تارانتینو فهرست برترین فیلمهای قرن ۲۱ را اعلام کرد | نمیتوانید رتبه اول را حدس بزنید!

«کوئنتین تارانتینو» در اپیزود جدید پادکست «برت ایستون الیس» فهرست ۲۰ فیلم برتر قرن بیست و یکم را کامل کرد و «سقوط شاهین سیاه» (Black Hawk Down) را در رتبه اول قرار داد. در این فهرست چند فیلم خشونتآمیز و اکشن گنجانده شده اما اثری از فیلمهای تحسینشده از جمله «جاده مالهالند» (Mulholland Drive) یا «در حالوهوای عشق» (In the Mood for Love) دیده نمیشود.
تارانتینو در این پادکست میگوید: «آنچه برای من نمادین و بهیادماندنی است، و نه اثری که با بهترینهای دنیا رقابت کند، این تجارب است. هدف این بود که هیچ پژوهشی نکنم، و فقط ۲۰ فیلم را یک راست از ذهنم نام ببرم، اما اگر نتوانم نامش را به یاد بیاورم، وارد فهرست نشود. باید بهیادماندنی میبود. در فیلمسازی مسئله مهمی وجود دارد. بیشترشان فیلمسازی پرخاشگرانهاند. من تحسینشان میکنم.»

او درباره فیلم «سقوط شاهین سیاه» به کارگردانی «ریدلی اسکات» میگوید: «وقتی اولین بار دیدمش خوشم آمد، اما در واقع چنان تأثیر شدیدی داشت که دیگر برای من جواب نداد و آنگونه که باید در یاد من نماند. از آن پس یکی دو بار دیگر دیدمش، نه چند بار، اما به نظر من شاهکار است، و یکی از آن ویژگیهای دوستداشتنی آن از نظر من این است که هدف و جلوههای بصری و حس «اینک آخرالزمان» (Apocalypse Now) را دنبال میکند و به نظر من موفق میشود. شدت تأثیر را به مدت ۲ ساعت و ۴۵ دقیقه یا هرچه که هست حفظ میکند. اخیراً دوباره تماشایش کردم و تمام مدت دلم با فیلم بود؛ من را هیجانزده کرده بود و رها نکرد در حالی که مدتی بود تماشایش نکرده بودم. ضیافت کارگردانی فراتر از فوقالعاده است.»
تارانتینو «مصائب مسیح» را «خندهدار» میبیند اما میگوید صحنههای پایانی «داستان اسباببازی ۳» (Toy Story 3) او را به گریه میاندازد: «پنج دقیقه آخر قلبم را میدرد، و حتی اگر بخواهم توصیفش کنم، گریهام میگیرد و ناراحت میشوم... ستودنی است. یک فیلم تقریباً بینقص است.»
او درباره «گمشده در ترجمه» (Lost In Translation) «سوفیا کاپولا» که در رتبه سوم قرار گرفته میگوید: «چنان «گمشده در ترجمه» را دوست داشتم که عاشق سوفیا کاپولا شدم و او را دوست دختر خود کردم. [میخندد]. به او اظهار عشق و علاقه کردم، و در ملأ عام این کار را کردم؛ مثل رمانهای «جین آستن» بود... با پدرو آلمودوار در موردش حرف زدهام و هر دو موافق بودیم که یک فیلم دخترانه است، به دلپذیرترین شکلش.»
تارانتینو میگوید «دانکرک» (Dunkirk) «کریستفر نولان» را در اولین برخورد نمیپسندد اما در دفعات «سوم و چهارم» از «استادی» کارگردان لذت برده است.

کارگردان «قصه عامهپسند» (Pulp Fiction) پس از آنکه از «خون به پا خواهد شد» (There Will Be Blood) «پل توماس اندرسون» تمجید میکند، یکی از «نواقص بزرگ» آن را نام میبرد: «میتوانست در رتبه اول یا دوم باشد اگر یک نقص بزرگ و غولآسا نداشت... و آن نقص پل دینو است... او عضو ضعیف گروه است. آستین باتلر در آن نقش میتوانست عالی باشد. مرد بسیار بسیار ضعیف و غیرجذابی است.» او حتی دینو را به شوخی «ضعیفترین بازیگر لعنتی اتحادیه بازیگران آمریکا» میخواند.
«زودیاک» (Zodiac) فیلم دیگری است که تارانتینو در اولین برخورد نمیپسندد اما پس از تماشای مجدد آن در شبکههای تلویزیونی متوجه میشود که با یک «شاهکار مسحورکننده» طرف است.
۱. «سقوط شاهین سیاه» (Black Hawk Down)
۲. «داستان اسباببازی ۳» (Toy Story 3)
۳. «گمشده در ترجمه» (Lost in Translation)
۴. «دانکرک» (Dunkirk)
۵. «خون به پا خواهد شد» (There Will Be Blood)
۶. «زودیاک» (Zodiac)
۷. «توقفناپذیر» (Unstoppable)
۸. «مکس دیوانه: جاده خشم» (Mad Max: Fury Road)
۹. «شان میمیرد» (Shaun of the Dead)
۱۰. «نیمهشب در پاریس» (Midnight in Paris)
پیشتر: «کوئنتین تارانتینو» در مصاحبه جدیدی با پادکست «برت ایستون الیس» ۲۰ فیلم برتر قرن بیست و یکم از نگاه خود را اعلام کرده است. او در آخرین اپیزود این پادکست نیمی از فیلمها را نام میبرد و میگوید هفته آینده ده فیلم اول را اعلام میکند.

در فهرست او فیلم «داستان وست ساید» (West Side Story) به کارگردانی «استیون اسپیلبرگ» در رده بیستم، «تب کلبهای» (Cabin Fever) به کارگردانی «الی راث» نوزدهم، «مانیبال» (Moneyball) به کارگردانی «بنت میلر» هجدهم، «شکلات» (Chocolate) به کارگردانی «پراکیا پینکائو» هفدهم، «مطرودین شیطان» (The Devil’s Rejects) به کارگردانی «راب زامبی» شانزدهم، «مصائب مسیح» (The Passion of the Christ) به کارگردانی «مل گیبسون» پانزدهم، «مدرسه راک» (School of Rock) به کارگردانی «ریچارد لینکلیتر» چهاردهم، «کلهخر: فیلم» (Jackass: The Movie) به کارگردانی «جف ترمین» سیزدهم، «گرگهای بزرگ بد» (Big Bad Wolves) به کارگردانی «آرون کشیلز» و «ناوت پاپوشادو» دوازدهم، و «بتل رویال» (Battle Royale) به کارگردانی «کینجی فوکاساکو» یازدهم است.
فیلم «بتل رویال» به کارگردانی «کینجی فوکوساکو» بر اساس رمانی نوشته «کوشون تاکامی» ساخته شد و داستانی در مورد گروهی از دانشآموزان روایت کرد که در یک دنیای دیستوپیایی باید تا پای جان نبرد میکردند. تارانتینو در این مصاحبه اظهارات چند سال پیش خود را تکرار میکند و میگوید «بازیهای گرسنگی» (Hunger Games) تقلیدی از «بتل رویال» است.

این فیلمساز میگوید از اینکه سازندگان «بتل رویال» از «سوزان کالینز» نویسنده «بازیهای گرسنگی» شکایت نکردهاند غافلگیر شده است: «درک نمیکنم که نویسنده ژاپنی چطور از سوزان کالینز به خاطر هرچه که او از آن خود کرده شکایت نکرده. کتاب لعنتی را تقلید کردهاند! منتقدین احمق کتاب قرار نیست یک فیلم ژاپنی به نام «بتل رویال» را تماشا کنند، بنابراین آن احمقها هیچوقت اعتراض نکردند. از این نوشتهاند که کتابهای کالینز اصیلترین اثری است که به عمر لعنتیشان خواندهاند. به محض اینکه منتقدین سینما فیلم را دیدند گفتند: «یعنی چه!» این خود «بتل رویال» است اما با رده سنی پیجی!»
تارانتینو ادعا میکند که یکی از اولین بینندگان «بتل رویال» بوده و وقتی برای اکران «بیل را بکش» (Kill Bill) در ژاپن به سر میبرده «کینجی فوکاساکو» او را به اکران خصوصی دعوت کرده است.
او ادامه میدهد: «نمیدانستم که قرار است چه فیلمی ببینم. و خدای من! حتی امروز نمیدانم که چه دیدهام. باورنکردنی بود... سه ماه بعد در جشنواره فیلم سیاتل بودم و قرار بود «بتلرویال» را در نیمهشب اکران کنند. هیچکس تا آن زمان فیلم را ندیده بود. یکی از هیجانانگیزترین مراسمی بوده برای یک فیلم دعوت شدم. میدانستم که چه در انتظارشان است و فراتر از تصورشان خواهد بود! آمادگیاش را نخواهند داشت.»
تارانتینو پیشتر گفته بود که تمایل داشته فیلم «بتل رویال» را کارگردانی کند اما با تولید فیلمهای «بازیهای گرسنگی» به سراغ پروژههای دیگری رفته است.
او درباره «کلهخر: فیلم» میگوید: «فیلمی بود که بیش از همیشه در این ۲۰ سال گذشته با آن خندیدم. به یاد نمیآورم که از زمان ریچارد پرایر به بعد از اول تا آخر فیلمی خندیده باشم... وقتی «بیل را بکش» را میساختم، فکر کردم که این فیلم لعنتی خیلی خندهدار است و باید آن را به عوامل نشان دهم. نسخهای پیدا کردیم، تماشا کردیم و از خنده مردیم.»
تارانتینو در مورد «مدرسه راک» میگوید: «اکران بسیار بسیار لذتبخشی بود. فکر میکنم این یکی جک بلک را به شهرت رساند و ترکیب او با ریک لینکلیتر و مایک وایت - آن را به اثری ویژه تبدیل کرد.»
او میگوید فیلم «مصائب مسیح» خندهدار یافته است: «در طول فیلم خیلی خندیدم. نه به این دلیل که میخواستیم منحرف باشیم و به مصیبتهای مسیح بخندیم - خشونت شدید از نظر من خندهدار است - و وقتی از حد نهایی فراتر میروی، خندهدارتر و خندهدارتر میشود... کارگردانی مل شگفتآور بود. من را به آن دوران میبرد. با مل گیبسون در موردش حرف میزدم و او جوری به من نگاه میکرد که انگار دیوانه شده بودم.»
تارانتینو درباره «داستان وست ساید» میگوید: «یکی از آن فیلمهایی است که استیون هنوز تواناییهایش را نشان میدهد. فکر نمیکنم اسکورسیزی [در این قرن] فیلمی چنین هیجانانگیز ساخته باشد... باورم نمیشد که از بازیگر نقش اول آن [انسل الگورت] خوشم آمده در حالی که او را در هیچ فیلم دیگری دوست نداشتم.»