جستجو در سایت

1404/09/18 12:42

نگاهی به قسمت نهم بامداد خمار | دوئلی نافرجام با قهوه قجری

نگاهی به قسمت نهم بامداد خمار | دوئلی نافرجام با قهوه قجری
تقابل بین اصلان و منصور در قسمت نهم به نقطه اوج خود می‌رسد.

اختصاصی سلام سینما - الهام کوهی: تقابل بین اصلان و منصور در قسمت نهم به نقطه اوج خود می‌رسد. آگاهی اصلان از عشق منصور به محبوبه در نهایت منتج به این می‌شود که او را به رسم سنتی قهوه قجری دعوت کند. طبق این رسم، خواستگاران دختران خاندان قاجار دعوت به نوشیدن قهوه قجری می‌شدند که یکی از قهوه‌ها سالم و دیگری مسموم بود. اگر خواستگار قهوه سالم را تشخیص می‌داد اجازه ازدواج می‌گرفت و اگر قهوه مسموم را می‌خورد می‌مرد. اصلان رقیب عشقی‌اش را به قهوه قجری دعوت می‌کند و در نهایت منصور به خاطر ترس از مرگ میز را ترک می‌کند و در رقابت بر سر به دست آوردن محبوبه به اصلان می‌بازد.

این سکانس تنها سکانس مهم قسمت پنجم است که البته با پرداخت نادرست و گنگ و آشفته بودنش به بار نمی‌نشیند و نمی‌تواند استرس و هیجان مدنظر را به بیننده منتقل کند. کات‌های اشتباه و تدوین بد، بازی ضعیف، در جریان قرار ندادن مخاطب از نقشه اصلان و در نهایت استرسی که نمایشی است نه باور پذیر نمی‌تواند این سکانس را سکانسی تاثیرگذار کند. 

نقطه ضعف؛ قهرمان منفعل

محبوبه‌ای که آبیار ساخته در مقایسه با رمان، شخصیت منفعلی دارد که تماشاگر سرنوشت خود شده و نمی‌تواند در مقابل خواسته خانواده خود مقاومت کند. این شخصیت‌پردازی دقیقا در نقطه مقابل شخصیت‌پردازی فتانه حاج‌سیدجوادی است. محبوبه رمان بامداد خمار دختری سرکش و عاشق‌پیشه و پر شر و شور است که مقابل فرهنگ و سنت خانواده می‌ایستد و بدون هیچ ترسی با زندگی خود قمار می‌کند. اما شخصیتی که آبیار تا قسمت نهم از محبوبه ساخته دختری ترسو و مقید به آداب و رسوم است که جرئت ابراز عشق و علاقه خود و نه گفتن به خواستگار را ندارد و باید دید با این شخصیت‌پردازی منفعل، محبوبه چگونه به نقطه‌ای می‌رسد که مقابل خانواده بایستد و با رحیم ازدواج کند. 

نقطه قوت؛ داستان فرعی جذاب

اضافه شدن همسر دوم بصیرالملک با بازی لیندا کیانی به داستان بامداد خمار باعث شده شخصیت بصیرالملک پیچیده و خاکستری شود و تعلیقی که با این پیرنگ فرعی ایجاد می‌شود هم ریتم کند داستان را قابل تحمل می‌کند و در خدمت داستان است و سکانس مربوط به نامه‌ نوشتن بصیرالملک برای عصمت و ملاقات با او قسمت نهم را از یکنواختی و درجا زدن درمی‌آورد. 

روایتی پرجزئیات اما بسیار کند

هرچند پرداختن به جزئیات و تصویرسازی‌های بسیار زیبا و نوستالژیک کیفیت بصری اثر را بالا برده اما روایت بسیار کند آن باعث می‌شود که در هر قسمت بیننده را با دست خالی راهی کند. هنوز بعد از نه قسمت قصه عشق محبوبه و رحیم به نقطه اوج خود نرسیده و محبوبه همچنان در جدال بین عقل و عشق گیر کرده و نمی‌تواند آشوب درونی خود را با خانواده در میان بگذارد. سریال اصلا به شخصیت رحیم نزدیک نمی‌شود و کارگردان به جز چند پلان تکراری از کار کردن او در مغازه نجاری و نگاه‌های خیره او به محبوبه هیچ اطلاعاتی دیگری از او به مخاطب نمی‌دهد. تقابل اصلان و منصور هم از آن‌جایی که بیننده می‌داند هیچ‌کدام از آن‌ها به وصال با محبوبه نمی‌رسد جذابیت چندانی ندارد. 
 


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image