در قسمت هفتم بامداد خمار چه گذشت؟ | هنر توطئهچینی

اختصاصی سلام سینما - یاشار آبتین: نیمه اول قسمت هفتم «بامداد خمار» (نرگس آبیار) از نظر دراماتیک فشردهترین بخش این سریال تاکنون است. هر چقدر قسمت قبلی آرام و بدون عجله پیش میرفت (بهطوریکه بخش عمده آن به نمایش یک خواستگاری بینتیجه اختصاص داشت) قسمت هفتم پر از اتفاقات رنگارنگ است: افشای ماجرای نامهنگاری با منصور و دعوت او به ایران، مشخصشدن حکمت تاکید بر مُهر عمه کشور و بودنش دست خجسته، نمایش گذشته عاطفی منصور و محبوبه، کنشگری جدی منصور و خشم تند او که خاندان را به هم میریزد، درگیری لفظی حسامالملک و بصیرالملک، اولتیماتوم بصیرالملک به محبوبه برای تصمیمگیری در مورد اصلان، و موارد دیگر.
بیشتر بخوانید:
نگاهی به قسمت هفتم بامداد خمار | کمریسکترین فرمول درام
بهنظر میرسد در پیشبرد دراماتیک ماجرا با روندی عمدا سینوسی روبهرو هستیم: ایجاد فشرده گرههای پرتعداد در مدت زمانی کم و سپس نمایش تاثیرات مختلف هر کدام از آنها روی شخصیتها با رویکردی سر صبر و به شکلی با طمانینه. این الگو را به وضوح در قسمت هفتم میبینیم. پس از آن نیمه اول فشرده و پرحادثه، با نیمه دومی آرام روبهروییم که در آن اتفاقات رخداده بهتدریج تهنشین میشوند. انگار خیال نرگس آبیار و حسین کیانی راحت بوده که در نیمه اول آنقدر دستمایه وارد کار کردهاند که این روند بدون عجله تماشاگران را خسته یا سرخورده نمیکند. بنابراین با جزیینگری سراغ نمایش درونیات محبوبه و رحیم میروند و فراز و فرود رابطه آنها تحت تاثیر اتفاقات پیشآمده را نشان میدهند؛ اتفاقی که نقش مهمی در عمقیافتن این رابطه بهعنوان هسته مرکزی داستان دارد.
نکته کلیدی دیگر قسمت هفتم، ایجاد یک فوریت زمانی از سوی بصیرالملک به محبوبه است. میدانیم که در اصول درامنویسی ایجاد فوریت زمانی یکی از ضروریات داستانهای پرتعلیق است؛ نکتهای که جایش در قسمت قبل خالی بود و حالا به ماجرا تزریق شده است. البته باید به این نکته اشاره کرد که در نیمه دوم قسمت هفتم از این فوریت زمانی استفادهای نشد. روزها و هفتهها گذشتند بدون اینکه مشخص شود محبوبه چگونه توانست از زیر بار اولتیماتوم پدرش فرار کند. بهنظر میرسد این فوریت زمانی کاشتی است که قرار است در قسمتهای بعد برداشت شود. باید منتظر ماند و دید سازندگان «بامداد خمار» در قسمتهای بعدی چطور از این امکانِ تازه اضافهشده بهره میگیرند.