شباهتهای Predator: Badlands با یک کلاسیک علمی–تخیلی فراموششده
.jpg?w=1200&q=75)
دن تراختنبرگ که با فیلم (Prey) جان تازهای به مجموعه ۳۸ ساله (Predator) بخشید، در ادامه با انیمیشن (Predator: Killer of Killers) و سپس (Predator: Badlands) موفق شد مسیر این فرنچایز را احیا کند؛ اثری که برای نخستینبار موجود غارتگر را در نقش قهرمان روایت میکند. با وجود نوآوریهای فراوان، برخی علاقهمندان ژانر در (Badlands) نشانههایی از فیلم علمی–تخیلی (Enemy Mine) محصول استودیوی فاکس در سال ۱۹۸۵ یافتهاند.
(Enemy Mine) به کارگردانی ولفگانگ پترسن و با بازی دنیس کواید و لو گاستت جونیور، داستان دو خلبان جنگی از نژادهای انسانی و خزنده را روایت میکند که پس از ساقط کردن یکدیگر، روی سیارهای خشن مجبور میشوند برای بقا همکاری کنند؛ روایتی که شباهتهایی با همراهی ناگزیر شخصیتهای «دِک» و «تیا» در (Badlands) دارد. این شباهتها با یک پیچش داستانی در (Enemy Mine) عمیقتر میشود: شخصیت گاستت در حالیکه باردار است میمیرد و از کواید میخواهد فرزندش را حفظ و به سرزمین مادری بازگرداند؛ ماجرایی که یادآور مسئولیتی است که دِک و تیا پس از مرگ «کالیسک» در مواجهه با «باد» برعهده میگیرند.
(Enemy Mine9 خود فیلمی پرفرازونشیب بود. تولید آن ابتدا با کارگردانی ریچارد لانکرین در ایسلند آغاز شد، اما به دلیل تأخیرها و نارضایتی استودیو، او برکنار شد. فاکس پس از هزینهکرد ۱۸ میلیون دلار، پترسن را که مشغول پایاندادن به «داستان بیپایان» بود، برگزید. او با ساخت دکورهای عظیم در مونیخ، فیلم را نجات داد؛ هرچند تبلیغات ناکارآمد باعث شکست اثر در گیشه شد و فیلم تنها در بازار خانگی به جایگاه واقعیاش رسید.
اکنون با موفقیت (Predator: Badlands)، این کلاسیک کمقدر دیدهشده دوباره بر سر زبانها افتاده و به علاقهمندان ژانر توصیه میشود؛ چرا که اثری انسانی، احساسی و برخلاف بسیاری از آثار آخرالزمانی، امیدوارکننده است.