الهام «جنگ ستارگان» از «تلماسه»؟

فرانک هربرت در سال ۱۹۶۵ با انتشار رمان «تلماسه» (Dune) انقلابی در ادبیات علمی–تخیلی ایجاد کرد. این اثر با جهانسازی پیچیده، سیاستهای بینستارهای و مفاهیم فلسفی، بهسرعت جایگاهی ویژه یافت. تا سال ۱۹۷۷، او دو دنباله دیگر (Dune Messiah و Children of Dune) نوشته بود و جهان آراکیس بیش از پیش گسترش یافته بود.
در همین زمان، «جنگ ستارگان: امید تازه» (Star Wars: A New Hope) به کارگردانی جورج لوکاس اکران شد و صنعت سینما را متحول کرد. اما هربرت در مصاحبهای با Village Voice گفت: «سعی میکنم شکایت نکنم... نمیدانم دقیقاً کدام کتاب من را کپی کردهاند، اما احتمالاً تلماسه است. من یک پرنسس آلیا داشتم و آنها یک پرنسس لیا دارند. شنیدهام یک لاشه کرم شنی و ساکنان بیابان هم دارند، درست مثل تلماسه.»
هربرت به شباهتهای دیگری نیز اشاره کرد:
پرنسس آلیا و پرنسس لیا: هر دو از خاندان سلطنتی و خواهر شخصیتهای اصلی هستند.
نیروی جادویی: در «تلماسه» فرقه بنجزیره با «صدا» ذهنها را کنترل میکند؛ در «جنگ ستارگان» نیرو همین کار را انجام میدهد.
بیابانها و موجودات: آراکیس با کرمهای شنی عظیم؛ در «بازگشت جدای» (Return of the Jedi) موجودی شبیه ساندورم به نام سرلک.
امپراتوریها: Imperium در «تلماسه» و Galactic Empire در «جنگ ستارگان» هر دو ساختارهای سلطهگر هستند.
شخصیتهای ماجراجو: دانکن آیداهو در «تلماسه» و هان سولو در «جنگ ستارگان».
هرچند هربرت در نهایت شکایتی مطرح نکرد، اما این شباهتها باعث شد بسیاری از طرفداران و منتقدان درباره تأثیر «تلماسه» بر «جنگ ستارگان» بحث کنند. لوکاس در پاسخ گفته بود تنها شباهت میان دو اثر «وجود بیابان» است و الهام اصلی او از (Flash Gordon) و فیلمهای آکیرا کوروساوا آمده است.
این جدال فرهنگی نشان میدهد که چگونه دو جهان داستانی بزرگ میتوانند همزمان الهامبخش و محل مناقشه باشند؛ و امروز، با اقتباسهای تازه «تلماسه» توسط دنی ویلنوو، این بحثها دوباره زنده شدهاند.