جستجو در سایت

1404/10/08 11:23
پرونده سلام سینما به یاد مرد بی‌تکرار هنرهای نمایشی - 7

مروری بر کارنامه سینمایی بهرام بیضایی | از زمستان 1317 تا زمستان 1404؛ مردی که رفت و روایتی که ماند

مروری بر کارنامه سینمایی بهرام بیضایی | از زمستان 1317 تا زمستان 1404؛ مردی که رفت و روایتی که ماند
سینمای بیضایی مجموعه‌ای از ویژگی‌های مشخص و مشابه است که باعث  شده آثار او از جریان قالب سینما جدا بوده و بسیار فراتر از سرگرمی و داستان و کاوشی عمیق از انسان محصور بین روایت‌های مختلف باشد. 

اختصاصی سلام سینما - الهام کوهی: بهرام بیضایی را نمی‌توان صرفا فیلمساز یا نمایشنامه‌نویس دانست. او جهان‌بین، هنرمند و متفکری بود که تاریخ و اسطوره‌ها و هویت فرهنگی ایران را زنده کرد و نامش به خاطر ناسازگاری با سازوکارهای قدرت و کوتاه نیامدنش در مقابل نهادهای دولتی تداعی کننده ایستادگی فکری شد و برای همین سینمای بیضایی صدایی مستقل بود که بیشتر بر نمادهای اساطیری و فرهنگی ایرانی تمرکز داشت و به دنبال پرسش بود نه پاسخ. او استاد روایت بود و سینما برایش نه وسیله‌ای برای قصه گفتن صرف که پژوهشگاهی برای به تصویر کشیدن صدای خاموشان و روایت‌ تردید، مقاومت، اخلاق، شکست‌ها و بدبینی نسبت به قدرت بود. 


بیشتر بخوانید:

پرویز جاهد: هم در داخل و هم در خارج به بهرام بیضایی ستم شد

بهرام بیضایی علیه سانسور؛ یک مقاومت همیشگی | مردی که هرگز «حذف» نشد اما همیشه حذف شد


کارنامه سینمایی بیضایی هرچند کم حجم اما بسیار سنگین است و همان آثار کم هم به قدری معناگرا، ژرف و عمیق و بحث‌برانگیز هستند که او را در زمره معدود فیلمسازان بزرگ ایرانی قرار دهد. موضوعی که با نگاهی کوتاه به کارنامه سینمایی او کاملا مسجل می‌شود:

فیلم رگبار 1351

رگبار داستان شکست معلمی منزوی در ساختاری ناعادلانه است و بیضایی در نخستین فیلمش به زیبایی موقعیتی می‌سازد که در آن جامعه‌ای ظالم انسانی درستکار را می‌بلعد. این فیلم در عین سادگی خود، قدرت انتقادی بسیار بالایی دارد و یکی از بهترین فیلم‌های موج نوی سینمای ایران است. 

فیلم غریبه و مه 1353

فیلم سینمایی غریبه و مه داستان مردم روستایی است که با ورود یک غریبه احساس خطر می‌کنند و این ترس خشونت پنهان جامعه را آشکار کرده و نشان می‌دهد که جهل و تعصب چگونه می‌تواند جامعه‌ای را به نابودی بکشاند. بیضایی در این فیلم و با استفاده هوشمندانه از طبیعت و مه اتمسفری از ترکیب رئالیسم و سورئالیسم می‌سازد که در ان ترس سوءظن جای پرسشگری و منطق را می‌گیرد. روایت غریبه و مه پر از ابهام است و بیضایی به گفته خودش عامدانه این اطلاعات را پنهان می‌کند و هیچ اطلاعاتی از گذشته و هدف غریبه نمی‌دهد چون مسئله فیلم و بیضایی این نیست که این غریبه چه کسی است و چه هدفی دارد بلکه مسئله این است که جامعه با غریبه چه می‌کند و غریبه بیش از آنکه یک تهدید باشد آینه‌ایست که بی اعتمادی، انحصارطلبی، جهل و ترس مردم را نشان می‌دهد. این زیرمتن باعث شده که عده‌ای فیلم غریبه و مه را به اثری پیشگویانه که انقلاب 57 را پیش‌بینی کرده تعبیر کنند. در هر صورت این فیلم یکی از شاهکارهای سینمای ایران است که حتی در زمانه ما نیز تازه و هشداردهنده است. 

فیلم کلاغ 1356

کلاغ در رابطه با ناتوانی انسان در مقابل گذشته و خاطراتش است و داستان زنی را روایت می‌کند که پس از سال‌ها گذشته به او هجوم می‌آورد. این فیلم یکی از پیچیده‌ترین فیلم‌های بیضایی است که با فرم جسورانه، روایت غیر خطی، حذف توضیحات، نماهای تکرار شونده و کات‌های ناگهانی و زمان دایره‌وار و شخصیت‌پردازی زنانه متفاوت نسبت به زمانه خود عمیق‌ترین و شخصی‌ترین اثر بیضایی است که ناتوانی انسان در رها کردن زخم‌های گذشته و بازتولید زخم‌های که درمان نشده را به زیبایی به تصویر می‌کشد. 

فیلم چریکه تارا 1358

چریکه تارا از مهم‌ترین آثار سینمای ایران در به تصویر کشیدن زن فعال، کنشگر، آگاه، مستقل و مدرن است. بیضایی در چریکه تارا جنگجویی از اسطوره‌ها را وارد زندگی روزمره زنی به نام تارا می‌کند و تقابل بین این دو گفتگویی انتقادی میان‌ آن‌ها می‌سازد که تاریخ را بازخوانی و بازتعریف می‌کند. 

فیلم مرگ یزدگرد 1360

این فیلم را می‌توان فلسفی‌ترین فیلم بهرام بیضایی دانست. داستان مرگ یزدگرد، قتل یزدگرد سوم را از زاویه دید آسیابان، همسر و دختر او بازگو می‌کند که هرکدام روایت خود را تعریف می‌کنند اما هیچ روایتی کامل نیست و بیضایی نشان می‌دهد که تاریخ نه آن چیزی است که رخ داده بلکه چیزی است که راویان مختلف از زاویه دید خود نقل می‌کنند. بیضایی در این اثر صحنه سینما را به صحنه محاکمه تبدیل کرده و سینما را ابزاری برای اندیشیدن ساخته و از تماشاگر می‌خواهد خود به قضاوت واقعیت بنشیند و تماشاگر نباشد و این فیلم نه برای تماشا که برای پرسشگر بودن تماشاگر ساخته شده است.

فیلم باشو غریبه کوچک 1365

باشو داستان پسر بچه‌ای جنگ‌زده که وارد زندگی زنی شمالی می‌شود انسانی‌ترین فیلم بیضایی است که ارتباط انسانی و عاطفی را فراتر از زبان و قومیت می‌داند و شخصیت زن فیلم با بازی بی‌نظیر سوسن تسلیمی به عنوان زنی مستقل، مهربان و مقاوم کامل‌ترین تصویر سینمایی از زن ایرانی است.

فیلم شاید وقتی دیگر 1366

شاید وقتی دیگر هم درست مانند آثار پیشین بیضایی در مورد این است که چگونه زاویه دید می‌تواند تفاسیر مختلفی از یک اتفاق بدهد و واقعیت بستگی به زاویه نگاه دارد. در این فیلم هم درست مانند فیلم‌های قبلی، زن در محور روایت قرار دارد و سفر در ذهن او اتفاق افتاده و واقعیت‌های زندگی‌اش ناگهان رنگ عوض می‌کند اما او در مقابل روایت‌ها مقاومت می‌کند و حاضر نیست چیزی را که به او تحمیل می‌شود، بپذیرد.

فیلم مسافران 1370

گروهی از اعضای یک خانواده برای شرکت در مراسم عروسی از شمال کشور راهی تهران می‌شوند اما در میانه راه با تصادفی مرگبار همه سرنشینان خودرو جان خود را از دست می‌دهند. خبر مرگ آن‌ها به تهران می‌رسد اما آیین عروسی متوقف نمی‌شود و در پایان مسافران مرده به شکلی نمادین در مراسم حاضر می‌شوند تا این آیین کامل شود. بیضایی در این فیلم نشان می‌دهد آیین‎ها انسان را در مقابل فقدان سرپا نگه می‌دارد و بر فرد مقدم است. همچنین بیضایی بار دیگر زن را در مرکز جهان قرار می‌دهد و این زن است که تعادل خانه را در ناتوانی مدیریتی مردان حفظ می‌کند و اجازه نمی‌دهد که مرگ زندگی را متوقف کند.

فیلم سگ کشی 1379

این فیلم اجتماعی‌ترین فیلم بیضایی است و باز هم مانند آثار قبلی او زنی که در محوریت داستان  است پس از بازگشت به ایران با کوهی از بدهی‌های مالی همسر مفقود شده‌اش رو به رو می‌شود و تصمیم دارد همه آن‌ بدهی‌ها را پاس کند. فرار مردانه از مسئولیت‌های زندگی و تقسیم ناعادلانه مسئولیت‌ها بر روی دوش زنی که همواره می‌ماند و باید جمع و جور کند در کنار لایه‌هایی از بازی پول و قدرت و اینکه چگونه پول اخلاق را از بین می‌برد این فیلم را به فیلم رئالیستی و از معدود کارهای بیضایی که با استقبال مخاطبان رو به رو شده تبدیل کرده است. 

فیلم وقتی همه خوابیم 1387

بیضایی در وقتی همه خوابیم این بار سینما را به محاکمه برده و شکست سینما را در رسالت خود به تصویر می‌کشد. فیلم در مورد کارگردانی است که می‌خواهد فیلمی بسازد اما روند تولید فیلم به خاطر سوءتفاهم‌ها و دخالت‌ها و تحریف‌ها دچار بحران می‌شود و در نهایت فیلم ناتمام می‌ماند و این ناتمامی انتخابی آگاهانه و وداع تلخ بیضایی با سینمای مهجور ایران است. 

به عنوان نکته پایانی سینمای بیضایی مجموعه‌ای از ویژگی‌های مشخص و مشابه است که باعث  شده آثار او از جریان قالب سینما جدا بوده و بسیار فراتر از سرگرمی و داستان و کاوشی عمیق از انسان محصور بین روایت‌های مختلف باشد. 


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image