سکانس برگزیده قسمت یازدهم «بامداد خمار» با حضور گلاب آدینه؛ یک معرکهگیری همهچیزتمام + ویدیو و تحلیل سکانس

اختصاصی سلام سینما - کمال نادری مطلق: سریال «بامداد خمار» در قسمتهای پخششده چند رونمایی جالب از شخصیتهای کلیدی داشت اما بعید است هیچکدام از آنها بتوانند با رونمایی از شخصیت زیور (گلاب آدینه) برابری کنند.
اولین نکتهای که این سکانس را چنین متمایز میکند به فیلمنامه حسین کیانی برمیگردد. بهنظر میرسد کیانی تمام توان خود را به کار گرفته تا سکانسی ویژه خلق کند. جنس دیالوگنویسی این سکانس بهکلی با آنچه، بهعنوان مثال، در مکالمات خانواده محبوبه و حتی خدمتکاران آن عمارت دیدهایم متفاوت است و تصویر صریحی از تفاوت سبک زندگی محبوبه و رحیم جلوی چشم تماشاگر میگذارد. علیرغم تمام تاکیدهای پیشین، شاید این اولینبار باشد که مخاطب متوجه عمق واقعی دره میان دو شخصیت اصلی میشود. همچنین کنش اصلی صحنه در کنار بگومگوی زیور با کریم گاوی (فردین نیکنژاد) سطح تنش را تا حدی بالا میبرد که میتواند مخاطب را از همان لحظه اول جذب کند.
مورد بعدی، چندلایه بودن شخصیتپردازی است. در مدت زمان کوتاهی میتوان ابعاد مختلفی را در شخصیت زیور شناسایی کرد: زنی که مجبور است برای حفظ زندگیاش به دل شیر بزند و بهظاهر میتواند از پس جر و بحث با هر آدم قلدری برآید اما بهتدریج در پس این ظاهر مستحکم، زن شکنندهای را در دل یک محیط مردسالار میبینیم که ناچار است خود را تا حد امکان قدرتمند نشان دهد تا ضربه کمتری از جامعه پیرامون بخورد و در عین حال نگران ورود مارهایش به خانه همسایگان است.
از جنبهای دیگر، میتوان به اهمیت میزانسن و بهطور خاص جای دوربین در این سکانس اشاره کرد. دوربین پرتحرک «بامداد خمار» یکی از مناقشهبرانگیزترین ابعاد سریال تاکنون بوده است اما در این سکانس کارکرد مناسب خود را پیدا میکند. استفاده از دوربین متحرک و تلاش برای نزدیکی به زیور هم به افزایش حسوحال پرتنش اثر کمک میکند و هم ما را خیلی زود به همدلی با زیور ترغیب میکند.
از لایه استعاری این سکانس هم غافل نشویم. هر چند آبیار هیچ تاکیدی بر این جنبه نمیکند (و این شکل درست نمایش هر شکلی از استعاره در فیلمها و سریالها است) و اتفاقا ما را متقاعد میکند که آنچه میبینیم صرفا برشی از وضعیت روزمره زنی از طبقات پایین جامعه است، اما درهمآمیختگی زیور با مارها را میتوان استعارهای از وضعیت عمومی او هم در نظر گرفت: زنی که بهناچار برای بقا ناچار است با مارهایی سر و کله بزند که هر لحظه ممکن است او را نیش بزنند. توالی نماهای مارهای دور گردن زیور و طعنهزنیهای کریم گاوی این استعاره را تقویت میکند.
و در نهایت نمیتوان به این سکانس اشاره کرد و چیزی از بازی درخشان گلاب آدینه نگفت که در همین حضور کوتاه یکی از قدرتمندترین اجراهای «بامداد خمار» را تا این لحظه به ثبت میرساند. کنترل او روی لحن (آن هم در سکانسی طولانی که نیاز به تغییرات چندباره لحن دارد) ستایشبرانگیز است. او پیچوخمهای این سکانس (بهعنوان مثال هر جا که بهطور سینوسی باید جذابیت معرکهگیریاش را حفظ کرده و جواب کریم گاوی را بدهد) را چنان طبیعی اجرا کرده که میتوان باور کرد که زیور سالهاست که دارد در چنین شرایطی زندگی میکند. قطعا این سکانس بدون حضور بازیگر مقتدری مثل آدینه به جایگاه فعلی نمیرسد.
با این توضیحات میتوان سکانس معرکهگیری زیور در قسمت یازدهم «بامداد خمار» را یکی از بهترین سکانسهای سریال تاکنون دانست.