جستجو در سایت

1404/09/10 15:01

نگاهی به سریال هزار و یک شب | آیا دو قطبیِ تکراری کمدی–درام را می‌شکند؟

نگاهی به سریال هزار و یک شب | آیا دو قطبیِ تکراری کمدی–درام را می‌شکند؟
امروز نخستین قسمت «هزار و یک شب» منتشر شد؛ سریالی که با جهان‌سازی اسطوره‌ای، مفهوم جهان موازی و فضاسازی متفاوتش، امید دارد مسیر روایت‌گری در پلتفرم‌ها را تکان دهد و شاید آغاز فصل تازه‌ای برای داستان‌گویی در ایران باشد.

اختصاصی سلام سینما؛ مهلا رنجبران | امروز نخستین قسمت سریال «هزار و یک شب» منتشر شد؛ اثری که از همان مراحل معرفی، خود را با وعده‌ی جهانی اسطوره‌ای، مؤلفه‌های فانتزی-افسانه‌ای و فضاسازی متفاوت از جریان غالب نمایش خانگی معرفی کرده است. سریال، با تکیه بر بازآفرینی برخی موتیف‌های قدیمی روایت‌های شرقی و پیوند آن با جهان معاصر، سعی دارد یک مسیر تازه در داستان‌پردازی باز کند؛ مسیری که مدت‌هاست در تولیدات داخلی کم‌رنگ بوده.


بیشتر بخوانید:

پنج دلیل برای تماشای سریال «هزار و یک شب» | پرستاره‌ترین سریال نمایش خانگی

همه چیز درباره سریال هزار و یک شب | تیزر، داستان و بازیگران


در «هزار و یک شب»، داستان حول شخصیتی حرکت می‌کند که میان واقعیت و جهان موازی سرگردان است؛ تجربه‌ای که از ترکیب «افسانه»، «معما» و «درام مدرن» ساخته شده و قرار است بیننده را در مرز خیال و واقعیت نگه دارد. بازیگران اصلی سریال نیز ترکیبی از چهره‌های شناخته‌شده هستند: از بازیگرانی چون هدیه تهرانی، بهرام رادان تا پرویز پرستویی، محسن کیایی، سحر دولتشاهی و... 

جهان موازی؛ ادبیات فانتزی در دل نمایش خانگی

یکی از نکاتی که درباره این سریال مطرح شده، ورود صریح به مفهوم جهان‌های موازی است؛ مفهومی که معمولاً در ادبیات اسطوره‌ای و فانتزی جهان غرب دیده می‌شود، اما کمتر در تولیدات ایرانی تجربه شده. این بار، سریال تلاش می‌کند «افسانه‌محور» باشد اما در همان حال، «مدرن» بماند؛ ترکیبی که اگر درست اجرا شود، می‌تواند راهی جدید در نمایش خانگی باز کند؛ راهی که از فرمول‌های تکراری فاصله بگیرد و نفس تازه‌ای به بازار خسته امروز بدهد.

در سال‌هایی که نمایش خانگی تقریباً بین دو قطب «کمدی‌های پرفروش» و «درام‌های اجتماعی» گیر کرده، حضور سریالی با این مختصات می‌تواند نوعی ریسک روایی باشد؛ ریسکی که اگر جواب بدهد، شاید تبدیل به الگویی تازه شود.

آیا «هزار و یک شب» می‌تواند مسیر نمایش خانگی را تکان بدهد؟

در شرایط فعلی، بازار نمایش خانگی نیاز به شوک دارد؛ شوکی که نه فقط از جنس فروش، بلکه از جنس «جهت‌گیری محتوایی» باشد. 

«هزار و یک شب» از همان ابتدا با حجم زیادی از تبلیغات، تلاش کرده جای خود را در ذهن مخاطب باز کند. طبیعتاً اگر سریال بتواند به اندازه تبلیغاتش اوج بگیرد، ممکن است مسیر تازه‌ای پیشنهاد دهد: مسیر ایجاد جهان‌های بزرگ‌تر، روایت‌های اسطوره‌ای-معاصر و سریال‌هایی که به جای تکرار مسائل روزمره، مخاطب را وارد یک دنیای تازه می‌کنند.

این سریال همچنین روی موج علاقه‌ی مخاطبان به «داستان‌های چندلایه» و «روایت‌های پرکشش» حرکت می‌کند؛ گرایشی که اگر موفقیت تجاری پیدا کند، می‌تواند برای پلتفرم‌ها نشانه‌ای باشد تا از قالب معمول فاصله بگیرند. دست از سر کمدی های ناموفق و درام های تکراری بردارند و بخواهند ژانر های جدید را در سبد خود جای دهند.

فقر ژانری موضوعی است که در ابتدا گیشه سینما و تلویزیون را درگیر کرده بود و حال پایش به نمایش خانگی رسیده است!

تاثیر حس بین المللی بودن یک سریال

سریال «هزار و یک شب» در مرحله‌ی تولید با بازیگران ترکیه‌ای همچون بلچیم بیلگین، گیزم کاراجا، لونت اوزدلیک و جمال هونال همکاری داشته؛ موضوعی که از همان ابتدا مانند یک برگ برنده کنار پروژه قرار گرفت. حضور چهره‌های ترک معمولاً باعث افزایش کنجکاوی مخاطب ایرانی و امکان دیده‌شدن در بازار منطقه می‌شود؛ بنابراین همین همکاری می‌تواند به‌طور مستقیم روی بازدید قسمت‌های اولیه اثر بگذارد. مخاطب امروز نمایش خانگی به‌دنبال چیزی «متفاوت» است، و همکاری با بازیگران ترک، چه در نقش اصلی، چه مکمل می‌تواند همان حس «بین‌المللی بودن» را به سریال تزریق کند و آن را از بقیه آثار داخلی جدا کند.

از نظر کیفیت هم این انتخاب بی‌تأثیر نیست. استفاده از بازیگران ترکیه‌ای معمولاً استانداردهای بازی، اجرا و حتی طراحی نقش را یک پله بالاتر می‌برد و سریال را از قالب همیشگی خارج می‌کند. علاوه‌بر‌این، وقتی داستان «هزار و یک شب» روی جهان‌سازی و پیوند فرهنگ‌ها بنا شده، حضور بازیگران ترک می‌تواند به باورپذیری فضا و گسترده‌تر شدن جهان روایت کمک کند. حالا باید دید سریال از این ظرفیت واقعاً استفاده می‌کند یا این همکاری فقط یک پوسته جذاب برای جلب نگاه‌هاست.

شباهت «هزار و یک شب» و «نوبت لیلی»

در همین مسیر مقایسه، نمی‌شود از سریال «نوبت لیلی» گذشت؛ چراکه این سریال هم در خصوص جهانی موازی بود و سعی داشت اتفاقاتی از گذشته را به اکنون گره بزند؛ سریالی خوش‌ساخت، جاه‌طلب و زیباشناسانه که یکی از متفاوت‌ترین تجربه‌های نمایش خانگی بود. جهان‌سازی دقیق، پرداخت جزئیات و سبک روایی غیرمتعارفش باعث شد خیلی‌ها آن را «جسور» بدانند.

اما حقیقت این است که تبلیغات ناکافی، معرفی غیردقیق و زمان نامناسب انتشار، این سریال را از همان ابتدا در حاشیه قرار داد و اجازه نداد به جایگاهی که شایسته‌اش بود برسد. کیفیت بالا همیشه مساوی «موفقیت» نیست، و گاهی نبود استراتژی تبلیغاتی، حتی بهترین پروژه‌ها را هم از پا می‌اندازد.

حالا «هزار و یک شب» با توجه به کمپین‌های گسترده و حضور بازیگران شناخته‌شده، دقیقاً در نقطه‌ی مقابل آن قرار گرفته: تبلیغات قوی، توقع بالا، و چشم‌هایی که از همان روز اول روی آن قفل شده‌اند؛ بازیگران که برای مردم محبوب هستند هم بی تاثیر نخواهد بود؛ اما باید دید این سریال از نظر کیفیت و درام روایی که دارد می تواند در دل مخاطب جا پیدا کند؟

پُرسروصدا بودن کافی است؟

آیا «هزار و یک شب» صرفاً به‌خاطر سروصدا دیده خواهد شد؟ یا واقعاً کیفیت و نوآوری لازم را دارد؟

اگر سریال بتواند جهان‌سازی‌اش را درست پیش ببرد و از دام «ظاهر فانتزی بدون عمق» فرار کند، ممکن است نه‌تنها دیده شود، بلکه به جریان‌ساز تبدیل شود؛ اتفاقی که نمایش خانگی مدت‌هاست منتظرش است.

در روزگار تکرارهای خسته‌کننده، حضور سریالی با ساختار اسطوره‌ای و جهان موازی، یک «ریسک امیدوارکننده» است.

حالا باید منتظر انتشار قسمت اول بمانیم تا ببینیم:

«هزار و یک شب» ادامه‌ی همان چرخه‌ی همیشگی می‌شود،
یا شروع صفحه‌ای تازه برای داستان‌گویی در نمایش خانگی؟

مهلا رنجبران

من مهلا رنجبران هستم؛ متولد ۱۳۸۱، فارغ‌التحصیل کارشناسی مهندسی نقشه‌برداری، و عاشق دنیای خبر و تصویر. خبرنگاری برای من فقط یک شغل نیست؛ چیزی‌ست که باهاش زندگی می‌کنم، نفس می‌کشم و ازش لذت می‌برم.
از سال 1404 با سلام سینما همکاری دارم و با تمرکز بر سینما، تلویزیون، چهره‌های هنری و حواشی فرهنگی، تلاش می‌کنم خبر را نه فقط منتقل، بلکه حس‌برانگیز کنم و با قلمم به کلمات روح ببخشم.


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image