنکه نقدی ظریف بر سنت و اندیشههای خرافی ارائه میکند، بازتاب خود را در ایدههای دکوپاژی و میزانسنی او نیز نشان میدهد. فیلم بدون نمای مستر ساخته شده است و هیچ نقطه کانونی ثابت و مطلقی در آن وجود ندارد و معناها از دل پیوند میان نماها، آدمها و مکانها است که شکل میگیرد. جهان فیلم حاصل کنار هم قرار گرفتن لحظهها، نگاهها و کنشهاست. همین پیوستگی و وصل بودن لحظهها است که به تولید معنای منسجم منجر میشود، درست مانند زندگی پس از فقدان که بدون پیوند مستمر با دیگران و جهان اطراف نمیتواند ادامه پیدا کند.
امروز که دیگر بهرام بیضایی در میان ما نیست، آثار او میتوانند کارکردی فراتر از یادمان و خاطرهبازی صرف پیدا کنند. او دیگر در جهان حضور فیزیکی ندارد و ما برای این فقدان، بسیار سوگواریم. اما هر نمایشنامهاش را که ورق میزنیم، هر فیلمش را که دوباره میبینیم و هر گفتوگویی از او را که در ذهن مرور میکنیم، حکم همان احضار آینه از غیب را دارد. اینبار ما در برابر انعکاس نور از آن آینه ایستادهایم؛ برای ادامه زندگی، اندیشیدن و رسیدن به شناختی عمیقتر از خود و جهان پیرامون. وقفهای برای تأمل و تجربهی سوگواری عاری از کرختی، همراه با حرکت مستمر در جهت ادامه مسیر زندگی؛ درست همان نسبتی که «مسافران» میان مرگ و زندگی برقرار میکند.