جستجو در سایت

1404/10/03 18:01

سکانس برگزیده «وحشی»، فصل 2، قسمت 2 | پیچش ناگهانی، غافلگیری درست و درخشش نوید پورفرج + ویدیو و تحلیل سکانس

سکانس برگزیده «وحشی»، فصل 2، قسمت 2 | پیچش ناگهانی، غافلگیری درست و درخشش نوید پورفرج + ویدیو و تحلیل سکانس
این سکانس با طراحی فضا و میزانسن درست، دوربین نزدیک و کلوزآپ‌هایی از چهره داوود اشرف، کنترل خوب بازی و صحبت‌های پشت هدست شخصیت ناشناس که احتمالا خسرو یا ایوب است و مدام استرس بیشتری به فضا وارد می‌کند حس خفقان و تنش را به بیننده منتقل می‌کند و در نهایت این تنش با مشخص شدن اینکه کسی که کنار دست فروهر است مامور پلیس است به اوج خود می‌رسد. 

اختصاصی سلام سینما - الهام کوهی: در قسمت دوم سریال وحشی، داوود اشرف که به واسطه نیک از زندان آزاد شده است باید بهای آزادی‌اش را بپردازد. بی‌خبری داوود و مخاطب از نیت کسانی که پول دیه را فراهم کرده‌اند را فراهم کرده‌اند و کاری که در ازایش از او می‌خواهند نه تنها تعلیق و اضطراب مورد نیاز برای تماشای ادامه داستان را فراهم می‌کند که حس همذات‌پنداری مخاطب با شخصیت داوود را بیشتر کرده و جبری را که جامعه بر او تحمیل می‌کند عریان‌تر به نمایش می‌گذارد. آزادی داوود اشرف نه یک رهایی واقعی، بلکه تغییر شکل اسارت است. او به ‌واسطه نیک از زندان بیرون آمده، اما بهای این آزادی، اطاعت مطلق است؛ بدهی‌ای که باید با انجام هر مأموریتی که به او محول می‌شود، تسویه شود.


بیشتر بخوانید:

درباره کارنامه سریال‌سازی هومن سیدی | «وحشی» اثری رو به جلو

نقد سریال وحشی، قسمت اول از فصل دوم | روایتی جذاب از یک فروپاشی


در چنین موقعیتی، داوود وارد معامله‌ای مرموز می‌شود که بوی خطر می‌دهد هرچند همراهی سلیم و دختری به نام سارا از بار استرس سکانس کم می‌کند. داوود و سلیم طبق نقشه‌ی ایوب برای خرید مواد به یک دفتر موسیقی فروهر می‌روند و سارا در ماشین منتظرشان می‌ماند. انتخاب این فضا، جایی که قرار است محل تولید صدا و هنر باشد، در تضاد کامل با کنش مجرمانه‌ای است که در آن رخ می‌دهد و همین تضاد، به سکانس بار معنایی بیشتری می‌بخشد.

سریال در این سکانس، در کنار هیجان معامله، بر جبر موقعیت تمرکز می‌کند؛ داوود نه از سر میل، بلکه از سر ناچاری وارد این بازی می‌شود. معامله‌ای که قرار است ساده و بی‌دردسر باشد، به ابزاری برای یادآوری این حقیقت تبدیل می‌شود که در جهان «وحشی»، آزادی وجود ندارد و هر امتیازی، بدهیِ تازه‌ای به‌همراه دارد.

این سکانس با طراحی فضا و میزانسن درست، دوربین نزدیک و کلوزآپ‌هایی از چهره داوود اشرف، کنترل خوب بازی و صحبت‌های پشت هدست شخصیت ناشناس که احتمالا خسرو یا ایوب است و مدام استرس بیشتری به فضا وارد می‌کند حس خفقان و تنش را به بیننده منتقل می‌کند و در نهایت این تنش با مشخص شدن اینکه کسی که کنار دست فروهر است مامور پلیس است به اوج خود می‌رسد. 

نوید پورفرج و بازی بی‌نظیرش در حضوری بسیار کوتاه

با وجودی که پورفرج نقش بسیار کوتاهی (یک سکانس) در وحشی دارد اما گریم خوبی که به چهره نشسته و بازی بسیار خوب و باورپذیرش، باعث شده سکانس پرتنش وحشی دربیاید و اگزجره یا نمایشی نشود. با وجودی که شخصیت فروهر یک کارکتر فرعی است و نیاز به شخصیت‌پردازی ندارد اما پورفرج آن را از تیپ درآورده و به آن جان می‌دهد و در تایمی محدود شخصیتی قابل باور می‌سازد و فشار روانی سکانس را بالا می‌برد. 

با اینکه رفتارهای پورفرج در نقش فروهر اگزوتیک و بیرونی است اما اغراق‌آمیز و نمایشی نمی‌شود و فشار روانی که روی او و موقعیت وجود دارد چنین واکنشی را می‌طلبد، خنده‌های هیستریک، استرس بالا، خشمی منفجر شده که در نهایت همه آن‌ها با مرگ به پایان می‌رسد تنش موقعیت را به خوبی به تصویر می‌کشد. 

کارگردانی خوب و نویسنده‌ای ضعیف

سیدی به همان اندازه که در کارگردانی خوب و دقیق است و به چهارچوب‌ها و تاکتیک‌های سینمایی پایبند مانده در فیلمنامه ضعیف عمل می‌کند. اتفاقاتی که برای داوود می‌افتد پختگی و رابطه علت و معلولی لازم را ندارد. رفتارهای اشرف قابل درک نیست و بازی خوب عزتی باعث می‌شود این تصمیم‌های کودکانه منطقی به نظر برسد، داستان‌های فرعی نیمه‌کاره می‌ماند. اصلی‌ترین خط اصلی داستان فصل دوم که صاف کردن بدهی نیک است پر از ابهام است و اینکه داوود اشرف چه خصوصیت بارزی داشته که توسط نیک انتخاب شده و دیه سنگین او توسط خلافکاران پرداخت شده قابل درک نیست و سیدی هم قصد پرداخت به آن را ندارد. با این وجود داستان جذاب (علی‌رغم ضعف در منطق روایی) و کارگردانی خوب سیدی همچنان وحشی را به اثری دیدنی تبدیل کرده است. 

 

 


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image