نقد و بررسی سریال «شیش ماهه» | آقای مدیری تکرار بس است!

اختصاصی سلام سینما – فرزین محمدی: قسمت چهارم سریال «شیش ماهه» در حالی پخش شد که هنوز نتوانسته یک لبخند ساده روی صورت مخاطب بیاورد. مهران مدیری پس از 10 سال و علیرغم ادعایی که سال گذشته کرده بود که دیگر حاضر نیست به تلویزیون برگردد به صداوسیما برگشت اما متاسفانه او در آخرین اثر خود یعنی «شیش ماهه» عملا در حال درجا زدن و حتی عقبگرد است.
همه مهران مدیری را با سریالهایی مانند «شبهای برره»، «پاورچین»، «نقطهچین» و «قهوه تلخ» به یاد میآورند، سریالهایی که آنقدر موفق بودند که مخاطب را 90 شب پای تلویزیون نگه میداشتند اما در آخرین آثار او هیچ خبری از جذابیت و طنازی نیست.
قصه چیست؟
سریال «شیش ماهه» درمورد یک پسر جوان است که با مشکلات زندگی و اعضای خانوادهای که غیرطبیعی رفتار میکنند، دست و پنجه نرم میکند. شاهین که محمد شعبانپور آن را بازی میکند از یک طرف گرفتار طلاق و مهریه و زنی است که تصور میکند یک بچه خیالی دارد و از یک طرف درگیر خانوادهای است که رفتارهای اغراقشده و اگزجره دارند. یک آدم معمولی که میان افراد غیرمعمولی گیر کرده است، درست مثل همه سریالهای مهران مدیری. تا پیش از این سیامک انصاری نقش کاراکتری را بازی میکرد که رفتارهای نرمال داشت و حالا همان نقش به محمد شعبانپور داده شده است.
قصهای عقیم
شاهین بیمار میشود و واکنش اعضای خانواده به بیماری او عملا به یکی دیگر از چالشهای زندگی شاهین تبدیل میشود. این تمام قصه «شیش ماهه» است، قصهای که تا به اینجای کار هیچ قوامی نداشته است و عملا به دم دستیترین حالت ممکن روایت شده است. نه خبری از شوخیهای کلامی است و نه خبری از موقعیتهای عجیب کمدی. البته باید اشاره کرد که اوج رزومه کاری مهران مدیری با گروهی از نویسندگان کاربلد مانند پیمان و مهراب قاسمخانی، خشایار الوند و امیرمهدی ژوله بود و در چند اثر متاخر با نویسندگان متفاوتی همکاری کرده است. گروه نویسندگان «شیش ماهه» را محمدامین فرشادمهر، احمدرضا کاظمی و امین انتظاری تشکیل میدهند اما امضای مدیری در اثر کاملا مشهود است؛ شخصیتی جدی و دغدغهمند در میان افرادی بیخیال و غیرمعمول.
اگر گفته شود بخش بزرگی از موفقیت سریالهای پیشین مهران مدیری بر دوش نویسندگان سریال بوده است سخن به گزافی گفته نشده است زیرا مدیری در «قهوه پدری» هم نتوانست آنگونه که انتظار میرود در میان مخاطبان اقبال داشته باشد.

تکرار شخصیتها
مهران مدیری موقعیتهایی که در سریالهای موفق خلق شده بود را در «شیش ماهه» جمع کرده است. برای مثال در «مرد هزار چهره» مخاطب با شخصیتی روبهرو بود که در موقعیتهای مهم قرار میگرفت اما چون هیچ شناختی از موقعیت نداشت به یک کاریکاتور تبدیل میشد. یا در «قهوه پدری» جهانشاهی وجود داشت که از مملکتداری هیچ نمیدانست و در «هیولا» یک معلم ساده مدرسه به مرور تبدیل به یک عنصر مافیایی شد. چنین شخصیتی در «شیش ماهه» در وجود دکتر رهتوشه با بازی حسن معجونی گنجانده شده، روانشناسی که هیچ درکی از علم روانشناسی ندارد و روی تابلوی مطبش نوشته شده «روانشناس تجربی». او هیچ کمکی به مراجعانش نمیکند و رازهای زندگی مراجعانش را برای دیگری تعریف میکند؛ موقعیتی تکراری که تنها نقطه مثبتش بازی حسن معجونی است. این درحالی است که کل قصه روی همان فونداسیون همیشگی مدیری یعنی گیر افتادن یک شخصیت عاقل میان افراد غیرمعمولی بنا شده است.
بخش دیگر موقعیتهای تکراری شوخی با هنرمندان است که اوج آن خواندن لیست خرید در سریال «مرد هزار چهره» به مثابه یک شعر و تشویق حضار بود. در «شیش ماهه» هم شاهین با برپایی نمایشگاه عکس از جورابهای پدرش با واکنشهای اغراقی و تفسیرهای هنری عجیب مواجه میشود، موقعیتی که عملا در بیشتر آثار مهران مدیری تکرار شده است.
مهران مدیری شکست خورد؟
نمیتوان با پخش صرفا چند قسمت از یک سریال موفقیت یا عدم موفقیت آن را قضاوت کرد اما میتوان به میزان جذابیت آن پی برد و «شیش ماهه» جذاب نیست. متاسفانه عدم وجود تیم نویسندگی حرفهای باعث شده روایت با دمدستیترین موقعیتها پیش برود، امری که ضربه اساسی را به سریال وارد کرده است.
حضور کمرنگ شخص مهران مدیری در سریال هم امری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و شاید با پررنگتر شدن شخصیت مهران مدیری در سریال بتوان به جذابتر شدن آن امیدوار بود اما تا به این جای کار تنها قسمتی که لبخند روی صورت مخاطب مینشاند، سکانسهای پشت صحنه است.