نگاهی به حضور کوتاه اما فراموشنشدنی پیتر گرین فقید در پالپ فیکشن | «زد مرده، عزیزم»!

اختصاصی سلام سینما - آریا قریشی: بعضی از بازیگران ممکن است هرگز به ستارههایی بزرگ تبدیل نشوند اما یک بازی، یک دیالوگ یا حتی یک حضور گذری میتواند آنها را در تاریخ سینما ماندگار کند.
پیتر گرین که امروز در 60 سالگی از دنیا رفت، چنین بازیگری بود. او البته سابقه بازیهایی عموما کوتاه در فیلمهای مطرحی مثل «ماسک» (چاک راسل، 1994)، «مظنونین همیشگی» (برایان سینگر، 1995) و «روز تمرین» (آنتوان فوکوا، 2001) را در کارنامه داشت اما احتمالا هر سینمادوستی او را برای بازی در فیلم «داستان عامهپسند» یا «پالپ فیکشن» (کوئنتین تارانتینو، 1994) در نقش «زد» به یاد میآورد؛ آدم منحرفی با لباس مامور امنیتی که در سکانس گروتسک داخل مغازه حضوری فراموشنشدنی دارد.
هر چند ساخت یک شخصیت چندبعدی در آن زمان کوتاه برای هر بازیگری کار مشکلی است اما پیتر گرین موفق میشود تصویری از روحیات بیمارگون مرد ضعیف و آسیبپذیری بسازد که تنها بهپشتوانه لباس و جایگاه موقتیاش ژست قدرت میگیرد و بهمحض از دست دادن آن جایگاه به کودکی هراسان تبدیل میشود که کوچکترین توانی برای دفاع از خود ندارد.
اما جدا از آن، شخصیت «زد» را همچنین با دیالوگ کوتاه اما خاطرهسازی به یاد میآوریم که پس از مرگ او گفته میشود؛ وقتی بوچ (بروس ویلیس) چاپرِ زد را برداشته و نزد معشوقهاش فابین (ماریا دی میدیروش) میآید (فابین از آن با عنوان موتورسیکلت نام میبرد و بوچ تاکید میکند که این یک چاپر است، نه موتورسیکلت). وقتی فابین میپرسد این چاپر متعلق به کیست، بوچ از زد نام میبرد، و در پاسخ به فابین که از هویت زد میپرسد، بوچ عبارت کوتاهی را میگوید که به یکی از خاطرهترین لحظات «پالپ فیکشن» تبدیل شده است: «زد مرده، عزیزم. زد مرده» (Zed's dead, baby. Zed's dead). انگار حقارت زد با این عبارت کامل میشود؛ فردی که هویتش کوچکترین اهمیتی ندارد و فقط این مهم است که چاپری دارد و دیگر در قید حیات نیست!

زد مرده، عزیزم!
شاید خیلیها تا امروز حتی اسم پیتر گرین را هم نشنیده بودند اما مسلما میلیونها نفر «زد» را در «پالپ فیکشن» به یاد میآورند، و همینطور تاکید بر مرگ او را! این، جادوی سینما است.