راجر ایبرت و عشق جاودانهاش به کازابلانکا
.jpg?w=1200&q=75)
راجر ایبرت در مجموعه مقالات «فیلمهای بزرگ» خود، بارها از «کازابلانکا» بهعنوان یکی از آثار محبوبش یاد کرده است. این فیلم به کارگردانی مایکل کورتیز، داستان عشق گمشده و تصمیمات دشوار در بحبوحه جنگ جهانی دوم را روایت میکند. ایبرت مینویسد: «اینها قهرمان نیستند—جز شخصیت مقاومتگر پل هنرید که در واقع قابلپیشبینیترین شخصیت فیلم است. آنها واقعگرا، عملگرا و بازماندهاند... و زمانی که در پایان به قهرمانی میرسند، تأثیرگذار است چون قهرمانی در ذاتشان نیست، بلکه وجدانشان آنها را به آن سمت سوق میدهد.»
در مرکز داستان، کافه ریک در کازابلانکا قرار دارد؛ جایی که شخصیتها با تضاد میان عقل و احساس مواجهاند. ریک (همفری بوگارت) میخواهد با عشق سابقش، ایلسا (اینگرید برگمن)، فرار کند، اما در نهایت تصمیمی اخلاقی میگیرد. یکی از صحنههای برجسته فیلم، زمانی است که لازلو (با بازی پل هنرید) در برابر افسران نازی، سرود «مارسییز» را میخواند و جمعیت را به مقاومت ترغیب میکند، صحنهای که بسیاری از بازیگران آن، پناهندگان واقعی از اروپا بودند.
ایبرت معتقد بود «کازابلانکا» نمونهای عالی از فیلمهایی است که همدلی را در مخاطب برمیانگیزند.