«بانوی زمستان»؛ قصه شبانهای که به بدترین فیلم شامالان بدل شد

فیلم «بانوی زمستان» (Lady in the Water) در سال ۲۰۰۶ توسط وارنر برادرز منتشر شد و داستان دختری به نام «استوری» (با بازی برایس دالاس هاوارد) را روایت میکند که از دنیایی خیالی به استخر یک مجتمع مسکونی در فیلادلفیا میآید. او با سرایدار مجتمع (پل جیاماتی) همراه میشود تا مأموریتش را انجام دهد. در این مسیر موجودات خیالی چون «اسکرانت»ها (گرگهای گیاهی قاتل) و «تارتوتیک»ها (هیولاهای شبیه میمون) وارد داستان میشوند.
شامالان بعدها توضیح داد که این قصه ابتدا بهعنوان داستانی شبانه برای فرزندانش شکل گرفت و شببهشب گسترش یافت تا به یک روایت کامل تبدیل شد. او در مصاحبهای با تایم گفته بود: «این داستان نوعی جاذبه غیرقابل توضیح داشت که باعث شد بزرگتر شود. شبهای زیادی آن را ادامه دادم و بعد شروع به بسط دادن جزئیات کردم.»
فیلم اما بیش از آنکه یک فانتزی جذاب باشد، به خودستایی کارگردان شباهت داشت. شامالان در فیلم نقشی برای خودش نوشت؛ نویسندهای که الهام گرفته از «استوری» کتابی مینویسد که آینده جهان را تغییر میدهد. همچنین شخصیت یک منتقد سینما (با بازی باب بالابان) در فیلم بهطور نمادین به اشتباه میافتد و در نهایت توسط هیولا کشته میشود؛ صحنهای که بسیاری آن را حمله مستقیم شامالان به منتقدان دانستند.
«بانوی زمستان» با امتیاز تنها ۲۵ درصد در راتن تومیتوز، یکی از کماستقبالترین آثار شامالان شد. منتقدان آن را «افراطی در خودبزرگبینی» و «داستانی بیمنطق» توصیف کردند. این فیلم نمونهای از خطرات تبدیل قصههای شخصی و خودمحور به آثار سینمایی بزرگ است؛ جایی که مرز میان خلاقیت و خودستایی از بین میرود.