جستجو در سایت

1404/09/05 19:13

نقد و بررسی سریال «برتا؛ داستان یک اسلحه» | روایتی از قتل و عدالت

نقد و بررسی سریال «برتا؛ داستان یک اسلحه» | روایتی از قتل و عدالت
«برتا؛ داستان یک اسلحه» تا اینجای کار توانسته با فضاسازی معمایی، طرح پرسش‌های پیاپی و ایجاد تعلیق‌های هدفمند، مخاطب را با خود همراه کند. ریتم روایی نیز اگرچه آرام پیش می‌رود، اما کنجکاوی تماشاگر را حفظ می‌کند و همین باعث شده بیننده همچنان در انتظار کشف حقیقت بماند.

اختصاصی سلام سینما - تهمینه منصوری روشن: با آن که ساخت آثار جنایی و معمایی در فیلم و سریال‌های ایرانی قدمت طولانی دارد، اما شاید کمتر از باقی ژانرها به آن پرداخته شده و چندان مورد توجه قرار نگرفته‌اند. حالا با آغاز سریال «برتا داستان یک اسلحه» گویا قرار است دوران تازه‌ای برای این شکل از روایت شروع شود و پیش فرض‌های گذشته را به هم بزند. این سریال با محوریت موضوع حساس و مهم «واکسیناسیون مناطق محروم» آغاز شده و در پی آن به زنجیره قتل‌هایی می‌پردازد که با پیچیدگی خاصی انجام می‌شوند که خود از مهمترین نقاط جذابیت سریال‌ هستند و به خوبی توانستند مخاطب را درگیر کرده و او را با شخصیت سرهنگ امجد با بازی شهرام حقیقت دوست برای کشف راز این قتل‌ها همراه کنند. این سریال یک اثر تازه و جدی در ژانر جنایی معمایی ایرانی است که با ایده‌ی هوشمندانه استفاده از یک اسلحه به عنوان محور روایت، قصه‌ای پیچیده از گناه، عدالت، انتقام و سرنوشت انسان‌ها را دنبال می‌کند. بازیگرانی مطرح دارد و کارگردانی آن را امیرحسین ترابی بر عهده دارد که پیش از این در ژانر جنایی تجربه دارد.


روایتی تکان دهنده از مرگ و عدالت 

برای پرداختن به این اثر بهتر است ابتدا با نقاط قوت آن شروع کنیم. این سریال آغازش را با تراژدی‌ای تکان‌دهنده بنا می‌کند؛ صحنه‌ای که در آن چندین نفر از اهالی یک منطقه محروم، درست پس از واکسیناسیون، جانشان را از دست دادند و این لحظه نه فقط شوکی اولیه برای مخاطب است، بلکه بلافاصله تنش میان مردم، نیروهای امدادی و پلیس را به اوج می‌رساند و فضای بی‌اعتمادی را که بر سراسر روایت سایه می‌اندازد، پایه‌گذاری می‌کند. مرگ این افراد محروم، اولین توضیح آشکار سریال نیست، بلکه پرسشی بزرگ و مبهم است که موتور روایت را روشن می‌کند و از همان ابتدا نشان می‌دهد با جهانی روبه‌رو هستیم که در آن یک حادثه، می‌تواند سلسله‌ای از خشونت، سوءظن و انتقام را رقم بزند.

فیلمنامه «برتا» نقطه اتکای اصلی سریال است؛ روایتی که با دقت و وسواس طراحی شده تا هر قتل صرفاً یک حادثه جنایی نباشد. قاتل با نشانه‌گذاری‌های مشخص و تکرارشونده، قربانیانش را انتخاب می‌کند و همین الگوی پنهان، تعلیق داستان را شکل می‌دهد. نکته مهم آنجاست که هر فرد کشته‌شده در ظاهر به دیگری ربطی ندارد، اما فیلمنامه با رشته‌ای باریک و تدریجی میان آن‌ها پیوند می‌سازد. پیوندی که در ابتدا نامرئی است اما کم‌کم معنا و مفهوم آن آشکار می‌شود. همین ساختار شبکه‌ای و کشف تدریجی ارتباط‌هاست که قصه را از یک سریال جنایی ساده به معمایی چندلایه تبدیل می‌کند. اینکه هر شخص کشته شده با مجسمه‌ی قرمز رنگ کوچکی در دستش پیدا می‌شود احتمالا نمادی از شخصیت او و گناهی است که در گذشته انجام داده است و در ادامه برای ما مشخص خواهد شد. از سوی دیگر قاتل با هدف انتقام‌گیری و برقراری عدالت وارد میدان شده و قرار نیست از قصد خودش پا پس بکشد. 

یکی از نقاط قوت اصلی روایت شیوه‌ استقرار اطلاعات است؛ سریال عجله‌ای برای توضیح دادن جهان خود ندارد و جزئیات را قطره‌قطره، در لحظه‌ای که لازم است، در اختیار مخاطب می‌گذارد. هر شخصیت، هر قتل و هر نشانه‌ای فقط بخشی از تصویر بزرگ‌تری است که در ابتدا دیده نمی‌شود، اما با پیشروی داستان قطعات پازل به‌درستی سر جای خود می‌نشینند. این ریتم کنترل‌شده در ارائه اطلاعات، هم تعلیق را حفظ می‌کند و هم باعث می‌شود کشف ارتباط میان وقایع و آدم‌ها برای مخاطب تجربه‌ای فعال و درگیرکننده باشد؛ تجربه‌ای که در پایان به تصویر کامل‌تری از چرخه جنایت و ریشه‌های آن می‌رسد.

از طرف دیگر اما می‌توان نقاط ضعف سریال را در منطق رفتاری برخی شخصیت‌ها به وضوح دید؛ ضعفی که در ژانر جنایی–معمایی بیشتر به چشم می‌آید، زیرا مخاطب انتظار دارد همه چیز حتی واکنش‌های ساده بر پایه ضرورت داستان و عقلانیت شخصیت ساخته شده باشد. نمونه بارز آن شخصیت پسر کارآگاه است که بدون هیچ شناخت یا پیش‌زمینه‌ای، به زن غریبه همسایه اعتماد می‌کند، او را به خانه‌اش می‌آورد و بی‌هیچ احتیاطی در موقعیت‌های حساس دنبال او راه می‌افتد. این اعتماد ناگهانی و بی‌دلیل، نه با شرایط پرخطر داستان هم‌خوانی دارد و نه با تربیت فردی که در خانواده یک مأمور باتجربه بزرگ شده است. چنین لغزش‌هایی گرچه کل روایت را فرو نمی‌ریزند، اما از انسجام منطقی سریال می‌کاهند و بخشی از تعلیق را به جای ساختار داستانی، بر دوش رفتار غیرواقعی شخصیت‌ها می‌گذارند.

فرسودگی روانی یک قهرمان؛ تهدید یا فرصت برای سریال

شخصیت کارآگاه یکی از پیچیده‌ترین محورهای سریال است؛ مردی که پس از مرگ همسرش هنوز نتوانسته تعادل روانی خود را بازیابد و این آسیب عاطفی در تمام رفتارهای روزمره و حرفه‌ای او رسوخ کرده است. لحظات پراکندگی ذهنی، پریشانی ناگهانی، خشم، بی‌خوابی، بی‌توجهی به پروتکل‌های امنیتی و حتی بی‌میلی به همکاری با همکاران، همگی نشانه‌هایی از وضعیت روانی اوست. این انتخاب در فیلمنامه از یک‌سو امتیاز دارد، زیرا کارآگاه را از قالب کلیشه‌ای «قهرمان معقول و کنترل‌شده» بیرون می‌کشد و به او عمقی انسانی و تراژیک می‌دهد؛ مخاطب می‌تواند رنج‌هایش را حس کند و درک بیشتری نسبت به ضعف‌هایش داشته باشد، اما از سوی دیگر، همین شدت ناپایداری روانی گاهی منطق پیشبرد پرونده را مخدوش می‌کند و عملکرد او را در مقام مسئول اصلی تحقیقات غیرقابل‌اعتماد جلوه می‌دهد. وقتی کارآگاهی تا این اندازه فرسوده و درگیر بحران است، اعتماد مخاطب به توانایی‌اش برای حل معما کاهش می‌یابد و این مسئله می‌تواند بخشی از استحکام ژانری سریال را تحت‌تأثیر قرار دهد. بنابراین، هرچند این آسیب‌دیدگی به شخصیت‌پردازی عمق می‌بخشد، اما در برخی موقعیت‌ها به نقطه‌ضعفی تبدیل می‌شود که ریتم و منطق روایی را دچار لرزش می‌کند.

جمع‌بندی: همراهی مخاطب و امید به آینده

در مجموع «برتا؛ داستان یک اسلحه» تا اینجای کار توانسته با فضاسازی معمایی، طرح پرسش‌های پیاپی و ایجاد تعلیق‌های هدفمند، مخاطب را با خود همراه کند. ریتم روایی نیز اگرچه آرام پیش می‌رود، اما کنجکاوی تماشاگر را حفظ می‌کند و همین باعث شده بیننده همچنان در انتظار کشف حقیقت بماند. با این حال، از این نقطه به بعد ضروری است که سریال با سرعت بیشتری به روابط پنهان میان قتل‌ها، سرنخ‌های اصلی و اتصال شخصیت‌ها بپردازد. لذت تماشای یک اثر جنایی ـ معمایی دقیقاً زمانی شکل می‌گیرد که پازل داستان به‌تدریج کامل شود و مخاطب بتواند از کنار هم گذاشتن قطعات، حس کشف و درک روایت را تجربه کند، اما سریال تا اینجا بیشتر به افزایش گره‌ها و معرفی مداوم افراد جدید پرداخته است، بی‌آنکه مسیر ارتباطی روشنی بین خطوط داستانی ایجاد کند. اگر این روند ادامه یابد، خطر پراکندگی و فرسایشی شدن روایت وجود دارد؛ اما اگر سریال در اپیزودهای پیش‌رو پیوندهای اصلی را آشکار کند و سرنخ‌ها را به یکدیگر متصل سازد، ظرفیت آن را دارد که به اثری منسجم، جذاب و کاملاً رضایت‌بخش برای علاقه‌مندان ژانر معمایی تبدیل شود.


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image