نقد فیلم بچه مردم به کارگردانی محمود کریمی | خلاقانه

اختصاصی سلام سینما - مازیار وکیلی: بارها در نقدهای مختلف خواندهایم که سینمای ایران فاقد خلاقیت است. سینمای ایران یک سینمای محلی است که یا برای مصرف داخلی فیلم میسازد یا برای جشنوارههای بسیار روشنفکرانه خارجی. سینمای ایران عملا از بازارهای جهانی حذف شده و هیچ سهمی از بازار فرهنگی و هنری دنیا ندارد. اما مشکل کجاست؟ آیا فقط مشکلات سیاسی باعث این انزوا و تکافتادگی شده است؟ پاسخ به این سوال قطعا منفی است. اگر همین امروز و به شکل معجزهآسایی مشکلات سیاسی ایران و غرب حل شود، چند فیلم داریم که این توانایی را داشته باشند که در سینماهای غرب به شکل گسترده اکران شوند و مورد استقبال مردم آن کشورها قرار بگیرند؟ پاسخ این است که هیچ فیلمی. اگر فیلمهای کارگردانانی مانند اسپیلبرگ، کاپولا، اسکورسیزی و بسیاری از کارگردانان غربی مورد توجه تمام مردم جهان قرار میگیرد به خاطر زبان و نحوه بیان آنها است. آنها به قدری خلاقانه و همه فهم فیلم میسازند که همه مردم جهان مشتری فیلمهای آنها میشوند. اما به بدنه سینمای ایران نگاه کنید. کدام از یک فیلمهای این سالهای سینمای بدنه ایران میتوانند بازار گسترده غرب را فتح کنند؟ توجه کنید که حضور در جشنوارههای خارجی و برنده شدن جایزه اصلی این جشنوارهها از جمله نخل طلا و اسکار را نمیتوان ملاکی برای جهانی شدن دانست. آن فیلمها صرفا برای روشنفکران و منتقدان به نمایش در میآیند و حضورشان در اکران عمومی انقدر ناچیز است که میتوان آن را نادیده گرفت.
بیشتر بخوانید:
نقد و بررسی فیلم بچه مردم به کارگردانی محمود کریمی | جستوجوی هویت در غربت و جنگ
گفتوگو با محمود کریمی کارگردان فیلم بچه مردم | ساخت بچه مردم به دیوانگی نیاز داشت | ویدیو
شاید این سوال پیش بیاید که این بحثها چه ربطی به «بچه مردم» ساخته محمود کریمی دارد؟ ربطش این است که «بچه مردم» تنها فیلم واقعا خلاقانه جشنواره فجر سال گذشته بود. بعد از جشنواره و نقدهایی که بر فیلم نوشته شد برخی شباهت فیلم کریمی به آثار وس اندرسون و ژان پیر ژونه را دلیلی بر غیراُرژینال بودن آن دانستند و عنوان کردند که به دلیل این شباهت «بچه مردم» فیلم ضعیفی است. اما فیلم کریمی فقط یک کپی نیست و توانسته با تمام نقاط ضعفی که دارد آن سبک از فیلمسازی را تا حد زیادی بومی کند. کار کریمی مانند آشپزی است که توانسته با خلاقیت خود کیفیت غذایی که یک دستور پخت مشخص دارد را بهبود ببخشد. ظاهر «بچه مردم» شبیه «هتل بزرگ بوداپست» یا «سرگذشت شگفت انگیز امیلی پولن» است اما درون مایه آن به کلی با آثار این دو کارگردان فرق دارد و این یعنی کریمی توانسته آن سبک از فیلمسازی را به طور کامل درک و هضم کند و یک محصول خلاقانه ارائه دهد.
نکته جالب توجه این درباره «بچه مردم» این است که جزئیات حیرت انگیزی دارد. کارگردان سعی کرده هیچ سکانسی را به حال خود رها نکند. سکانسی که تاجی رئیس یتیم خانه از پشت پنجره بیرون را نگاه میکند و بر اساس اتفاقات درون خیابان عکس روی دیوار را جابهجا میکند. یا سکانسی که بچهها میخواهند با کمک مامان مهین چیزی کش بروند و ناگهان مهره گردن مامان آسیب میبیند. سکانس ساندویچی که تاجی یواشکی به آدمهایی که در میز بغلی بازی ممنوعه انجام میدهند تقلب میرساند و از همه بهتر سکانسی که مامان مهین دارد از لیلا تلویحا خواستگاری میکند و ابوالفضل دست و پا چلفتی آشها را روی زمین میریزد، تنها چند نمونه از سکانسهای خلاقانه «بچه مردم» هستند. از همه بهتر اما سکانس گفت و گوی ابوالفضل و لیلا در صف نانوایی است که طنز و رُمنس را هم زمان دارد و بسیار هم بامزه است. کریمی در همین اولین فیلمش نشان میدهد سینما را بسیار دوست دارد و علاوه بر یک کارگردان خوب، یک عشق فیلم درست و حسابی هم هست. عشق فیلمی که نه تنها خوب بلد است فیلم ببیند بلکه خوب بلد است فیلمهایی که دیده را درونی و به درستی اجرا کند.

اما مشکل «بچه مردم» از فصل جبهه آغاز میشود. فصلی که اتفاقا شروع خلاقانهای دارد. نحوه آشنایی ابوالفضل با عباس فدایی و پیام بردن و آوردنش برای دیدهبان جذاب و از جنس بقیه فیلم است. اما سایر بخشهای آن ناگهان تبدیل به یک بیانیه بیظرافت در ستایش جنگ میشود. به سکانس نامه نوشتن ابوالفضل برای لیلا دقت کنید، یا سکانس پایانی فیلم که خیلی کلیشهای و باسمهای ساخته شده تا متوجه شوید «بچه مردم» ناگهان چه سقوط آزادی را تجربه میکند. بله، این فصل از فیلم در لحظاتی تماشاگر را احساساتی میکند اما مشکلش این جا است که با سایر فصول فیلم همخوانی ندارد و ساز دیگری کوک میکند که باعث از ریتم خارج شدن این ارکستر هماهنگ میشود.
مشخص نیست محمود کریمی در آینده چه راه و مسیری را طی خواهد کرد. آیا میتواند این میزان از کیفیت و خلاقیت را در فیلمهای بعدیاش هم ارائه دهد یا نه. اما با همین فیلمی که ساخته یک چیز را ثابت کرد؛ حلقه مفقوده سینمای ایران خلاقیت است. یک کارگردان اگر خلاق باشد، میتواند فیلمی بسازد که در عین بومی بودن برای مردم سراسر دنیا هم جذاب باشد. این ادعای بزرگی است اما باید آن را به زبان آورد که دو سوم ابتدایی «بچه مردم» به راحتی قابلیت این را دارد که برای مردم تمام دنیا اکران شود تا آنها هم به اندازه مردم ایران از تماشای آن لذت ببرند.