فرانکنشتاین گیرمو دل تورو؛ شاهکار بصری با طراحی و موسیقی مدرن
.jpg?w=1200&q=75)
فیلم «فرانکنشتاین» به کارگردانی گیرمو دل تورو، نه تنها یک اقتباس تازه از رمان مری شلی است، بلکه تحقق رؤیای دیرینه این فیلمساز مکزیکی محسوب میشود. دل تورو سالها پیش در جریان ساخت فیلم (Mimic) از علاقه خود به این پروژه سخن گفته بود و اکنون توانسته با همکاری تیمی از هنرمندان برجسته، آن را به واقعیت تبدیل کند.
یکی از نخستین تصمیمهای دل تورو تغییر زمان روایت از اواخر قرن هجدهم به دهه ۱۸۵۰ بود. این تغییر به تیم سازنده اجازه داد تا ضمن حفظ فضای تاریخی، آزادی بیشتری برای خلق جلوههای بصری و موسیقایی داشته باشند. الکساندر دسپلا، آهنگساز برنده اسکار، تأکید کرده که موسیقی فیلم به جای تقلید از آثار کلاسیک قرن نوزدهم، رویکردی مدرن دارد؛ استفاده از سازهایی چون ویولن و فلوت با شیوه نگارش امروزی، فضایی فانتزی و معاصر ایجاد کرده است.
در بخش طراحی صحنه، تامارا دوورل با تحقیقات گسترده به سراغ ابزارهای علمی و پزشکی قرن نوزدهم رفت. او حتی به موزه (Hunterian) در لندن دسترسی یافت و بیش از سه هزار تصویر از تجهیزات واقعی آن دوران ثبت کرد. این منابع الهامبخش طراحی آزمایشگاه و ابزارهای ویکتور فرانکنشتاین شدند؛ فضایی که هم علمی و هم وهمآلود است.
فیلمبرداری توسط دان لاوستسن انجام شد؛ کسی که پیشتر با دل تورو در (The Shape of Water) و (Nightmare Alley) همکاری داشت. او با ترکیب نورهای طبیعی و طراحی دقیق قابها، فضایی خلق کرده که هم کلاسیک و هم مدرن به نظر میرسد. این سبک تصویربرداری به فیلم کیفیتی اپرایی و شاعرانه بخشیده است.
طراحی لباس نیز توسط کیت هاولی انجام شد. او با الهام از متن دل تورو و مضامین رمان شلی، بر رنگها و نمادهای مذهبی و طبیعی تمرکز کرد تا حس تنهایی، اندوه و کیفیت گوتیک داستان را تقویت کند. استفاده از رنگها بهعنوان عنصر روایی، پیوندی میان رمان و فیلم برقرار کرده است.
در مجموع، «فرانکنشتاین» دل تورو نه صرفاً یک بازسازی، بلکه بازآفرینی کامل است؛ اثری که با ترکیب طراحی صحنه علمی، فیلمبرداری مدرن، موسیقی نوآورانه و لباسهای نمادین، تجربهای تازه از داستان کلاسیک ارائه میدهد. این فیلم نشان میدهد که چگونه همکاری میان بخشهای مختلف هنری میتواند رؤیای یک کارگردان را به شاهکاری سینمایی بدل کند.